مثلا وقتي بحث دانشگاه آزاد مطرح ميشود مقام معظم رهبري نظر
صريح در خصوص اين موضوع دارند، نظر ولي فقيه فصل الخطاب است پايان همهي دعواها و
ماجراها است او مبناي تصميم است که نبايد کسي آن را به راي بگذارد. ولي متاسفانه ما
در مجلس اصولگراي هشتم حکم روشن مقام معظم رهبري به راي نمايندگان گذاشته
ميشود....
بولتن
نیوز: درآستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، تعدادی از نیروهای انقلابی و
مسوولان و مدیران کشور، از سمت خود استعفا داده و کناره گیری کرده اند تا در رقابت
های انتخاباتی شرکت کنند. حجت الاسلام مجتبي ذوالنور جانشين سابق نماينده
ولايت فقيه در سپاه نیز در انتخابات پیش رو حضور دارد. این نامزد انتخابات از شهر
قم در گفت و گو با بولتن نیوز، به مسائل پیش روی مجلس و نقد عملکرد مجلس هشتم
پرداخته است:
جناب
آقای ذوالنور ضرورت استعفای حضرتعالی از سپاه و ورود به عرصهي سياسي آن هم مجلس چه
بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحيم. در دورههاي قبلي براي ورود به عرصهي انتخابات
به بنده پيشنهاد ميشد، ولي بنده احساس ضرورتي که در اين دوره دارم در دورههاي
قبلي نداشتم. اولاً سپاه بحمدلله يک محيط و سازمانی است که محل تجمع نيروهاي کيفي،
توانمند، ولائي و انقلابي است و در حقيقت سپاه براي انقلاب و اسلام يک مخزن نيرو
محسوب ميشود. در نهادها، سازمانها، ساير نيروهاي مسلح، بدنهي دولت و ساير عرصه
هايي که نظام نياز کادر توانمند نیاز دارد صدور نيرو از سپاه اتفاق افتاده است. در
اين جهت حضورم در سپاه خيلي معلوم نيست تاثير خاصي داشته باشد. اگرچه عرصهي
خدمتگذاري در سپاه بسيار گسترده بود، لذا چون سپاه نيروهاي کيفي فراوان دارد،
انفکاک بندهاي که ناچيز بودم، خيلي تاثير خاصي نميگذارد.
اما بنده نسبت به مجلس احساس ضرورت کردم، به اين دليل که معتقدم مجلس
اصولگراي کنونی ضعفهاي زيادي در آن مشهود است. البته کارهاي بزرگي و تلاشهاي
گستردهاي شده که سعي شان مشکور است، ولي اعتقاد من اين است که مجلس فعلي ما يک
مجلس خاص است که در ادوار گذشته کم سابقه بوده است.
به
این دليل که بعنوان مثال مجلس ششم، مجلس اصلاحات بود. خب در مقابل نظام هم رودرو
ايستاد. بحث تحصن، بحث خروج از حاکميت، بحث لوايح دوقلو، بحث قانون مطبوعات، بحث
نامهي سرگشادهي تعداد زيادي از نمايندگان به مقام معظم رهبري که در آن آمده بود:
"امام دير جام زهر را سر کشيدند شما زودتر سر بکشيد." در آن به چشم می خورد. به هر
حال يک مجلس چالشي که ظاهر و باطن مجلس يک چيز بود. آن مجلس، مجلس اصلاحات بود آدم
هايي در آن رفته بودند که از نظام فاصله داشتند و در عمل هم فاصله از نظامشان را
بروز ميدادند و روي آن ميايستادند.
ولي مجلس فعلي خيلي متفاوت است. عنوان، مجلس اصولگرايي است ولي متاسفانه
خروجي اش غالباً بر مصالح نظام و اصولگرایی تنظيم نيست. يعني خروجي اش گاهي به نفع
اقليت تمام ميشود و دلايل متعددي هم در آن هست. بنابراين مجلس فعلي اين گونه است،
بعلاوه اینکه در مجلس آينده ممکن است طيف جريان انحرافي به اين مجلس راه پيدا کنند.
پس با ورود بخشي از جريان انحرافي هم در مجلس ممکن است مجلس ما چالشي تر بشود.
همانطور که الان طیف محافظه کار در مجلس با تعداد زيادي از آقايان اصلاح طلب در
ارتباط است. يعني فراکسيون اقليت مجلس يک همکاري تنگانگ با فراکسيون اصولگرايي در
مجلس دارد که فراکسيون اصولگرايي هم در اختيار جناح محافظه کار اصولگرايي
است.
*
یعنی چالش های مجلس به خاطر حضور جريان اصلاحات،
انحرافي و جريان فتنه در آینده بیشتر خواهد شد؟
احساس من این است که در مجلس آينده جريان فتنه هم به اين موضوع جريان
انحرافي اضافه خواهد شد و بايد عرض کنم جريان انحرافي و جريان فتنه و اصلاحات در
مجلس آينده هماهنگ عمل خواهند کرد. اشتراکات زيادي هم دارند. لذا بنده احساس ضرورت
کردم که وارد اين عرصه شوم که در مجلس آينده اگر زمينه تاثيرگذاري وجود دارد،
انشاء الله بتوانم به وظيفه ام عمل کنم.
*
نظر شما در مورد عملکرد مجلس و نقاط ضعف بارز و
نقاط مثبت بارز مجلس هشتم چیست؟
مجلس هشتم ما ماهيتاً با مجلس ششم که مجلس اصلاحات بود متفاوت است . در
مجلس اصلاحات شمشير را عليه اصول و آرمانها و ارزشهاي انقلاب از رو کشيده بودند.
کمتر نطق قبل از دستوري داشتيد که متعرض نظام و اساس نظام و اصول ما نشوند. ما
نميتوانيم مجلس هشتم را مقايسه با مجلس اصلاحات يعني مجلس ششم بکنيم به هر حال
اينها خداي نکرده مشابه مجلس ششم عمل نکردند ولي متناسب با تابلو و عنوانشان هم عمل
نکردند.
يعني توقعاتي که از مجلس اصولگرا است در اين مجلس محقق نشد، نمونههاي
متعددي من سراغ دارم. مثلا وقتي بحث دانشگاه آزاد مطرح ميشود مقام معظم رهبري نظر
صريح در خصوص اين موضوع دارند، نظر ولي فقيه فصل الخطاب است پايان همهي دعواها و
ماجراها است او مبناي تصميم است که نبايد کسي آن را به راي بگذارد. ولي متاسفانه در
مجلس اصولگراي هشتم حکم روشن مقام معظم رهبري به راي نمايندگان گذاشته ميشود. بنده
اين را خطا و انحراف هيئت رئيسه مجلس از اصول ميدانم نبايد اينها اجازهي چنين
کاري را ميدادند و لذا هم اعتقادم هست که اين يک ضعف جدي است.
*
مجلس در مورد اصلاح قوانین گذشته باید چگونه عمل
کند؟
اولويتهاي زيادي که در کشور داريم، بعضي از قوانين ما هنوز هم در
حيطهي قضايي، قوانين رضاخاني است و اينها در محاکم قضائی متاسفانه مورد استناد
قرار ميگيرد و قضات ما به اينها استناد ميکنند. ما امروز نياز به يک پالايش جدي
در قوانين جزايي و قضايي مان را داريم که مجلس هشتم بايد به اين اولويتها توجه
ميکرد.
*
آیا در رابطه با جهاد اقتصادی و سیاست های داخلی و
خارجی دولت اقدامات مناسبی صورت گرفت؟
یکی از اولويت های کشور نامگذاری سال 90 توسط مقام معظم رهبري بعنوان
جهاد اقتصادي است. جهاد اقتصادي لوازم و مقدماتي نياز دارد تا محقق شود. بحث سرمايه
گذاري، بحث جهت دادن امکانات کشور به سمت تحقق چشم انداز، سند چشم انداز توسعهي
کشور، بحث رفع موانع توسعه در کشور، بحث مقابله با فساد و تبعيضي که مقام معظم
رهبري فرمودند يکي از قواي تاثيرگذار، مجلس است.
اعتقاد و باور بنده اين است که توقع مقام معظم رهبري برآورده نشده و
دغدغههاي ايشان در زمينه فقر و فساد و تبعيض مرتفع نشده روساي قواي سه گانه حق
مطلب را در اين زمينه ادا نکردند و مجلس هم خودش به عنوان يک يک قوه از سه قوه و در
الزام دو قوهي ديگر بر تحقق منويات مقام معظم رهبري و رفع دغدغههاي ايشان
ميتواند بيشترين نقش را داشته باشد. اعتقاد و باور من اين است که مجلس آن وظيفه و
نقش خودش را عمل نکرده است.
در مواردي در موضوع سياست خارجه مجلس خوب ورود پيدا کرد ولي در جاهايي
نقايصي داشته که مجلس بايد بيش از پیش، نقش خود را ايفا ميکرد. در نظارت بر دولت
معتقدم در مواردی مجلس بايد با دولت مدارا کند دولت را در جهت تحقق ماموريتهاي
خودش کمک کند و از سياسي کاري و غرض و مرضهاي سياسي اجتناب کند.
*
عملکرد مجلس در نظارت بر عملکرد دولت و تحقیق و
سوال از دولت چگونه بوده است؟
در
جای دیگر بايد تحت هيچ شرايطي کوتاه نيايد گلوي دولت را بچسبد. جايي که دولت انحراف
از برنامه و قانون دارد. متاسفانه ما يک روند معامله گري در مجلس ميبينيم يعني
استيضاحها تبدیل به تهديد به استيضاح و ميبينيم گاهی سوالها
جنبهي مسائل کلي نظام و فعال کردن دولت در مسير اصلي خودش را ندارد، گاهي حب و
بغضهاي سياسي را چه در فشار و تهديد دولت و چه در کمک به دولت، ممکن است بعضي
اوقات متاسفانه معامله گري اتفاق ميافتد و اين چيز مناسبي در مجلس نيست. من مجلس و
نمايندگان مجلس را متهم نميکنم، يک روند کلي را عرض ميکنم.
لذا من معتقدم مجلس بهتر از اين ميتوانست دولت را کمک کند بهتر از اين
ميتوانست جلوي انحرافات و اشتباهات دولت را بگيرد و بهتر از اين ميتوانست اعمال
نظارت بر دولت کند که ما انحراف از قانون و برنامه نداشته باشيم. نقايصي که امروز
در مجلس ميبينيم، نياز به يک خانه تکاني و نياز به يک تلاش براي حاکم کردن روحيهي
انقلابي و حفظ منافع مردم و مصالح کلي نظام دارد.
*
شما امثال آقاي علی مطهري را در جریان اصولگرای
ارزیابی می کنید یا خارج از آن؟
آقاي مطهري را در بعضي از رفتارها و برخوردهايي که دارد و نوع عملکردش
در جريان فتنه، ايشان را اصولگرا نميدانم. به دليل اين که ايشان کاملاً در بحث
فتنه خطا رفت، مطهری در نگاه کلي من خارج از جرگهي اصولگرايي نیست و معتقد نيستم
که او در اردوگاه اصطلاح طلبان يا در اردوگاه فتنه است.
ولي من معتقدم ايشان اصولگرايي است که مسير اصولگرايي را نرفت و از مسير
و شاخصهاي اصولگرايي انحراف پيدا کرد. قانون در کشور مسير همه چيز را تعيين کرده.
آقاياني که شعار برگرداندن قوهي مجريه به قانون را داشتند و وارد عرصهي انتخابات
شدند بايد اثبات ميکردند که خودشان به قانون پايبندند.
قانون برای کانديدايي که ميخواهد در انتخابات شرکت کند از ابتدای ثبت
نام تا پس از انتخابات و اعلام نتایج، فرايند و مکانیزم تعريف کرده است. اگر کسي
معترض به نتيجهي انتخابات بود، مشخص شده چه کسي بايد بررسي کند؟ در قانون تعيين
تکليف شده است. ولي ما ميبينيم که آقايان موسوي و کروبي مسير قانون را نرفتند به
شوراي نگهبان هيچ سندي دال بر تقلب ارائه ندادند و خواستار ابطال انتخابات شدند.
طبيعتاً هيچ وقت هيچ انتخاباتي نتيجه مورد نظر همه گروه ها و افراد را
تامین نخواهد کرد. هر آدم عاقلي جاي مسئولين نظام و شوراي نگهبان باشد ميداند که
اين ادعاي بيخودي است لذا اين جا شوراي نگهبان و نظام تمکين نکردند. جناب آقاي
مطهري آمدند در آن برنامهي ديروز، امروز، فردا نظام را محکوم کردند و گفتند: چرا
نظام تريبون در اختيار سران فتنه نميگذارد؟ خب اين حرف، درست نیست. يک ادعاي بدون
پشتوانه و بدون منطق است. اينها از ظرفيت قانوني مگر استفاده کردند که فوق قانون
چيزي در اختيارشان قرار بگيرد.
گفت: به درون کعبه رفتم به حرم رهم ندادند تو برون در چه کردي که درون
خانه آيي؟ اينها از ظرفيت قانوني و در چارچوب قانون استفاده ميکردند پلههاي بعدي
هم از مراحل نظام بهره مند ميشدند. لذا آقای مطهری خواسته يا ناخواسته کاملاً در
انحراف افکار عمومي تلاش کردند. بخواهيم يا نخواهيم ايشان متاسفانه حرکتش به نفع
جريان فتنه بود تا به نفع قانون و حقيقتي که در انتخابات داشتيم.
*
حضرتعالي براي نمايندگي از شهرقم کانديدا شديد که
ام القري جهان اسلام است و حوزههاي علميه در آن قرار دارند. با توجه به جمعیت زیاد
طلاب جوان و انقلابی به نظر شما چه پتانسيلي از حوزههای علمیه در نظام ناديده
گرفته شده و یا کمتر به آن توجه شده است؟
بله، من قم را داراي سه بُعد ميدانم. يک چهرهي قم چهرهي استاني و
شهري قم است. در اين بُعد معتقدم که قم مورد توجه قرار نگرفته است. يعني در طراز
ساير شهرهاي که کلان شهرند و پيشرفت هايي در آنها و توسعهاي در آنها اتفاق
افتاده، معتقدم به قم با اين نگاه توجه نشده و ما در طراز با آنها نيستيم و حق قم
در اين زمينه ادا نشده و از رسيدگي به قم غفلت شده است. اين را بنده باور دارم و
اساس يک مطالب و مدارک و استدلالها و بررسي هايي دارم که عرض
ميکنم.
قم
يک چهره و بعد ملي دارد که آن را متفاوت مي کند و آن وجود حوزهي علميه در قم هست.
قبل از انقلاب اسلامی حوزه و روحانیت در نظام و دستگاه حکومت دخالتي نداشت. يک شهيد
باهنر در آموزش و پرورش و تدوين کتابهاي درسي و اين امور و شهيد مطهري و شهيد
مفتحي در دانشگاه صرفاً فعاليتهاي نظري داشتند. اما امروز تمام اجزاي نظام و ارکان
حکومتي و نهادهاي حاکميتي و اجتماعي در کشور نيازمند به حضور روحانيت
است.
از
مراکز آموزشي، تربيتي، نهادهاي نمايندگي در دانشگاه ها، در ارگان ها، قوه قضائيه،
مساجد، ائمهي جمعه و جماعات، حتي اعضاي خبرگان رهبري اينها پرورش يافتگان حوزهي
علميه قم هستند. نمايندگان ولي فقيه در استانها و ارگانها، قضات و ... اينها
صادرات حوزه علمیه قم هستند. امروز به صورت گسترده از محصولات قم در امور آموزشي
وزارت آموزش و پرورش استفاده ميشود، اين وجه که بخش عمده ی نيازمنديهاي فرهنگي
کشور را در قم بايد تامين کند چهرهي ملي به قم ميدهد و باز اعتقادم اين است که
متاسفانه متناسب با همين بعد، به قم توجه نشده است.
البته با همت و عنايت مقام معظم رهبري در توسعهي حوزههاي علميه و
خدمات رساني به حوزههاي علميه اقداماتي صورت گرفته ولي من معتقدم در سبد بودجهي
کشور براي اين بعد ملي قم توجه لازم نشده است. لذا نبايد متناسب با ظرفيت قم يک
باري به قم اضافه کنيم ولي از آن طرف از حيث اعتبارات و امکانات لوازمش را به قم
ندهيم.
قم
محل خيزش انقلابيون و در حقيقت خاستگاه انقلاب است ولي اين توجه به قم صورت نگرفته
در بعد ملي و کشوري قم باز هم يک چهرهي مظلوم دارد.
وجه دیگر قم وجه بين المللي است. از کشورهاي مختلف دنيا در قم امروز
طلبه در حال تحصيل داريم. از طرفي ميدانيم که حضور طلاب غير ايراني در شهر مقدس قم
و حوزهي علميهي قم يک برکاتي براي جامعهي اسلامي دارد. امروز اگر شاهد گسترش
شيعه در دنيا هستيم، اگر شاهد پيدايش روح انقلابي و ضد امريکايي و ضد ديکتاتوري در
بدنهي اهل سنت در دنيا هستيم، اينها برکت همين حضور طلاب غير ايراني در قم است.
بعضي از کشورها مثل عراق تعداد زيادي از استاندارهايش کساني هستند که در قم درس
طلبگي خواندند که امروز در عراق مسئوليت گرفتند و حکومت عراق را اداره ميکنند. پس
قم در حقيقت تامين کادر انقلابهاي جهان اسلام و نهضت اسلامي را به عهده
دارد.
پس تزريق نيرو به بدنهي جهان اسلام براي ادارهي امور مسلمانها اين يک
کاري است که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم در قم اتفاق افتاده و نتيجه اش را هم امروز
ميبينيم. طبيعتاً اگر قم بخواهد يک نقش بين المللي در حفظ و تقويت و گسترش اسلام و
روحيهي انقلابي در جهان اسلام و ضد حاکميت صهيونيزم و استکبار جهاني داشته باشد،
بُعد بين المللي قم نياز به تقويت دارد.
بعنوان مثال دانشگاه بين المللي امام خميني در قزوين تاسيس ميشود، من
معتقدم اگر مديران اجرايي اگر نمايندگان مجلس قم اگر دستگاههاي ذي ربط نقششان را
خوب ايفا ميکردند در خاستگاه انقلاب اسلامي محل تاسيس چنین دانشگاههایي است، نه
در يک شهر صنعتي مثل قزوين. پس در حقيقت به بعد فرهنگي بين المللي قم بايد توجه
بیشتری شود.
نکته ی دیگری که وجود دارد قبل از انقلاب، قم مغضوب شده
رژیم ستمشاهی و بعد از انقلاب مغفول واقع شده است. قبل از انقلاب از ناحيهي
حکومت با قم دشمني ميشد و بعد از انقلاب هم توجه به قم نشده و دلايل متعددي هم
دارم.
چون قم يک شهر فرهنگي و مذهبي است بعضيها معتقد بودند اگر قم را صنعتي
کنيم و رفاهيات در قم ايجاد کنيم و یا آب قم را درست کنيم، مهاجرت پذيري در قم
بيشتر ميشود. فضاي فرهنگي و ترکيب جمعيتي قم تغيير ميکند و قم حالت اصلي خودش را
از دست ميدهد، بعضيها این چنين تفکري دارند ولي من اين نظر را اشتباه ميدانم، به
دليل اين که اگر قم بعد فرهنگي انقلاب اسلامي را ميخواهد در کشور تقويت کند،
طبيعتاً بايد يک فکري بشود که صنايع خاصي که براي قم مشکل آلودگي فرهنگي ایجاد می
کند را وارد نکنيم.
سومین منبع درآمد هندوستان توليد نرم افزارهاي الکترونيکي است خب با اين
کار در قم نرم افزارهاي فرهنگي، نرم افزارهاي اعتقادي، نرم افزارهاي آموزشي و
نهایتاً قطب توليد نرم افزارهاي آموزشي و فرهنگي و اعتقادي و ديني و مذهبي را قم
قرار ميداديم، هم در قم زمينه صنعت بوجود می آید و هم تولیدات حوزه به نحو احسن در
دنیا منتشر می گردد. در دیگر عرصه، قم می تواند قطب انتشارات کشور باشد و اين
استعداد در قم وجود دارد که عامل رشد و پيشرفت صنعتی می تواند باشد.
* به نظر شما نگاه ابزاری برخی از
کاندیداها در ادوار گوناگون انتخابات مجلس و حتی ریاست جمهوری به قم و حوزه علمیه
چه پیامد هایی می تواند داشته باشد؟
کانديدايي که از قم به مجلس می رود و از پشتوانهي حوزهي علميه استفاده
می کند فرزند حوزهي علميه باشدو در حوزهي علميه رشد پيدا کرده بعد هم خودش را
کانديدا کند خب اين کار غير متعارفي انجام نگرفته است. اما اگر کسي از حوزه نباشد و
بيايد حوزه را پشت سر خودش بخواهد، ممکن است چنين برداشتی از رفتار وی
گردد.
بنده بيش از سي سال توفيق حضور در حوزهي علميهي قم و دیگر حوزه ها را
داشته ام ولي بيش از سي سال است که من در حوزهي علميه قم حضور پيدا کردم. مدارسي
که بنده در قم درس خواندم مشخص است و زندگي که در قم داشتم يک مقطع طولاني من در
نيروگاه زندگي کردم يک مقطع طولاني اطراف هفت تير و اطراف بيمارستان آيت الله
العظمي گلپايگاني زندگي کردم يک مدتي در همين اطراف حرم و بلوار معلم ساکن بودم که
خانهي ما جزء همين خانه هايي است که در طرح حرم تا حرم خراب شده است. اقتضاء
وظیفه انقلابی باعث شده که من ماموريت ها و مسئوليت هايي در تهران داشته باشم اين
هم معني اش نيست که از قم بريدم و دل کندم لذا ارتباط بنده با قم هيچ وقت قطع نشده
و در حقيقت قم محل زندگي و رشد و حيات من بوده است.
فعاليت هايي که من در جبهه های جنگ داشتم باز عقبهي کاري من مربوط به
قم هست. مثلا اگر بنده در جبهه حضور داشتم، در خدمت طلبهها بودم و اعزام طلبه و به
کارگيري طلبهها در جنگ بوده و در اينجا هم مخزن ما قم بوده و ارتباط و رفت و آمد
ما و حضور ما در قم براي انجام ماموريت جزء ضروريات کار ما بوده يا مدت بيست و سه
سال فرماندهي تيپ مستقل 83 امام جعفر صادق (علیه السلام) بودم که افتتاح اين تيپ
در مدرسهي فيضيه و با حضور حضرت آيت الله العظمي بهاء الديني بود. تيپي که متشکل
از طلبههاي تبليغي حوزهي علميه قم بود. اگر بنده در قم کانديدا شدم، فردی نبودم
که يک جاي ديگر زندگي ميکردم در جاي ديگري مسئول بودم. حالا چون در قم زمينهي
انتخاب هست و مسئلهي کاملاً طبيعي است که حضور من يک حضور متوقع در قم
است.
*
اشاره کردید به حضور روحانیت بعنوان کادر در نظام،
روحانیتی که محصول حوزه علمیه قم می باشد. به نظر شما آقایان روحانیون اصلاح طلب که
در لباس روحانیت به مردم معرفی شده اند، محصول این حوزه می
باشند؟
من
قصد جسارت ندارم، اما هر کارخانهاي توليداتش دسته بندي ميشود در اجناسی که تولید
يک کارخانه است با برچسب های گوناگون عرضه می شود، مثل برچسب های صادراتي و مصرف
داخلی، کیفیت
A و B
يعني يک جنس با توجه به مرغوبيت ارزش کارآمدي متفاوتی با بقيهي اجناس
پیدا می کند. حتي ممکن است شما افراد ديگري را هم اسم ببريد که هم اکنون کرسي تدريس
در کانادا دارند. آنها هم در قم درس خواندند و طبيعتاً دشمن تا سودی
در آنها براي خودش نبيند کرسي تدريس به آنها نميدهند.
کارخانهها بعضا اجناس ضايعات هم دارند. لذا اگر بخواهيم محصول مرغوب
حوزهي علميهي قم را، محصول مفيدش و ارزشمندش را در نظر بگيريم، از مراکزی است که
تولیدات نامرغوب و بي کيفيتش خيلي کمتر از تولیدات مرغوب و صادراتی آن است و این
موضوع هم اکنون الحمدلله از وجود مراجع و علماء و فضلاء و همچنین جمعیت کثیر طلاب
نخبه ی جوان مشهود است.
*
طی سی انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی
همواره عده ای با ارتباط با کانون های قدرت و ثروت و سوء استفاده از بیت المال و یا
استفاده از رانت های دولتی و رسانه ای خود را در معرض انتخاب قرار داده اند، نظر
حضرتعالی در این باره جیست؟
همواره در سخنانم توصيههاي من اين بوده که من به هر قيمتي به مجلس
نميخواهم بروم. خدا را با گناه نميشود پرستش کرد. هدف وسيله را توجيه نميکند من
ميخواهم بر خلاف مسيرهايي که متاسفانه در کشور رايج است که تبليغات شبيه تبليغات
غربي ميشود و از هر ابزاري استفاده ميشود ویا قانون زير پا گذاشته ميشود، تبلیغ
کنم. من با دوستان عزيزي که با من همکاري ميکنند تاکيد جدي داشتم که سر سوزني عدول
از قانون و اصولمان نبايد اتفاق بيفتد.
بنده با دستگاههاي نظام ارتباط خوبي دارم ولي وضع دروني ستاد ما را شما
با بقيه ستادها ميبينيد، صندلي و ميز مستعمل و امکاناتش را دوستانی که انگيزهي
همکاري دارند خودشان آوردند و ما سر سوزني به حول قوهي الهي از امکانات سازمانهاي
دولتي استفاده نمی کنيم. لذا اين ايدهي کلي است که من معتقد و پايبندم به آن و هر
کسي هم توانست يک سر سوزني گرا بدهد که ما سوء استفادهاي از بيت المال داشتيم،
بنده پاسخگو خواهم بودم.
من
اعتقاد به اين دارم که استفادهي از بيت المال مجوز شرعي نياز دارد و قطعاً با آخرت
انسان بازي ميکند. امکانات دولتي مشمول بيت المال هست غير از وجه شرعي اش، قانون
استفاده از امکانات دولتي را ممنوع کرده و کسي که ميخواهد برود در مرکز قانوگذاري
کشور قانون تصويب کند يا اصلاح کند نميشود خودش با زير پا گذاشتن قانون به آن
جايگاه برسد.
لذا اعتقاد من اين است اگر به همين شکل انشاء الله حرکت کنيم ولو اين که
راي نياوريم، پيروز شديم. اگر خلاف قانون مرتکب بشويم و راي بياوريم در باطن در
حقيقت شکست است، نميتوانيم اسمش را پيروزي بگذاريم.
*
با توجه به برنامه ریزی و حضور لایه ها و ابعادی
از جریان های منحرف، جریان فتنه و حامیان سکولاریسم دانشگاهی در انتخابات مجلس با
دوپینگ سیاسی توسط غرب، با عنایت به موضوع تحول علوم انسانی که از مطالبات جدی مقام
معظم رهبری می باشد، چه مخاطراتی و تهدیداتی پیش روی انتخابات و مجلس نهم خواهد
بود؟
اولاً؛ نظام ما نظام اسلامي است و طبيعتاً قوانينش بايد منطبق با اسلام
و شرع مقدس باشد پس نمايندگاني که وارد مجلس ميشوند يک بضاعت و اشراف و اطلاع از
مبادي و مباني و اصول و متون ديني و آموزههاي ديني بايد داشته باشند.اصلاً با اين
ادبيات باید بتوانند زندگي کنند و با اين ادبيات وارد حوزهي قانونگذاري
بشوند.
دوماً؛ اگر نمايندگان ما اين بضاعت را نداشته باشند و در قانونگذاري آن
را لحاظ نکنند ما شاهد چالش بين مجلس و شوراي نگهبان و در نتيجه کشاندن مباحث به
مجمع تشخيص مصلحت و اشتغال مسئولين کشور به يک سري دعوا و چالش بايد باشيم و اين
خسارتش براي کشور کم نيست.
سوماً؛ اين که افرادی که روحيهي انقلابي ندارند با فرهنگ و اصول انقلاب
فاصله دارند، اگر وارد مجلس شوراي اسلامي شوند ميتوانند در زدودن فرهنگ انقلاب
اسلامي و ديني در کشور تاثيرگذار باشند و اين خطر است. نمايندگاني که اهل شجاعت و
قاطعيت نيستند. افرادی که موضعشان متزلزل است افرادی که دو پهلو در عرصههاي
اجتماعي و سياسي ظاهر ميشوند، تاثيرپذير از کانونهاي قدرت و ثروت هستند، نظر
ديگران برايشان مهم تر از مسائل کلي نظام و مردم هست، شفاف نيستند، اينها اگر وارد
مجلس شوند براي مجلس شوراي اسلامي و نظام، تهديد محسوب ميشوند. لذا علاج واقعه قبل
از وقوع بايد کرد.
اگر بخواهيم يک مجلس کم آسیب و موثر داشته باشيم بايد نمايندگاني را
مردم انتخاب کنند که موضعشان کاملاً شفاف باشد. باورها و اعتقادات ديني در آنها
قوي باشد. پايبندي به امام و رهبري و ولايت فقيه در آنها محکم باشد و در گذشته
امتحان پس داده باشند. با ورود این دسته به مجلس آسيب جدي خواهيم داشت. کسي که تازه
وارد عرصه شده وما شناخت و حجت بين خودمان و خدا نداريم، چرا پشت سر همچون فردی
قرار بگيريم. لذا مجلس شوراي اسلامي جايي است که اگر نمايندهاي ما بين خود و خدا
تخصصش را، توانمندي اش را، موضع شفافش را پايبندي به نظام و ولايت دغدغه و دلسوزي
براي منافع مردم و مصالح کشور، مردمی بودنش و درد مردم داشتنش را احساس کردیم، باید
انتخاب کنیم.
پس آن ويژگيها بايد حتما در نمايندگان باشد اگر ما کسي را انتخاب
ميکنيم اگر انتخاب، انتخاب درستي باشد دغدغهها را کم ميکند نگرانيها کم ميشود
چالشها هم کم خواهد شد.
*
بعنوان آخرین سوال و برای تنویر افکار عمومی از
شما می پرسم که عدم حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه از حضرتعالی برای این دوره
انتخابات چه عواملی می تواند داشته باشد و عکس العمل جنابعالی در این باره
چیست؟
من
از ابتداء جزء کانديداهاي جامعهي مدرسين نبودم که حالا اگر در ليست شان نباشم سوال
و ابهام بوجود آید. سوالی که ممکن است بوجود آمده باشد که اين آقا چه
مشکلي داشته که او را انتخابش نکردند؟ پاسخ این است؛ بنده يک کانديداي تازه وارد
هستم که اعلام آمادگي برای انتخاب شدن کردم. در ابتداء هم بارها اعلام کردم که بنده
از جامعهي محترم مدرسين از جبههي متحد از جبههي پايداري يا هر جريان ديگری بنده
درخواست نکردم که من را در ليست بگذارند. به این دليل که آنها شروطي مدنظرشان است و
ملاحظاتي دارند و گرايشهاي متعدد در اين جريانهاي حوزوي و سياسي مخالف و موافق
وجود دارد که ممکن است يک کسي بگويد بله يک کسي بگويد خير. پس در وهلهي اول اصلاً
تقاضاي من تقاضاي موجهي نيست.
دوم اين که بنده فردی هستم که موضعم شفاف بوده زبانم هم باز بوده و چون
در سپاه بودم ملاحظاتي را داشتم. به دليل اين که ملاحظات سپاه را داشتم، شفاف وارد
بحثهاي سياسي نميشدم. حالا که ديگر در سپاه نيستم زبانم به حول قوهي الهي شفاف
تر از گذشته خواهد بود. بنده درخواست از هيچ گروهي نکردم به این دليل که يک پايبندي
و تعهد براي من ايجاد ميکند و نمک گير خواهم شد. روي اين جهت به اين دليل من از
گروه خاصي درخواست قرار گرفتن در ليستشان را نداشتم ولي اعلام هم
کردم که اگر هر کدام از اين جريانات خودي درون نظام مثل جامعهي محترم مدرسين مثل
جبههي پايداري و جبههي متحد اگر بنده را در ليستشان گذاشتند، من از آنها تشکر هم
ميکنم. نه اين که قبول ندارم و ميگويم درخواست نکردم، بنده به خاطر آن دو ملاحظه،
عرض ميکنم هر کدام از اينها تشخيص دادند و بنده را در ليستشان گذاشتند، تشکر
ميکنم و ممنونشان هم خواهم بود.
به
هر حال با توجه به تعدد کانديداها در جامعهي محترم مدرسين، بحث چالشي را داشتند.
طبيعتا بحث درون جامعه را هم بايد انسان درک کند. لذا در هر صورت چه بنده در ليست
جامعه مدرسين باشم چه نباشم سر سوزني از ارادتم به ایشان کم نخواهد شد و طبيعتاً
بنده به جريانهاي درون نظام احترام ميگذارم و هر نتيجهاي هم که آنها به آن
برسند مثل جامعهي مدرسين بنده آن نتيجه را محترم ميشمارم.
* با عنایت به سخنان شما، اگر به هر
حال انتخاب نشدید با توجه به اين که حضرتعالی چهرهي سرشناسی هستید در اين صورت آيا
افتي برای شما محسوب نميشود؟
برفرض اینکه در عرصهي انتخابات بنده راي نياورم، بنده اعتقادم اين است
که ما مديون نظام هستيم نظام چيزي به ما بدهکار نيست. من از دوران دفاع مقدس يک
منطق را براي خودم داشتم و محکم رويش ميايستادم. آن منطق را هم از شهيد بزرگوار
حاج آقاي ميثمي گرفتم. شهيد بزرگوار حاج آقاي ميثمي که نمايندگي حضرت امام در
قرارگاه خاتم بودند، در زمان جنگ ايشان ميگفت: "قبل از انقلاب چند سال محکوم و
زندانی شدم، انقلاب پيروز شد و من از زندان آزاد شدم. اگر انقلاب نبود چند سال در
زندان ميماندم. سي ماه هم در جبهه هستم و اگر چه چندین ماه ديگر در جنگ بمانم و
خدمت کنم تازه بدهکاري ام را به انقلاب پرداخت کردم. که من بايد چقدر زندانی
ميکشيدم که انقلاب من را آزاد کرده است." بعد خود ايشان ميگفت: "جبهه و کنار اين
رزمندهها بودن و معنويت جبهه کجا و زندان کجا هيچ وقت من نميتوانم بدهکاري ام را
به انقلاب بدهم."
بنده بچهي يک کشاورز روستايي هستم به برکت انقلاب بنده عرصهي خدمت
برايم فراهم شده که اگر خدمتي کرده باشم و اجر اخروي براي من داشته باشم من اينها
را مديون انقلاب ميدانم. تا الان اگر کاري کردم و یا خدمتي داشتم، زمينه و عرصهي
اين خدمت را انقلاب و نظام برايم فراهم کرده است. لذا بنده در هر عرصهاي هر چه
تلاش کنم مديون نظام و انقلاب و مردم هستم. چيزي از نظام و مردم طلب ندارم که بگويم
اگر من راي نياوردم اين جا به من کم لطفي و بی مهری شده، چيزي را از دست ندادم.
انتخابات مجلس يک عرصهاي از همان عرصه هاست که بنده واردش شدم اگر راه پيدا کردم
باز ممنون مردم و انقلابم که در يک عرصهي ديگر من را راه دادند که خدمت کنم، اگر
هم راه پيدا نکردم اداي تکليفم را کردم، خودم را عرضه کردم
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8