نوشته شده توسط : من

اشک تمساح مجری خبر تلویزیون من وتو برای ایرانیان داخل+سند

ایستادگی ملت ایران مقابل یک جانبه گرایی و زیاده خواهی کشورهای غربی که تمام سعی و تلاش شان عدم دستیابی ایرانیان به حوزه های مختلف علم و صنعت است قابل ستایش و تحسین است؛در این میان همه ایرانیان قابل تحسین نبوده و نیستند؛هستند کسانی که بر طبل دشمن می کوبند و یاس و ناامیدی را در دل ملت طنین انداز می کنند .

 
شاید ما از نقش و تاثیری که در ایستادگی مقابل کشورهای استعمارگر ایفا می کنیم آگاه نباشیم اما در آنسوی جبهه، غرب به کمک عده ای از ایرانیان خائن می کوشد تا به عناوین گوناگون از عزم مان نسبت به راهی که در پیش گرفته ایم بکاهد. تحمل فشارهای اقتصادی و تحریم های سریالی غرب بی شک بر اقتصاد ملی مان تاثیر خواهد گذاشت اما فهم و درک چرایی این تحریم ها هست که از یک ملت در اذعان عمومی جهان اسطوره می سازد؛ ملتی که با تکیه بر دستاوردهای خویش در مقابل زیاده خواهی بخشی از کشورهای غربی می ایستد و به درخواست نامشروع و غیرقانونی آنان دست رد می زند.
 
در روزگاری که کشورهای غربی الخصوص، کشورهای اروپایی با شرایط بد اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، پانته آ مدیری مجری خبر برنامه اتاق خبر تلویزیون من وتو این چنین برای ایرانیان داخل وطن اشک تمساح می ریزد: «خبرها از افزایش فقر در ایران برام دردناک و نگران کننده شده، تا حدی که خوردن غذا احساس خوب همیشه را نمیدهد؛حالم با این آهنگ شاهین نجفی تکمیل شد،آهنگ ۱۸+ است. لطفا در غیر این صورت گوش نکنید!».
 

 
نوشتار «پانته آ مدیری» در فیس بوک در شرایطی است که اکنون هزینه های خدماتی و ... در انگلیس به شدت افزایش داشته [گزارش آرش سیگارچی مجری صدای آمریکا درباره گرانی بی سابقه در انگلیس و کشورهای اروپایی؛اینجا] جالب آنجا که نه فقط پانته آ مدیری بلکه سایر مجریان و دست اندرکاران شبکه من وتو نسبت به موضوع گرانی در کشورهای اروپایی بخصوص انگلیس انعکاس خاصی نداشته اند!
 
در چند سال گذشته سایت های داخلی اخبار بیشماری از اوج ابتذال در تلویزیون من و تو گزارش دادند،آن زمان کسی باورش نمی شد که جریان حاکم بر تلویزیون تازه تاسیس من وتو  تا به این حد اصول و موازین اخلاقی و حرفه ای را زیر پا گذاشته باشد!
 
تهیه چندین مستند با اهداف گوناگون [مستند 37 روز،مستند از تهران تا قاهره و ...] و تولید برنامه هایی با مضامین درخور توجه، بخشی از سیاست دیکته شده انگلیسی بر مدیران شبکه من وتو بود؛ شاید اگر تلویزیون من و تو در بدو تاسیس خود برنامه هایی نظیر اتاق خبر،مستندهای سیاسی و .. را پخش می نمود به راحتی اذعان عمومی می توانستند به سیاست های پنهان من وتو آگاهی یابند، اما سیاست انگلیسی این شبکه به نحوی برنامه ریزی شده بود تا در ابتدا طیف عظیمی از مخاطبان را جلب کند و در مرحله بعد آرام آرام برنامه های خود را برای تغییر ذائقه ایرانیان (به خصوص ایرانیان داخل کشور) دنبال کند.
 
 توجه ...
کامنت های بیشمار مجریان و برنامه سازان تلویزیون های ماهواره ای در فضای مجازی چندان مهم نیست،آنچکه برای مخاطبان سایت ما هستیم باید بیش از پیش مهم جلوه نماید طرز تفکر و ایده سیاسی برنامه سازانی است که در قالب جبعه رنگی برنامه های گوناگون برای ایشان تهیه می کنند.
 
آیا هنوز بر ضدیت تلویزیون من و تو در قبال نظام و ملت آرمان گرای ایران شک دارید!!؟
 
 
منبع:ما هستیم
 

حامیان تروریستهای سوریه در ایران

روزنامه شرق مدعی اصلاح‌طلبی و پرچمدار اصلاحات در شماره دیروز عکس یک خود را به تصویری از تروریست‌های سلفی سوری با زائران ایرانی ربوده شده همراه با پرچم موهوم ارتش آزاد سوریه اختصاص داد و لوگوی خود را نیز با رنگ سبز پرچم تروریست‌ها تنظیم کرد! البته از روزنامه‌هایی که اینگونه پرچمدار تروریست‌ها در کشورمان شده‌اند توقعی بیش از این نیست که این روزها داعیه‌داران جبهه اصلاحات همزبان با کشورها و رسانه‌های غربی منتظر سقوط بشار اسد و نظام سوریه هستند

روزنامه‌هايی که پرچمدار سلفی‌ها می‌‌شوند

مدعی‌العموم کجاست؟

جواد آقایی

وقتی سخن از جنگ رسانه‌ها و نقش آنان در وقایع سیاسی و بین‌المللی به میان می‌آید، بی‌شک باید خيلي دقیق و ریز‌بینانه به مسائل و رخداد‌های رسانه‌ای نگاه کرد تا بتوان ردپای دشمن خارجی بویژه دشمن داخلی را به خوبی مشاهده کرد. البته این مساله و دقت‌نظر را در عملکرد مدعی‌العموم نسبت به فعالان رسانه‌ای و سیاسی به خوبی دیده‌ایم با این تفاوت که این ریزبینی از سوی مدعی‌العموم فقط نصیب دوستان و فعالان ارزشی کشورمان شده که حقیقتا هدفشان حفظ و نگهداری نظام و انقلاب اسلامی است! و همین مدعی‌العموم نسبت به هتک‌حرمت‌ها و عبور از خط قرمزها از سوی جبهه‌ای که دیگر ظاهرش هم گویای باطن منافقانه‌اش است، بی‌تفاوت است و در برابر اینگونه هنجارشکنی‌ها سکوت می‌‌کند! روزنامه شرق مدعی اصلاح‌طلبی و پرچمدار اصلاحات در شماره دیروز عکس یک خود را به تصویری از تروریست‌های سلفی سوری با زائران ایرانی ربوده شده همراه با پرچم موهوم ارتش آزاد سوریه اختصاص داد و لوگوی خود را نیز با رنگ سبز پرچم تروریست‌ها تنظیم کرد! البته از روزنامه‌هایی که اینگونه پرچمدار تروریست‌ها در کشورمان شده‌اند توقعی بیش از این نیست که این روزها داعیه‌داران جبهه اصلاحات همزبان با کشورها و رسانه‌های غربی منتظر سقوط بشار اسد و نظام سوریه هستند اما جای تاسف و سوال اینجاست که مدعی‌العمومی که به سرعت فعالان رسانه‌ای و سایبری ارزشی را (فارغ از اینکه آیا اینان مقصر هستند یا خیر) بازداشت یا محکوم می‌‌کند، در قبال این اظهار دشمنی و بروز علنی خط نفاق در فضای رسانه‌ای کشور چه کرده است؟ آیا مدعی‌العمومی که ادعا دارد خطوط و احزاب سیاسی در اجرای قانون هیچ تاثیری ندارند و همه یکسان هستند، نمی‌بیند و نمی‌خواند روزنامه‌ها و رسانه‌های داخلی‌مان را؟ آیا زمان آن نرسیده که به جای برخورد با جریان‌های ارزشی کمی چشمان مدعی‌العموم به پرچم‌های برافراشته شده دشمن در داخل کشورمان باز شود؛ پرچم‌هایی از جنس شرق که این روزها به باد تروریست‌ها می‌‌وزد و قدم اول دشمن برای حمله به افکار عمومی داخل کشور است در حالی که امروز سوریه خط مقدم درگیری ما با نظام سلطه جهانی است.
 

تبرئه انگلیس از ترور دانشمندان هسته ای!

جان سایرز رئیس جدید MI6: «جاسوسان انگلیسی چهار سال پیش در اقداماتی توانسته بودند ایران را از دستیابی به سلاح اتمی بازدارند.»

 به نقل از جام نیوز، شبکه سلطنتی انگلیس "بی بی سی فارسی" (BBCPersian) دوشنبه 16مرداد (August.06) در واکنش به مستند "کلوپ ترور" که در شبکه 1 سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و مسئول حملات تروریستی را آمریکا، انگلیس و اسرائیل خواند، برای دومین شب متوالی اقدام به پوشش خبری آن کرده و با تحلیل در مورد ترور دانشمندان هسته ای سعی در تبرئه دولت انگلیس از این اقدام تروریستی کرد.

 

چندی پیش "جان سایرز" (john sawers) رئیس جدید "MI6" در اظهاراتی خلاف عرف دیگر روسای پیشین دستگاه اطلاعاتی انگلیس در گفتگو با روزنامه "دیلی تلگراف" تاکید کرده بود که جاسوسان انگلیسی چهار سال پیش در اقداماتی توانسته بودند ایران را از دستیابی به سلاح اتمی بازدارند. وی در این اظهارات مدعی شد که این اقدام در سال 2008 رخ داده و ایران از سال 2012 به دوسال دیگر نیاز دارد که به سلاح اتمی دست یابد.

 
این سخنان در حالی مطرح شد که تاکید رئیس MI6 بدین معنا است که جاسوسان انگلیسی در تلاش برای توقف برنامه صلح آمیز هسته ای ایران دست به هر اقدام امنیتی و ضد امنیتی زده اند. اقداماتی که به راحتی و طبق مستندات روشن و مشخصِ دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران، می توان بر اساس این سخنان ترور دانشمندان هسته ای را نیز به آن پیوند زد.

 

مهدی کروبی در یک سایت ضد انقلاب:اجرمواضع اخیرم ازمقاومت قبل ازانقلابم بیشتراست!+سند

به نقل از ندای انقلاب ، سایت ضد انقلاب "ملی مذهبی" در خبری منتشر کرد که مهدی کروبی یکی از سران فتنه 88 به صراحت اعلام داشته است که اجر مبارزه 88 از مقاومت قبل از انقلابم بیشتر است و احساس رضایت زیادی میکنم .
و شنیده شده است که دیدارهای رهبران جنبش سبز میرحسین موسوی و مهدی کروبی با خانواده هایشان مرتب تر شده اما تحت تدابیر بسیار شدید امنیتی برگزار می شود. در این دیدارها مکالمات بشدت کنترل و شنود میشود. خانواده ها نیز برای عدم انتقال حتی جمله ای کوتاه از مکالمات شدیدا تحت فشار هستند. اما گاه از محافلی غیر از خانواده ها نیز بخش هایی از این مکالمات به بیرون درز پیدا میکند!

 



:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

طلای سوریان مهمتر است یا اسکار فرهادی؟!

یقین دارم عده ای که می شناسیمشان طلای سوریان را نخواهند دید. طلای سوریان رنگش به چشم آنها نخواهد آمد چون اعتبارش مستقیم به حساب غرور ملی واریز می شود.

 به نقل از محدوده  - یقین دارم عده ای که می شناسیمشان طلای سوریان را نخواهند دید. طلای سوریان رنگش به چشم آنها نخواهد آمد چون اعتبارش مستقیم به حساب غرور ملی واریز می شود. طلای سوریان برای مردم مفهوم دارد. مردم حمید را می شناسند و او را دوست دارند. عکس های حمید را به دیوارهای خانه و مغازه شان می آویزند و برایش آیت الکرسی می خوانند.


اما فرهادی فقط قهرمان قصه های روشنفکری روزنامه هایی بود که سر از آخور آنور آب برنداشته اند هنوز. حتی وقتی مکرر عکسهای تمام قامتش را در قطع بزرگ روی کیوسکها فرستادند هیچکس برایش آیت الکرسی نخواند. فرهادی فیلمساز است و سینما برای ما یک مدیوم دست دوم وارداتی است که هیچ وقت از آن آبی برایمان گرم نشده است. بماند که با آن همیشه تحقیرمان کرده اند.


"روزنامه های آخوری" با عصبانیت آمار داده اند که ایرانیان بطور متوسط هر شش سال یکبار سینما می روند و آمار دادند که فرهادی سال گذشته در رده ی هفتم محبوبترین فیلمسازان ایران قرار گرفت. آنها البته از اول شدن حاتمی کیا هم عصبانی بودند. ولی عصبانی تر اند از اینکه عکس آقا تختی هنوز روی دیوار هاست و حالا عکس سوریان هم به گوشه ی آن چسبانده شده است.


حمید و کشتی از ماست و برای ما خواهد ماند. حتی اگر "آخوری ها" او را دوست نداشته باشند.


پ ن 1: خیلی سعی کردم از فرهادی عکسی با پرچم ایران پیدا کنم. نکردم!
پ ن2: پیشتر گفته بودم از دو دسته خیلی بدم می آید: وطن فروش ها  و وطن فروش ها!
پ ن 3: امیدوارم متوجه باشید که حمله من به فرهادی نیست به روشنفکرهای آخوری است که حرف مردم ایران را سالهاست نمی فهمند. وگرنه فرهادی همین است که در فیلمهایش می بینید.

وحید یامین پور

اعدام کودک شیعه به دست تروریست‌های سوریه

خبرگزاری فارس: تروریست‌های سوریه پس از کشتار اعضای یک خانواده شیعه عراقی، تنها بازمانده آن را که یک کودک خردسال بود، دار زدند.

خبرگزاری فارس: اعدام کودک شیعه به دست تروریست‌های سوریه

به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری "عراق القانون"، فعالان حقوق بشر عراق اعلام کردند که گروه‌های مسلح در سوریه اقدام به اعدام یک کودک شیعه عراقی کردند.

بر اساس این گزارش، خانواده این کودک در منطقه "سیدة زینب" در ریف دمشق ساکن بودند که تروریست‌های مسلح به منزل این خانواده حمله و پس از کشتار تمام اعضای آن، این کودک را اعدام کردند.

از سوی دیگر شیخ "محمد العریفی" شیخ وهابی سعودی از گروه‌های مسلح ضد نظام "بشار اسد" خواست که مانع انتشار تصاویر حملات خود علیه نیروهای ارتش و شهروندان سوریه و مخالفان خود شوند.

وی در صفحه خود در شبکه اجتماعی "توییتر" از تروریست‌های سوریه خواست که به حملات تروریستی و کشتار و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم سوریه ادامه دهند اما مانع انتشار تصاویر جنایات خود شوند.

هیچ چیز نمی‌توانست او را از ذکر خدا باز دارد

خبرگزاری فارس: من از اینکه عباس در خانه بود و بچه‌ها اینطور شلوغ می‌کردند، ناراحت شدم. پس از پایان نماز، از او گله کردم و گفتم: شما در خانه حضور دارید و بچه‌ها این‌طور خانه را به هم می‌ریزند؟!

خبرگزاری فارس: هیچ چیز نمی‌توانست او را از ذکر خدا باز دارد

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، خسته از مدرسه برگشتم. در خانه را که باز کردم، صدایی که از داخل به گوش می‌رسید مرا شگفت‌زده کرد.

سراسیمه به داخل رفتم. دیدم دو پسرم، حسین و محمد با یکدیگر دعوایشان شده و در حال داد و فریاد هستند. در این حال تلویزیون هم با صدای بلند روشن بود. دخترم سلما که بزرگ‌تر از آنهاست، سعی می‌کرد تا برادرانش را ساکت کند؛ ولی موفق نمی‌شد. 

وارد خانه که شدم آنها را ساکت و تلویزیون را هم خاموش کردم. تقریباً آرامشی در خانه پدیدار شد. در این لحظه متوجه شدم عباس در خانه است و در گوشه‌ای از اتاق مشغول نماز خواندن. من از اینکه عباس در خانه بود و بچه‌ها اینطور شلوغ می‌کردند، ناراحت شدم. پس از پایان نماز از او گله کردم و گفتم: شما در خانه حضور دارید و بچه‌ها این‌طور خانه را به هم می‌ریزند؟!

او با مظلومیت تمام از من عذرخواهی کرد؛ ولی من با شناختی که از عباس داشتم دریافتم که شکایتم بی‌مورد بوده است؛ چون عباس در آن موقع آنچنان غرق در نماز بوده که از همه اتفاقاتی که در اطرافش می‌گذشت، بی‌اطلاع بوده است.

راوی: صدیقه حکمت همسر شهید بابایی

پخش درس اخلاق از شبکه ماهواره ای شهرام همایون!

« وقتی که حقوق همسرمان را رعایت نمی کنیم، چطور جلوی دوربین تلویزیون صحبت از آزادی زن می کنیم؟ ما به عنوان انسان آیا در حریم خانه، اداره، کار و رقابت، عدالت را رعایت می کنیم که از دولت و حکومت می خواهیم عدالت را رعایت کند.»

مرصاد به نقل از جام نیوز، "شهرام همایون" مدیر و مجری تلویزیون ماهواره ای "کانال یک" (channelone) در برنامه ثابت خود ریشه بسیاری از مشکلات امروز جامعه را نبود اخلاق دانست.

 

"همایون" در این باره گفت: «همه می دانیم که مسجد یک مکان محترم و مقدس است. تابلویی که از کودکی می دیدم در حیاط مساجد نصب می کردند این بود که از انداختن آب دهان و بینی در حیاط مسجد خودداری کنید. "هرودوت" تاریخ نگار یونانی در توصیف ایرانیان می نویسد، ایرانی ها از انداختن آب دهان روی زمین پرهیز می کنند و آن را بسیار بد می دانند. چگونه یک تغییر و تحول در ما به وجود آمده است که یک صفتی را که ما بد می شمردیم، امروز برای ما عادی شده است. علت این مسئله خیلی روشن است، ما در جامعه مان درس اخلاق نگرفته ایم. ما مدرسه رفته ایم، در مدرسه چه چیزهایی به ما یاد داده اند؟ غیر از الفبای فارسی و چهار عمل اصلی ریاضی سایر چیزهایی که خواندید دو قِران هم نمی ارزد! کجا در مدرسه به ما درس اخلاق داده اند؛ این از مدرسه.

 

در خانه نیز نه تنها درس اخلاق نگرفتیم بلکه درس ضداخلاق آموختیم. مثلا پدر ما به ما می گفت دروغ نگویید و بعد جلوی چشم ما دروغ می گفت. خود ما جلوی دوربین از آزادی صحبت می کنیم بعد در خانه همسرمان را کتک می زنیم. وقتی که حقوق همسرمان را رعایت نمی کنیم، چطور جلوی دوربین تلویزیون صحبت از آزادی زن می کنیم؟ ما به عنوان انسان آیا در حریم خانه، اداره، کار و رقابت، عدالت را رعایت می کنیم که از دولت و حکومت می خواهیم عدالت را رعایت کند.»
 

او در خاتمه گفت: «اما راه حل تمام این مشکلات درس اخلاق است. ما جامعه ای هستیم که آموزش ندیده ایم و آنچه که امروزه به آن احتیاج داریم درس اخلاق و تربیت است؛ البته این حرف هایی که می زنم ابتدا باید در مورد خودم اجرا شود. خانم ها و آقایان دولت و نظام را کنار بگذارید، تا خودمان درست نشویم ایران درست نمی شود ما اول باید خودمان را اصلاح کنیم.»


همایون پس از این نطق اخلاقی چند جلد کتاب معلوم الحال روی میز گذاشت و گفت: « مردم! به شرفم سوگند که خواندن این کتاب ها برای شما از نان شب واجب تر است. برای خرید این کتاب ها با ما تماس بگیرید[!]

 



:: بازدید از این مطلب : 298
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

افشاگري شكست مثلث ترور در قاب "كلوپ ترور" + تصاوير

مستند "كلوپ ترور" روايتي است از اقدامات برق آساي سربازان گمنام امام زمان(عج) در دستگيري كليه عوامل ترور شهداي هسته‌اي كشور،به طوري كه بخشي از اعترافات متهمين مثلث‌ترور با تمام جزئيات در اين مستند، بيان شده است.

مرصاد به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ در لابه لاي علوم گنجانده شده در كتب مختلف، آشكارترين تعريف ترور و تروريسم از ميان برداشتن فرد يا جمع خاص است ، ولي تاريخ جمهوري اسلامي ايران بر خلاف اين ادعا را اثبات كرد، چرا كه با ترور دانشمندان هسته‌اي كشورمان، ايران روز به روز به حركت صعودي خود در مسيري كه دشمنان را به ترور وا داشت، ادامه داد تا جايي كه ترور مقصدي شد براي رسيدن به مقصود!

روايت پيروزمندانه سربازان گمنام امام زمان (عج) در انهدام وضربه زدن به شبكه تروريستي «مثلث سياه» يعني آمريكا، انگليس و اسرائيل كه اهداف متعددي را براي آسيب رساندن به ملت جمهوري اسلامي ايران و در راس آن جامعه علمي اين مرز و بوم نشان كرده بودند، دليلي بر اين مدعاست.

روايت مستندي كه براساس آن سربازان گمنام امام زمان (عج) تيم ترور شهداي هسته‌اي كشورمان، يعني دكتر مسعود عليمحمدي، دكتر مجيد شهرياري، مهندس داريوش رضايي‌نژاد، دكتر مصطفي احمدي‌روشن و دوست و همكارش رضا قشقايي وهمچنين دكتر فريدون عباسي‌دواني را در چنگ" قانون صفت" خود به دام حق انداختند.

 

*ترور چگونه تعبير شد؟

ترور در مسير جهاد علمي، براي اولين بار در تاريخ جمهوري اسلامي ايران، ساعت 6 و 30دقيقه صبح يكشنبه 22 دي‌ماه 1388 حوالي منطقه قيطريه تهران لحظاتي بعد از ترور و به شهادت رساندن دكتر مسعود عليمحمدي استاد فيزيك دانشگاه تهران تعبير شد.

 

اما اين تعبير بر خلاف خواست و انتظار تعبير كنندگان بود، چرا كه عامل ترور شهيد مسعود عليمحمدي باصراحت لهجه‌اش - كه نشان از خيانت پيشگي او دارد - روز حادثه را چنين توصيف مي‌كند: "ساعت 4 صبح از خواب بلند شدم، قبلش تماس گرفتم، برنامه تغيير نكرده بود، طبق همان شرايط روز قبل پيش رفتم، موتور را پارك كردم كنار درخت...

 

و همسر شهيد عليمحمدي كه خود ناظر صحنه ترور است، مي‌افزايد:"همين كه در را بستم، صداي انفجار را شنيدم".

 

ملت ايران با استناد به پيشينه و عقبه علمي خود كه در صدر علمي نه تنها خاورميانه بلكه جهان قرار دارد چرا که نبوغ شهداي هسته‌اي دليلي بر اين ادعا است، از همان ابتدا با " شعار مرگ بر اسرائيل" سرنخ‌هاي عاملان ترور را به خوبي نشانه رفتند، نشاني كه با شعار"مرگ بر اسرائيل" خودنمايي مي‌كرد.

 

يكي از عوامل ترور استاد شهيد عليمحمدي چندي بعد از عمليات دستگيري، رودرروي همسر اين شهيد قرارمي‌گيرد تا يار ديرين شهيد دكتر مسعود عليمحمدي حرف‌هاي ملت ايران را اينگونه با او بيان كند:"جاي دكتر كه خالي نمي‌مونه،‌ من مطمئنم، ‌ولي اين دشمن بود كه خودش را با اين كار رسوا كرد، اين اسرائيل بود كه خودش را رسوا كرد، با اين كار نشان داد كه چه دشمني بزرگي دارد، چون ما مي‌دانيم كه هزينه‌هاي خيلي زيادي كرده بود در اين كار، من مطمئنم پشت اسرائيل حتما آمريكا بوده است،‌من مطمئن هستم، چون دشمن اصلي ما از اول آمريكا بوده است".

 

 

 

 

*اسرائيل از پيشرفت هسته‌اي مي‌ترسد نه از بمب اتم

 

البته معدوم جمالي فشي عامل ترور شهيد عليمحمدي پس از دستگيري پرده از ماهيت جعلي بودن و ترس از پيشرفت كشورمان را اينگونه و با اين جملات برداشت:"اسرائيل از بمب اتم نمي‌ترسد،از پيشرفت هسته‌اي ايران مي‌ترسد."

پرده‌برداري از اولين سكانس خيانت رژيم صهيونيستي آخرين پرده عمر قاتل دكتر مسعود عليمحمدي بود، چرا که لحظاتي قبل ازاعدام، به اين باور قلبي مردم كه "اسرائيل از پيشرفت هسته‌اي ايران مي‌ترسد" اعتراف كرد.

 

اما اتاق فرماندهي ترور اگرچه در "تل آويو" تشكيل جلسه مي‌داد ولي فرمان را از واشنگتن و لندن يعني آرامگاه سيا و MI6 دريافت مي‌كرد، چنان كه "آرييه داد" عضو كنيست رژيم صهيونيستي اقرار مي‌كند "با افراد مختلف! و حتي مجاهدين خلق در مورد ترور دانشمندان هسته‌اي ايران به توافق رسيديم، ما قصد داريم به آنها صدمات جدي وارد كنيم."

 

*جمالي فشي آينه آينده خيانتکاران

 

معدوم مجيد جمالي فشي عامل ترور شهيد دكتر مسعود عليمحمدي راهي را انتخاب كرده بود كه پايان آن، آغاز راه عمليات برق‌آسا و غرورآفرين براي سربازان گمنام امام زمان (عج) بود، پاياني كه جمالي فشي از عاقبت شوم آن لحظاتي قبل از اجراي حكم اعدام خود اينگونه بيم داده بود:" واقعا آخر راه كج و بدي همینه همين كه من اينجا وايستادم من آينه آيندشونم."

 

ولي گويا اعلام خطر جمالي فشي براي كساني كه اين راه بي بازگشت را انتخاب كرده بودند، دير بود به طوريكه اقدام سربازان گمنام امام زمان (عج) در دستگيري و انهدام تيم آنها به خوبي راوي اين مهم است.

 

سرنخ‌هاي متعددي همچون عكس‌هاي مختلف به دست آمده- كه نمونه‌هاي كوچكي است- حلقه‌هاي محاصره را تنگ‌تر و تنگ‌تر مي‌كند، به طوريكه اعضاي اين تيم تروريستي در تور اطلاعاتي كشورمان گرفتار مي‌شوند.

 

*اعضاي تيم ترور دانشمندان هسته‌اي

 

و اما تيم ترور چه كساني بودند؟ از چه زماني شروع كردند؟ و چگونه كار كردند؟

 

باشگاه خبرنگاران در طول اين مستند سعي کرده است تا پاسخ اين سوالات را از لابه لاي اعترافات متهمين پيدا کند و به عبارتي اثبات کند ادامه خيانت به ملت ايران به يمن نفس گرم شهدا در نقطه‌اي خواهد شکست و اين مستند دليلي براين ادعاست.

اين مستند به رونمايي از ماهيت تاريك تيم تروريستي و افشاي بخشي از اعمال جنايتكارانه آنها مي‌پردازد، گروهي كه خواهند گفت چگونه در راه بي بازگشت خيانت و ترور گام برداشتند.

 

بهزاد عبدلي، فيروزه يگانه با اسم مستعار ساناز، مريم زرگر، رامتين مهدوي موسايي و آرش خرد‌كيش با اسم‌هاي مستعار فرشيد، بهزاد و آران، اعضاي تيمي هستند كه راه جمالي فشي را پيموده و در انتظار عاقبت او نيز هستند.

 

بهزاد عبدلي در مقابل لنز دوربين، نحوه جذب خود دراين تيم را فقط با كنار هم چيدن چند كلمه عنوان مي‌كند "سال 86 يواش يواش جذب تيم تروريستي ... شدم".

 

فيروز يگانه با اسم مستعار ساناز نيز در اين رابطه مي‌گويد "با يك خانمي به نام مريم زرگر در پارك آشنا شدم".

 

مريم زرگر با ادبياتي مجازي مي‌گويد: "من از طريق چت با فردي به نام پارسا آشنا شدم، در سال 88 من را براي آموزش به اسرائيل اعزام كردند".

 

رامتين مهدوي موسايي نيز مدعي مي‌شود: "از طريق سايت... با اين گروه آشنا شدم".

 

يكي از مهمترين عناصر اين تيم نيز خود را آرش خردكيش با اسم‌هاي مستعار فرشيد، بهزاد و آران معرفي مي‌كند،]البته در خلال مستند خواهيم ديد چگونه به عنوان يکي از مهره هاي کليدي تيم ترور به شمار مي رود[.

 

مريم ايزدي، فواد فرامرزي، نشمين زارع با اسم مستعار شادي كه از پاييز سال 89 با اين گروه آشنا شد، محسن صدقي آذر با اسم مستعار سعيد كه از سال 1389 توسط پدرش با اين گروه آشنا شده است، ايوب مسلم، تارا باقري با اسم‌هاي مستعار نغمه و ندا، مازيار ابراهيمي با اسم‌‌هاي مستعار سامان، اميريل و اميرعباس كه مسئول اصلي چند عمليات ترور است از ديگر اعضاي اين گروهك به شمار مي‌روند.

 

*همکاري برخي از کشورهاي همسايه با تروريست‌ها

 

در تحقيقات بدست آمده از اعضاي دستگير شده اين تيم سازمان يافته تروريستي متاسفانه مستنداتي ازهمكاري اقليم‌ مجاور مبني بر در اختيار قرار دادن خاك خود در جهت آموزش و همچنين همكاري يكي از كشورهاي همسايه در جهت اعزام اين تروريست‌ها به لانه عنكبوتي موساد در حومه تل‌آويو يافت مي‌شود.

 

بهزاد عبدلي يكي از اعضاي تيم ترور كه از سال 86 با اين تيم و عوامل پشت پرده آن در ارتباط است در اين زمينه مي‌گويد: "اوايل سال 88 از طريق اين گروهك و بخصوص ... معرفي شدم به كسي به اسم ... و از من همكاري خواستند و اعلام كردند: اين گروهك از طريق آمريكا و اسرائيل شارژ مالي مي‌شود".

 

ساناز يا همان فيروزه يگانه در تشريح فعاليت خود مي‌گويد: "بهزاد به من گفت كه بهتر است بياي تهران، واسه دوره آموزشي، مي‌خواهيم به يک جايي اعزام بشويم."

 

*اسرائيل محل آموزش تيم ترور دانشمندان هسته‌ای کشور

 

چگونگي تشكيل "تيم ترور" در خلال تشريح اعضاي اين تيم به خوبي نمايان است، مخصوصا وقتي بهزاد عبدلي ادامه مي‌دهد: "ازم خواستند كه يك دوره توي[اقليم مجاور[ ببينم، دوره اطلاعاتي، وقتي من به ... رفتم اونجا من را به يك آقا معرفي كردند، من به همراه اين آقا به يك كمپ در حوالي غرب ... اردوگاه متروكه بود، رفتيم اونجا واسه دوره آموزش، دوره آموزش نظامي ديدم، موتور سواري، آموزش تيراندازي، دفاع شخصي، اين آموزش‌ها را انجام داديم، آموزش اطلاعاتي هم به ما دادند، مثلا اگر اطلاعاتي چيزي خواستند جمع آوري كنيم، چه جوري عكس برداري كنيم".

 

مريم زرگر نيز ادامه مي‌دهد:"در يكي از آموزش‌‌ها من را به ... بردند،براي آموزش سلاح‌ها و آموزش‌هاي اطلاعاتي كه به من ياد دادند نفوذ و نزديك شدن به افراد را خيلي خوب ياد دادند".

 

آرمان يا فرشيد يا بهزاد كه همان آرش خردكيش است يا به عبارتي مرد هزار چهره تيم ترور، توضيح مي‌دهد:‌"توي همين... يك پيست تمرين موتورسواري را شروع كن كه به يه جايي مهارتتو برسانيم كه بتوني به خودروي در حال حركت بمب بچسباني، به من گفتند كه اين دوره‌اي كه اينجاست اگر بخواهي با امكاناتي كه داريم تا اين حد مي‌توانيم آموزش بدهيم،و اگر بخواهي آماده باشي2 ماه هم توي اسرائيل دوره مي‌بيني كه آموزشات تكميل بشه، بعد كه برگشتي ايران يك عمليات براي ما انجام بدهي ترتيب خروجت را مي‌دهيم".

 

اعضاي تيم ترور در پادگاني در حومه تل‌آويو مستقر شده و شيوه كلاسيك "ترور اسرائيلي" كه پيش از اين در كشورهاي عربي- اسلامي توسط رژيم صهيونيستي انجام مي‌شد را فرا مي‌گرفتند.

 

بهزاد عبدلي مي‌گويد:" وارد خاك تركيه كه شديم از آنجا در يك كشتي به يك كشور ديگر رفتيم كه بعدها فهميديم قبرس است، بعد از قبرس وارد خاك اسرائيل شديم در يك شهر كوچكي نزديك تل‌آويو مستقر شديم".

 

آرمان، فرشيد، بهزاد يا آرش که مي‌داند دوربين ما لحظه‌اي از او چشم برنمي‌دارد مي‌افزايد: "ما وقتي كه رسيديم و سوار قايق شديم، قايق رسيد به بندري كه بايد پياده مي‌شديم، بعد ما را بردند به يك شهري و دوري در شهر زديم،‌ اون روز كار خاصي نداشتيم تا روز بعدش، كه براي اولين بار وارد محيط پادگان شدم..."

 

مازيار ابراهيمي يا همان سامان، اميريل، اميرعباس در تكميل صحبت‌هاي آرش مي‌گويد:"ما را اعزام كردند به اسرائيل و در آنجا آموزش كار با مواد منفجره و كار و آموزش‌هاي نظامي تيراندازي را ديديم".


 

آرش ادامه مي‌دهد:" داخل پادگان ما را با خودرو بردند، يك سوله كوچكي بود، كه اول آموزش‌ها داخل آن سوله بود كه داخل آن سوله اول اول در مورد سلاح‌ها بود، بعد از سلاح‌ها در مورد بمب تئوري صحبت كردند، بعد در مورد مونتاژ بمب صحبت كردند".

 

مريم ايزدي كه همه گونه نيازهاي اربابان وحشي‌صفت صهيونيستي خود را تامين مي‌كند، مي‌گويد:"به من آموزش دادند؛ آموزش‌هاي سوژه‌يابي، تشخيص هويت و تحت تعقيب قرار دادن سوژه".

 

بهزاد كه زوج كاري آرش به شمار مي‌رود مي‌افزايد:"يك دوره عمليات، بيشتر عملياتي تكميلي همان دوره آموزشي بود كه در... ديده بوديم، كلاس‌هاي آموزشي خيلي زيادي در مورد حرف زدن با ما حرف مي‌زدند كه چكار بايد انجام بدهيم، مثلا چطوري بايد قرار ملاقات‌مان را چك كنيم".

 

آرش خردكيش ادامه مي‌دهد:" بعد از يك ماه كه آموزش‌هاي تئوري تمام شد شروع كرديم يك پيست موتورسواري در همين سمت پادگان بود، بمب تايمر‌دار به ما دادند كه موقع چسباندن بايد كليد استارتر تايمر را مي‌زديم، حساب مي‌كرديم كه دور بشويم، ضمن اينكه توي دوره اين‌ها هر از گاهي بعضي روزها، مسيرها را تعيين مي‌كردند كه بايد بعد از چسباندن، ازمسير معين خارج مي‌شديم، اول آزاد بوديم در تغيير جهت‌ها، بعد كه جلو رفتيم يك مسيري كه مدنظرشون بود، مواد ضعيف انفجاري بود كه عملا مي‌زدي به موتور يك انفجاري خيلي جزئي صورت مي‌گرفت".

 

*وعده کمک مالي آمريکا به تيم ترور

 

اما طمع هميشه يك پاي ثابت جرم و جنايت بوده و وعده حمايت مالي زيباترين نوع آن به شمار مي‌رود به طوري كه بهزاد عبدلي يكي از اعضاي اصلي تيم ترور به اين نكته اشاره مي‌كند و مي‌گويد:"به ما حمايت قول مالي داده بودند، قول تضميني داده بودند كه هيچ مشكلي براي ما پيش‌ نمي‌‌آيد".

 

آرش خردكيش نيز در اين رابطه مي‌افزايد:"بعد از اينكه دوره تمام شد پول دادند به نفرات حاضر در دوره، و ترتيب برگشت‌شان اول به ... دادند".

 

 

*استفاده ابزاري از زن در عمليات‌هاي ترور

 

اما يكي از ترفندهايي كه در اين پروژه براي اولين بار طراحي شده بود استفاده از زنان به عنوان ابزار عمليات‌هاي تروريستي بود؛ البته در اين ميان حتي از بردگي جنسي نيز دريغ نشده است چرا كه زرگر مي‌افزايد:" بعد از يك ماه من را به خونه‌اش دعوت كرد!"

 

محسن صدقي‌ آذر كه سعي دارد به صورت كامل خيانت خود را تشريح كند توضيح مي‌دهد:"اين گروه به اين صورت عمل مي‌كرد كه كسي كه قرار بود از او جمع آوري اطلاعات شود توسط يك خانم به عنوان اغواگر به ايشان نزديك شده و فيلمبرداري مي‌شد از اين قضايا".

 

مريم ايزدي ادامه مي‌دهد:"توي كافي شاپ به من گفت كه كار اغواگري را انجام بده".

 

تارا باقري با اسم‌هاي مستعار نغمه و ندا نيز در تكميل صحبت‌هاي همدستش مي‌گويد:" با اغواگري به افراد مختلفي كه به من معرفي مي‌شد ارتباط برقرار مي‌كردم،‌از آن طريق و از آنها فيلم تهيه مي‌كردم و بر عليه آنها استفاده مي‌كردم، اين فيلم‌ها باعث مي‌شد كه آنها اطلاعاتي را كه شخصيت اصلي گروه مي‌خواهد به او بدهد".

و البته وظيفه صدقي آذر در تيم تروريستي نصب دوربين مدار بسته بود.

 

*صدور نخستين دستور عمليات ترور

 

اتاق عمليات مثلث شوم ترور، زمان اولين عمليات را صادر مي‌كند و مرحله نخست عمليات با جمع آوري اطلاعات و شناسايي دكتر مسعود عليمحمدي كليد مي‌خورد.

 

مريم زرگر توضيح مي‌دهد: "ما بايد به صورت نوبتي يعني هر نيم ساعت به نيم ساعت ورود و خروج دكتر عليمحمدي را كنترل مي‌كرديم".

 

روز عمليات دو نفر كه از فيلتر آموزش‌هاي تل‌آويو بالاترين نمره را كسب كرده بودند مامور انفجار مي شوند، بمب در موتوري كه جمالي فشي آن را حمل مي‌كند و قرار است مقابل درب منزل دكتر عليمحمدي زنجير شود،جاسازي شده است.

 

اميريل يا همان مازيار ابراهيمي در اين رابطه مي‌افزايد:" اولين عملياتي كه انجام داديم عمليات شهيد دكتر عليمحمدي بود، سه تا تيم بوديم، يك سري كه با ماشين فقط براي پوشش و مراقبت بودند و كمي دورتر از محل حادثه و من هم با خودرويي دورتر منتظر آنها بودم كه وقتي موتور را قرار مي‌دهند در وقت مناسب كه منفجر مي‌كنند به خودروي من بيايند و از آنجا با هم متواري شويم".

 

آرش خردکيش مي‌افزايد:"5 روز قبل ا زاينكه عمليات دكتر عليمحمدي انجام شود با من تماس گرفتند، و قرار شد كه براي انجام عمليات بيام تهران، كه اومدم تهران، به اعضاي گروه پيوستم و اون جمع‌آوري‌هايي كه انجام داده بودند در اون 5 روز چك كردم".

البته آرش در محل حادثه و در مقابل دوربين عمليات آن روز را اينگونه بازگو مي‌کند:"روز عمليات صبحش طبق قراري كه داشتيم يك موتور را دم درش ]منظور دم در منزل عليمحمدي است[ زنجير كرده بوديم، بعد بالاتر از اونجا كه يك ساختمان در حال پي كندن است ]با دست اشاره مي کند به ساختماني که مقداري بالاتر از جايي است که مصاحبه با او صورت مي‌گيرد[ من مستقر شده بودم، و 100-200 متر بالاتر يك فرعي است و داخل آن فرعي يك پرايد منتظر من بود، اعلام كردند كه از پاركينگ مي‌آيند بيرون من كه رويت كردم، ريموت را فشار دادم، بعد از زدن ريموت به سمت پرايد رفتم، سوار پرايد شدم و از آن كوچه ما رفتيم، وارد اتوبان شديم و رفتيم به خونه تيمي، يك ساعت و ربع بعد كه موتور را گذاشته بوديم توي كوچه آمد اطلاع داد كه عمليات موفقيت‌آميز بوده است".

 

سازماندهي اين تيم تروريستي از اين جهت پيچيده بوده است كه اعضاي تيم به صورت سلولي فعاليت مي‌كردند و زيرشبكه‌ها از فعاليت گروه‌هاي موازي اطلاعي نداشتند اگرچه در برخي از موارد ماموريت‌شان مكمل هسته‌هاي ديگر است، به گونه‌اي كه اعضاي تيم از نحوه عملكرد ساير اعضا اطلاعي ندارند چرا كه در روش سلولي هر شخص مسئول انجام وظايف محوله خود بوده و از ديگر اعضا خبري ندارد.

 

 

*دريافت پيام دوم براي ترور بعدي

 

با دريافت پيام ديگري از اتاق ترور، عوامل تيم در خانه تشكيلاتي پونك گرد هم مي‌آيند تا هدف بعدي را نشانه روند، يعني دكتر مجيد شهرياري استاد فيزيك دانشگاه شهيد بهشتي تهران.

 

بهزاد عبدلي پاي ثابت تيم ترور بار ديگر از دعوت خودش براي عمليات ديگر خبر مي‌دهد و مي‌گويد:"در سال 89 اونجا به من اعلام كردند كه يك عمليات در تهران انجام مي شود به نام استاد شهرياري، به تهران آمديم، موقع عمليات شد، زمان ملاقات را روي ايميل به من ابلاغ كرده بودند و من هم چند روز بعد وارد تهران شدم، چند نفر را ملاقات كردم، مسيرهاي عمليات را براي ما تشريح كردند، كار هر نفر را اعلام كرده بودند، سالار مسئول تداركات بود يعني هر چيزي كه نياز داشتيم سالار تهيه مي‌کرد، علي خودش مسئول تحقيقات بود و همراه با فرشيد مسئول جمع آوري تحقيقات اطلاعات در مورد نحوه عمليات بودند و ساناز هم مسئول بود عمليات را پشتيباني كند".

 

اما ساناز يا همان فيروزه‌يگانه روند عمليات ترور استاد مجيد شهرياري را اينگونه تشريح مي‌كند:" در اين عمليات ما نمي‌دانستيم كه موفقيت‌آميز است يا نه، و سرنشيني كه باهاش بود خانمش بود، من مسئول اين كار شدم كه با يك گريم خاصي كه مثلا صورتم را سبزه كرده بودند، ابروهايم را درست كرده بودند، لنز گذاشته بودند به چشمانم و عينك گذاشته بودند كه از شناسايي بيفتم".

 

بهزاد اينگونه تكميل مي‌كند: "بعد از اينكه يك روز ما به محل حادثه رفتيم و جزييات مشخص شد كه هر كدام چه نقشي داريم و چه كاري بايد انجام دهيم روز عمليات حول و حوش ساعت 6:30 فرشيد دنبال من آمد، با هم رفتيم به محل حادثه..."

 

آرش با دستاني اسير دستبند و بي آنكه عرق شرمي از خيانت به مردم مملكتش در چهره انسان‌گونه‌اش پديد آيد، ادامه مي‌دهد:"اينجا ]اشاره به محل توقف در زمان ترور[ با موتور پولسار ايستاده بوديم و كلاه كاسكت داشتيم".

 

و بهزاد ادامه مي‌دهد:" بالاتر از ما علي و ساناز داخل يك پژو 405 نقره‌اي جلوتر از ما بودند و سالار هم از]دم[ در خونه شهيد را همراهي مي‌كرد، ماشين شهيد را همراهي مي‌كرد تا به محل حادثه مي‌رسيد، ما به همديگر مرتبط بوديم".

 

اما همراه شهيد دكتر مجيد شهرياري كه در زمان ترور اين استاد فيزيك و نابغه علمي-معنوي كشورمان هدايت ماشين را بر عهده داشت در اين خصوص مي‌گويد:"يك ربع يا 10 دقيقه به 7 صبح بود كه از دم در خونه حركت كردم، شهيد شهرياري سمت راست جلوي خودرو نشسته بود و همسرشان خانم دكتر قاسمي پشت سرشان نشسته بود، ما از لاين كندرو داشتيم حركت مي‌كرديم كه به سمت مسير كه به داخل اتوبان برويم".

 

عبدلي مي‌افزايد: "موقع عمليات كه شد به ما خبر داده شد كه سوژه مورد نظر دارد به شما نزديك مي‌شود".

 

آرش نيز اينگونه ادامه مي‌دهد:"موقعي كه پيچيدند تا وارد اين سمت خيابان شوند، چند متر پايين تر به آنها رسيديم".

 

همراه شهيد دكتر شهرياري مي‌افزايد:"در لاين كندرو آمديم سرعت‌مان را كم كرديم كه بپيچيم و از بلوار اوشان برويم بالا، دقيقا جلوي همين تابلو ]با دستش تابلويي را كه شهيد شهرياري دقيقا مقابل آن به شهادت رسيده بود به ما نشان مي‌دهد[ يك موتورسواري آمد و ..."

 

آرش كه سركرده اصلي گروهك ترور به شمار مي‌رود در ادامه مي‌افزايد:" من بمب را به در جلوي سمت راست ماشين چسباندم، بعد ما سريع دور شديم از محل و وارد بلوار اوشان شديم و از انتهاي اتوبان امام علي آمديم و وارد اتوبان شديم".

و بهزاد عبدلي نيز پايان ماجرا را صرفا با سه كلمه اينگونه بيان مي‌كند:"بمب، ريموتي بود".

اما در اين حادثه موج انفجار به حدي بود كه حتي يكي از اعضاي تيم تروريستي كه سوار بر موتور بود به زمين مي‌خورد.

يكي از سرنشينان موتور مي‌گويد:" قبل از اينكه من از خودروي شهيد فاصله بگيرم ريموت را زدم و من هم مورد اصابت بمب قرار گرفتم و زمين افتادم".

 

مريم ايزدي در اين خصوص مي‌گويد:"وقتي كه بمب را گذاشتند و به ماشين چسباندند امواج آن بمب باعث شده بود كه موتور زمين بخورد و سرنشين آن زخمي شود كه ما بهش كمك كرديم".

 

بهزاد عبدلي همچنين مي‌افزايد: "روز حادثه خانمي هم با شهيد شهرياري داخل ماشين بود".

 

البته در اين حادثه همسر شهيد شهرياري نيز كه با وي همراه بود، مجروح مي‌شود.

 

همسر شهيد شهرياري كه يكي از جانبازان عمليات ترور به شمار مي‌رود و در روز ترور شهيد دكتر مسعود عليمحمدي نيز ناظر صحنه بود، شهادت همسرش را اينگونه توصيف مي‌كند: "باعث افتخار ملت ايران است، گرچه ايشان ]دكتر شهرياري[ به خصوص براي خانواده، فرزندان و من فوق العاده سنگين و فوق العاده تاثرآور است چرا كه ايشان پدر و همسر بسيار خوبي بود".

 

*پايان خوش خدمتي تيم ترور به اربابان صهيونيستي

 

ساناز انتهاي خوش خدمتي خود را اينگونه عنوان مي‌كند:"وقتي خبر بردم و وقتي گفتم كه شهيد شهرياري شهيد شده، خانمش هم زخمي شده و اطلاع دادم، پول را به من دادند".

 

اما اين پايان كار مثلث شوم ترور نبود چرا كه داريوش رضايي نژاد هدف بعدي اين تيم تروريستي اعلام مي‌شود.

 

بهزاد عبدلي در اين رابطه مي‌افزايد:"اواخر تيرماه 1390 ايميلي به من اعلام شد براي عملياتي ديگر".

 

مريم زرگر نيز در تكميل اين صحبت‌ها مي‌گويد:" در عمليات آقاي رضايي ]نژاد[ مثل ترورهاي قبلي كه انجام داده بوديم باز دوباره گروه ما دور هم در تهران جمع شديم".

 

پس از عمليات شناسايي، ‌يكم مردادماه سال 1390 براي اين جنايت تعيين مي‌گردد.

اما روش ترور اين بار متفاوت است؛ اسلحه يكي از راكبين موتورسيكلت داريوش رضايي نژاد محقق جوان كشورمان را مقابل چشمان همسر و فرزند كوچكش آرميتا به شهادت مي‌رساند.

 

عبدلي در توضيح اين عمليات مي‌گويد:" برخلاف ساير عمليات‌ها در اين عمليات اصلا از بمب استفاده نشد و از تفنگ استفاده شد".

 

همسر شهيد داريوش رضايي‌نژاد كه لحظه ترور در خاطر او حك شده است، در اين خصوص مي‌افزايد:"من سريع از ماشين پياده شدم و ضارب را دنبال كردم، چند متر از ماشين دور شده بودم كه با صداي شليك به خودم آمدم، چون ضارب داشت به سمت منم شليك مي‌كرد، منم افتادم، صداي موتور را مي‌شنيدم كه دور مي‌شد".

 

عوامل مزدور وابسته به رژيم صهيونيستي در حالي درصدد بستن پرونده زندگي شهيد داريوش رضايي‌نژاد بودند كه پرونده خدمت و نجات او براي هميشه در اذهان عمومي امت اسلامي ايران باز خواهد ماند.

 

اما بهزاد عبدلي كه در هر سه ترور پيشين نقش اساسي داشت براي بار چهارم براي تروري ديگر دعوت شده و اعلام آمادگي مي‌كند.

 

اما پرده چهارم واقعه ترور دانشمندان هسته‌اي كشورمان كه اين بار قهرمان آن شهيد مصطفي احمدي روشن بود بار ديگر با حضور بهزاد عبدلي شكل گرفت به طوري كه در اين خصوص توضيح مي‌دهد: "سال 90 دوباره من را خواستند براي عملياتي ديگر در تهران و اعلام كردند دقيقا همان عمليات به همان شكل صورت مي‌گيرد و اين دفعه عكسي را به من نشان دادند به اسم احمدي روشن بود".

 

رامتين مهدوي موسايي در ادامه مي‌گويد:"با مريم و بهزاد آمديم براي شناسايي، من آنها را تا جايي مي‌رساندم و اينها مي‌رفتند عكسبرداري مي‌كردند و اطلاعات و تحليل‌هايشان را مي‌آوردند در داخل خونه تيمي انجام مي‌دادند كه چه كاري بايد انجام شود".

 

تاكيد مي‌شود براساس مستندات، بخش‌هايي از جمع آوري اطلاعات بر روي ترور شهيد مصطفي احمدي روشن در مكاني به غير از خانه تيمي صورت گرفته است، چرا كه چند نفر از اعضاي تيم جمع آوري اطلاعات در شاخه‌هاي عملياتي نقشي ندارند و تنها وظيفه جمع‌آوري و شناسايي بر روي افراد و محل ها را بر عهده دارند.

 

بهزاد مي‌گويد: "دراين عمليات دو بار قرار ملاقات گذاشتيم در يك كافه ... واقع در خيابان خيام شمالي".

 

آرام، فرشيد، بهزاد كه اسم‌هاي مستعار آرش خردكيش است و در دو ترور قبلي نقش کليدي داشته است، مي‌افزايد: 6 روز قبل از عمليات شهيد مصطفي احمدي روشن به اعضاي گروه پيوستم و يك جمع بندي روي تايم‌هايي كه اعضاي گروه قبلا درآورده بودند و حدود 12، 13 روز كار كرده بودند يك جمع بندي نهايي انجام داديم و قرار شد روز عمليات كار را انجام بدهيم".

 

سرشاخه‌هاي عملياتي 21 دي‌ماه 1390 يعني روزهاي مصادف با سالگرد ترور شهيد عليمحمدي را براي ترور مصطفي احمدي روشن انتخاب مي‌كنند.

 

اميرعباس، سامان، اميريل يا همان مازيار ابراهيمي نيز در تشريح اين عمليات مي‌گويد:"عمليات بعدي ما عمليات شهيد احمدي روشن بود، در اين عمليات من مسئول عمليات بودم و وظايف طوري تنظيم شده بود كه ايشان را در محله تردد خودشان در خيابان شريعتي به سمت جلفا و پل سيدخندان بمب را روي ماشين‌شان نصب كنيم".

 

البته شايد تروريست‌ها كه نقشه ترورهايشان را به خوبي قبول داشتند هيچگاه تصور نمي‌كردند در كمين دوربين‌هاي امنيتي باشند.

 

بهزاد، حادثه 7 صبح خيابان گل نبي تهران را اينگونه تشريح مي‌كند:" روز حادثه فرا رسيد، روز عمليات من و فرشيد سوار بر موتور اولي بوديم".

 

فرشيد مي‌افزايد:"من راننده موتور بودم، بهزاد بايد بمب را مي چسباند و يك خودروي 206 داشتيم كه سالار و فرانك داخل آن بودند، و بايد مي‌آمدند جلوي خودروي شهيد احمدي‌روشن تا سرعتش را مي‌گرفتند."

 

فرشيد كه اسم اصلي او آرش خرد كيش است در محل حادثه اينگونه ادامه مي‌دهد:"موتور را داخل كوچه گذاشتيم، موتور مشكي و منتظر مانديم، ‌بعد از 10 دقيقه كه گذشت موتور را آورديم سر خيابان، آماده روي موتور نشستيم تا موتور تعقيب كننده اول اعلام كرد كه ماشين احمدي روشن به موضعي كه ما هستيم، دارد نزديك مي‌شود".

 

بهزاد ادامه مي‌دهد:"بعد از اين توقف‌ها كه حول و حوش 15 دقيقه طول كشيد ماشين استاد احمدي روشن به سمت پايين آمدند، 206 هم پشت سرش بود".

 

ساناز كه وظيفه پشتيباني را بر عهده داشت چگونگي حرکت به سمت ماشين دکتر شهرياري را نشان مي‌دهد و مي‌گويد:"تا يك حدي رفتيم و گروهمان اونجا بودند من سرعتم را زياد كردم پيچيدم جلوي آقاي احمدي روشن، سرعتش كم شد."

 

فرشيد راننده موتوري كه بهزاد سوار آن بود در محل حادثه با اشاره به مكان ترور مي‌گويد:" توي اين موضع بود كه ما به ماشين شهيد رسيديم و بمب را به خودرويشان چسبانديم و ماشين جلوي نرده‌هاي سفيد ]با دست برخي نرده‌هاي حفاظ كنار خيابان را كه شهيد مصطفي احمدي روشن نزديك آن به شهادت رسيده، اشاره مي‌كند[ بمب منفجر شد و ما با موتور از آنجا به انتهاي مسير رسيديم، پيچيديم سمت چپ."

 

التبه شايد تروريست‌ها كه نقشه‌هاي طراحان‌شان را قبول داشتند هيچگاه تصور نمي‌كردند در كمين دوربين‌هاي امنيتي باشند چرا كه تصوير يكي از ده‌ها دوربين امنيتي لحظاتي قبل از عمليات تروريستي را ثبت كرده است و سرنخ‌هاي مهمي را از اين تيم تروريستي در اختيار دستگاه ‌هاي امنيتي قرار داده است.

 

ناگفته نماند توسط همين دوربين‌ها تصوير آرش كه حامل كيسه بمب بود در يكي از عمليات‌ها با دوربين‌هاي عملياتي شكار مي‌شود و مورد شناسايي قرار مي‌گيرد.

 

سامان يا اميريل در ادامه مي‌گويد:"عمليات بعدي عمليات دكترعباسي بود كه درآنجا من مسئول عمليات بودم".

 

*رئيسي که براي پيشرفت زنده ماند

 

اما دكتر فريدون عباسي يكي ديگر از هدف‌هايي بود كه اين تيم تروريستي درصدد از ميان برداشتن وي بودند اما او حالا رئيس سازماني است كه در جهاد علمي كشور پيشرو است، يعني سازمان انرژي اتمي ايران.

 

دكتر فريدون عباسي با چهره‌اي متبسم- که شايد به ناتوان بودن دشمنان نظام مي‌خندد- حادثه روز ترور خودش را که مصادف با روز ترور دکتر شهرياري بود اينگونه روايت مي‌كند:"از نوبنياد حركت كردم، مسير شلوغي را انتخاب مي‌كردم مسيري كه ماشين‌ها کند باشند، حركتم را سريع كردم، ‌مي‌خواستم به موقع برسم به دانشگاه، چون با آقاي دكتر شهرياري قرار داشتم كه همديگر را در همان اول صبح ببينيم."

 

اميرعباس ادامه مي‌دهد:"تفكيك وظايف ‌كردم براي بچه‌ها، يك خودرو يك مقدار بالاتر يعني از شمال به جنوب بلوار دانشگاه شهيد بهشتي مراقب تردد دكتر بود، خود من و يكي ديگر از اعضاء داخل خودروي ديگري در نزديك خيابان ولنجك بوديم..."

 

رامتين مهدوي موسايي در ادامه مي‌افزايد: " ما در تيم ترور دكترعباسي بوديم".

 

نشمين زارع با اسم مستعار شادي نيز مي‌‌گويد:"دو تا ماشين را به ما نشان دادند، يكي پژو و ديگري سمند و به ما گفتند بايد عمل همراهي و پشتيباني اين دو ماشين را انجام بدهيد. من و شوهرم دنباله رو اين دو تا ماشين بوديم..."

 

شوهر شادي در تكميل سخنان همسرش مي‌گويد:" نقش ما نيز به عنوان پشتيباني بود، كه چون ماشين ما تاكسي زرد رنگ بود، 405 و عمومي بود، گفتند پشت سر ماشين‌ها به فاصله 5 الي 6 متر به عنوان آخرين ماشين قرار بگيريد."

 

نشمين ادامه مي‌دهد:" كه اگر تصادفي، تيراندازي و يا هرگونه مزاحمي و يا توقفي پيش آمد ما فورا بايستيم و سرنشينان آنها را سوار كنيم و به سرعت از محل دور شويم".

 

دكتر عباسي ادامه مي‌دهد:"7:42 بود كه بمب به من چسبيد، نزديك ميدان دانشگاه، كه يك دفعه يك صدايي را شنيدم به در ماشين برخورد كرد، تا صدا را شنيدم سرم را برگرداندم موتور سوار را كه با هيئت ديدم، از ديدگاه من صدا و موتور به آن شكل يعني بمب، اينجا ديگر من فوري ترمز گرفتم و به خانمم هشدار دادم كه بپر بيرون، سريع گفتم بپر بيرون، گفتم حالا تا اين دور شود بخواهد بزند من ترمز گرفته‌ام، همزمان كه كمربند را باز مي‌كردم در ماشين را هم باز كردم و با يك لگد روي در و درب را باز كردم و پريدم بيرون، يعني با اين فرض كه منفجر مي‌شود،حداقل همسرم آسيب نبيند. يعني فقط خودم در معرض بمب باشم، ولي دويدم به سمت عقب ماشين ديدم منفجر نشد، رفتم آن طرف ديدم همسرم پياده نشده اينجا بود كه يكدفعه حالت تقاضاي وقت اضافه كردم از خدا (با خنده) يعني گفتم تا حالا نشده دويدم دوباره سمت در ماشين و در را باز كردم و با شدت ايشان را از ماشين كشيدم بيرون، بمب منفجر شد".

 

همسر دكتر عباسي در اين خصوص مي‌افزايد:‌ "البته ايشان از صورتش كه خدا رحم كرده بود گونه‌اش تركش خورده بود، دستش تا مدتي از كار افتاده بود."

 

مثلث ترور ياراي مقابله با سربازان گمنام امام زمان (عج) را ندارد

 

بايد خاطر نشان کرد که پيچيدگي عمليات‌ها، اسامي متعدد و رمزآلود، پشتيباني‌هاي همه جانبه مثلث سياه ترور يعني آمريكا، انگليس و اسرائيل هم نمي‌تواند تروريست‌ها را از كمين چشم‌هاي بيدار دستگاه امنيتي-اطلاعاتي كشور مصون بدارد و تلاش‌هاي شبانه روزي سربازان گمنام امام زمان (عج) به ثمر مي‌نشيند.

 

 

اشک شوق مادري که نَگِريست

مادري كه در شهادت فرزندش نَگِريست حال پس از دستگيري عاملان ترور دانشمندان هسته‌اي كشورمان اشك شوق از چشمانش جاري مي‌شود و مي‌گويد:" خيلي خوشحالم، خدا را شكر مي‌كنم، براي همه بچه ها دعا مي‌كنم".

 

مادر شهيد احمدي روشن مي افزايد:"خوشحالم كه دستگير شدند، اين نشان مي‌دهد اطلاعات ما خيلي قوي است و شبانه روز بچه‌ها تلاش مي‌كنند".

 

 

*افتخاري دوباره براي ايران

 

همسر شهيد مصطفي احمدي روشن نيز گفت:"احساس افتخار و سربلندي دوباره براي ايران شد

:: بازدید از این مطلب : 288

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

بی بی سی:هدف تحریم ها براندازی است/تحریم ها بی اثربوده اند

دو تن از کارشناسان بی بی سی فارسی از اهداف اصلی تحریم ها که همان براندازی نظام سیاسی ایران و همچنین بی اثر بودم تحریم ها سخن به میان آوردند.
 به نقل از باشگاه خبرنگاران، متن کامل نشست خبری روز گذشته بی بی سی فارسی به شرح ذیل می باشد:

 [سلطانپور]: انتظار می‌رود طرح افزایش تحریم‌های ایران که دیروز در مجلس‌خبرگان آمریکا به تصویب رسید به زودی به تصویب مجلس سنا هم برسد و روی میز باراک اوباما برود برای امضای نهایی تحریم‌هایی که بعضی نمایندگان شدیدترین تا حالا خوانده‌اند.
[سینا علی‌نژاد]: هشدارای شدید و غلیظ علیه برنامه اتمی ایران در کنگره آمریکا، پیش از تصویب قانون دیگری در این کشور ایلیانا رزلهتینن از طراحان اصلی این قانون تا آنجا پیش رفت که گفت اگر برنامه اتمی ایران مهار نشود امنیت و آینده مردم آمریکا به خطر خواهد افتاد.
[ایلیانا رزلهتینن]: هدف این توافقنامه فراحزبی که توسط دو شاخه کنگره اتخاذ شده، محکم کردن حلقه دور گردن حکومت ایران است.
[سینا علی‌نژاد]: تحریم‌های تازه در کنگره مخالفانی هر چند اندک، ولی صریح‌الهجه داشت.
[دنیس کوسینیچ]: این تحریم‌ها مستقیماً جامعه مدنی ایران را تضعیف می‌کند و به رژیم ایران فرصت می‌دهد نارضایتی داخلی را بیشتر سرکوب کند.
[علی‌نژاد]: بر اساس این طرح شرکت‌ها و افرادی که با صنایع نفت و گاز پتروشیمی و همچنین بانک مرکزی ایران همکاری می‌کنند هدف گرفته خواهند شد، با این حال بعضی نمایندگان می‌گویند این تحریم‌ها هنوز برای منصرف کردن ایران کافی نیست.
[براد شرمن]: امیدی ندارم که این میزان تحریم‌ها کافی باشد. ما در یک دهه اخیر تحریم‌های ضعیف و جسته و گریخته‌ای داشتیم به تحریم‌هایی نیاز داریم که دولت ایران را وادار کند بین برنامه اتمی و بقای خود یکی را انتخاب کند.
[علی‌نژاد]: آقای شرمن در واکنش به اظهارات یک مقام سپاه ‌پاسداران ایران که اخیراً گفته بود هدف تحریم‌ها به خیابان کشیدن مردم علیه حکومت است چنین گفت.
[براد شرمن]: ما مسلماً مایل به سقوط رژیم ایران هستیم. این ممکن است به شکل سقوط شاه باشد که نیازمند حضور میلیونی مردم در خیابان‌های تهران است. بله این یکی از سناریوهایی است که تحریم‌ها قصد به وجود آوردنش را دارند.
[علی‌نژاد]: تحریم‌های تازه در کنگره یک روز پس از تدابیر تازه‌ای که رئیس‌جمهوری آمریکا در نطر گرفت تصویب شد. کنگره و کاخ سفید معمولاً در مورد نحوه برخورد با ایران با همدیگر رقابت دارند، اما گفته می‌شود که این بار همکاری‌های نزدیکی داشتند. مقامات کاخ سفید گفته‌اند که دستور این هفته آقای اوباما برای تحریم ایران در واقع مکمل قانون کنگره است و برای رقابت با آن صادر نشده است. ناظران می‌گویند این که دولت و کنگره‌آمریکا دایم تحریم‌های تازه‌ای را علیه ایران وضع می‌کنند نشان‌دهنده توانایی ایران در دور زدن تحریم‌ها است. به علاوه (نایاک) شورای ملی ایرانیان در آمریکا این تحریم‌ها را زیانبار می‌داند.
[جمال عبدی]: این تحریم‌ها مانعی است بر سر راه پیشرفت اقدامات دیپلماتیک و ایران را به انجام دادن آنچه جامعه جهانی در مورد برنامه اتمی‌اش انتظار دارد تشویق نمی‌کند.

 

مرگ بر اسرائیل باعث میشود تلویزیونت را از دست بدهی!

ظاهرا شبکه نجات و شبان کم تحملش نمی توانند تمایلات درونی و پشت پرده تبلیغات برای اسرائیل را مخفی نگاه دارند.

 به نقل از باشگاه خبرنگاران، رضا صفا که در کارنامه اش انبوهی از توهین ها علیه مردم ایران و اسلام را انبار کرده است ، اینبار نیز مانند دفعات قبل ضمن گدایی از بینندگان شبکه مسیحی اش باردیگر به ستایش رژیم اشغالگر قدس و آمریکا البته با ادبیاتی به مراتب مضحک تر از دفعات قبل پرداخت.

وی در این سخنرانی تلویزیونی پشت پرده مخاطبان 270 نفری اش را بر ملا کرد و بر دروغ های مکرر شبکه های تبلیغاتی مسیحیت صهیونیستی مبنی بر اینکه این گروهها چندین میلیون نفر عضو و هوادار دارند خط بطلان کشید و آمارهای دروغین خودش را تکذیب کرد.

متن کامل اظهارات وی در جانبداری از رژیم اسرائیل و آمریکا و همچنین سخنان متناقض او در برانگیختن احساسات بینندگان تلویزیون نجات به این شرح می باشد:

 

اگر ایران را نگاه کنید، الان می‌گویند، شاید در حدود 6 میلیون نفر به عیسی خداوند ایمان آوردند. اگر 6 میلیون نفر ایمان آوردند، بگویم که حالا این رقم زیاد است، اگر یک میلیون نفر ایمان آوردند اگر این یک میلیون نفری که تلویزیون نجات را نگاه می‌کنند، روزی 10 میلیون تومان بگذارند برای کمک به تلویزیون نجات مثلاً روزی یک دلار بگذارند، اگر یک میلیون نفر این کار را بکنند می‌شود یک میلیون دلار روزانه، ولی ما الان می‌بینیم که من یک‌سال و خرده‌ای است که دارم راجع به بخشش صحبت می‌کنم، راجع به همیاری کمک، ولی الان می‌بینیم که فقط 270 نفر دارند به ما کمک می‌کنند. این در مورد کمبود دانش ما است، چون همان‌طوری که گفتم، جایی که بخشش کم است انجیل کم است، جایی که انجیل کم است برکت کم است، درو کم است، محصول کم است. جایی که انجیل نیست تاریکی است، بدبختی است و مرگ و غیره است.
کشورهای عربی، پولدارترین کشورهای روی زمین هستند. 21 کشور عرب وجود دارد، اگر نگاه کنید، چون انجیل در آنجا کم است مردمش فقیر و در گناه زندگی می‌کنند، بدبخت و بی‌دانش. همه دانشی که تمام عرب‌ها دارند می‌گیرند همه را بایستی بروند از آمریکا و اروپا بگیرند، این ‌همه که شما در ایران می‌گویید، مرگ بر آمریکا، اگر واقعاً‌این‌گونه شود و آمریکا مرگ بگیرد، اولین چیزی که شما از دست می‌دهید، تمام تلویزیون‌تان است، تمام رادیوی‌تان است و تمام این تلفن‌تان است.
این تلفن‌تان و تمام این اجزای گوشی‌تان در اسراییل ساخته می‌شود. اکثر کامپیوترهایی که شما دارید استفاده می‌کنید، وسایل درونی‌اش در اسراییل درست می‌شود. سازمان اینتل که یک سازمان آمریکایی است بیشتر آن در اسراییل انجام می‌شود، این است که به محض این که مرگ بر اسراییل شود، مرگ بر آمریکا شود، شما کامپیوترت را از دست می‌دهی، تلویزیونت را از دست می‌دهی، ماهواره‌ات را از دست می‌دهی، برق‌ات را از دست می‌دهی، کارات را از دست می‌دهی، یعنی هر چه شما داری به جز فرش، همه از اسراییل و آمریکا است.

 

یک سایت ضد انقلاب مدعی شد:صرف افطاری سران فتنه با خانواده هایشان

مهدی کروبی در این دیدار ها با عنوان این نکته که مواضع اخیرم بهترین مواضع طول عمرم بوده است گفته : اجر مبارزه 88 از مقاومت قبل از انقلابم بیشتر است و احساس رضایت زیادی میکنم.

به نقل از صراط  - شنیده شده است که در روز های ماه مبارک رمضان دیدار های سران فتنه با خانواده هایشان شدت گرفته و مواضع جدید از آنان برای هدایت برخی تحرکات جنبش موسوم به سبز در این دیدارها عنوان شده است .

سایت ضد انقلاب "ملی مذهبی" در خبری که صبح امروز منتشر کرد به نقل از خانواده های موسوی و کروبی از چندین ملاقات حضوری و تلفنی سران فتنه در ماه مبارک رمضان با خانواده هایشان خبر داد و اعلام کرد آن دو هنوز بر سر مواضع خصمانه خود علیه نظام و انقلاب ایستاده اند .

شنیده ها حاکی از آن است که مهدی کروبی در این دیدار ها با عنوان این نکته که مواضع اخیرم بهترین مواضع طول عمرم بوده است گفته : اجر مبارزه 88 از مقاومت قبل از انقلابم بیشتر است و احساس رضایت زیادی میکنم.

در دیدار های مذکور که به ادعای سایت ملی مذهبی بخش هایی از آن توسط فرزندان سران فتنه به بیرون درز کرده است تبادل نظر هایی در رابطه با آینده جریان فتنه هم مطرح شده است .

لارم به ذکر است چندی پیش برخی از سیاسیون کشور خواستار آزادی سران فتنه از حصر خانگی به دلیل متنبه شدن آنان از اعمال خود بودند اما به نظر می رسد با انتشار چنین خبر هایی ، آن هم از نزدیکترین افراد خانواده این افراد هیچ نشانه ای  از پشیمانی از اقدامات براندازانه 88 تاکنون در آنها دیده نمی شود .

 

مردم ایران حق رفتن به کافی شاپ و خوردن مرغ را ندارند

به نقل از ندای انقلاب ، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی موجی از تبلیغات مسموم و سیاه نمایی از وضعیت داخلی جمهوری اسلامی ایران در رسانه های غربی به راه افتاد، اما به نظر می رسد این در ماههای اخیر به نقطه اوج خود رسیده است.
به طوریکه اخیرا ماهنامه آتلانتیک در گزارشی با عنوان « تازه ترین کارهایی که نمی توانید در ایران انجام دهید» به قلم « مکس فیشر» مدعی شده در ایران مردم حق رفتن به کافی شاپ و تماشای مرغ در تلویزیون را ندارند!
در بخشی از این گزارش می خوانیم «مقامات ایرانی دو راه برای سرکوب تعطیلات آخر هفته پیدا کرده اند: ایرانی ها نمی توانند بعد از این در کافی شاپ ها حضور یابند و یا خوردن مرغ در تلویزیون را ببینید.»
نویسنده که تحلیل خود را بر اساس دریافت غلط خود از وضعیت داخلی ایران استوار کرده در ادامه می افزاید « محدودیت های جدید، نامعقول و مضحک به نظر می رسد و واقعا هم همین طور است ولی با توجه به منطق داخلی اعمال فشار و ظلم بر ایرانیان، این محدودیت ها تا حدودی معنادار می شود و نشانه هایی است از این که جامعه ایرانی چه رنج شدیدی در مواجهه و رویارویی کشورش با غرب متحمل می شود!»
اگر این مثال را به عنوان مشتی از خروارها عنوان تلبیغاتی غرب بر علیه ایران بدانیم کاملا مشخص می شود که معنی نقض حقوق بشر در ایران ، حرکت ایران به سمت تولید سلاح های هسته ای و دهها مورد دیگر تا چه اندازه صحت دارد!


 

 

ما چیزی به عنوان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نداریم!

 
در آستانه سالروز کودتای 28 مرداد ۱۳۳۲ برخی عناصر سلطنت طلب به دنبال انکار این واقعه تاریخی برآمده اند.
به نقل از ندای انقلاب، همزمان با نزدیک شدن به سالروز کودتای ننگین آمریکایی – انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با هدف ساقط کردن دولت ملی دکتر مصدق به وقوع پیوست ، برخی عناصر سلطنت طلب به دنبال انکار این واقعه تاریخی برآمده اند.
اخیرا وبسایت موسوم به ایرانیان در یادداشتی با عنوان «گور خالی» به نقد مواضع ملی گرایان مشروطه طلب حامی دکتر مصدق پرداخته و مدعی شده اساسا شاه مخلوع اقدام به «کودتا» نکرده است.
در بخشی از این یادداشت می خوانیم « دکتر مصدق نخست وزیر وقت به دلیل مخالفتهای مجلس با وی (به هر دلیل) عوض اینکه طبق روشهای دموکراتیک از مجلس تقاضای رای اعتماد کند و در صورت رای نیاوردن استعفاء دهد، با انجام رفراندومی در ۱۶ مرداد ۳۲ مجلس را به بهانه اینکه نمایندگانش نوکر آمریکا و انگلیس و کمپانی های نفتی هستند، منحل میکند تا از شر مخالفتهایش برای همیشه راحت باشد. این کار عملاً ابتکار عمل را در اختیار شاه قرار میدهد. چون طبق اصل ۴۶ متمم قانون اساسی دوران مشروطیت شاه مخیر بود در دوران فترت (نبود مجلس) نخست وزیر را با فرمانی عزل و هر کسی را که مایل بود به صدر اعظمی بر گزیند... بنابراین با وجود تعطیلی مجلس، شاه قانوناً حق داشت با دستخطی دکتر مصدق را عزل و هر کسی را که صلاح میداند (در این مورد سرلشگر فضل ا.. زاهدی) را به نخست وزیری بگمارد! ... بنابراین اطلاق واژه کودتا به حادثه روز ۲۵ مرداد اصلاً درست نیست. خود مصدق ۹ روز قبل از آن با انحلال مجلس عملاً و قانوناً ابتکار عمل را به شاه داده بود.»
این ادعا در شرائطی مطرح می شود که طی ماههای گذشته ورشکستگان سیاسی خارج نشین تلاش گسترده ای برای کنار هم جمع کردن گروهک های اپوزیسیون از جمله ملی گراها و سلطنت طلب ها مبذول کرده بودند که نمونه های آشکار آن را می توان در نشست های واشنگتن ، استکهلم و بروکسل مشاهده کرد. اما گویا دامنه اختلافات درونی این گروهک ها چیزی بیش از یک تفاوت در برداشت است.
 

رئيس گروه تروريستي "موساد" بايد در دادگاه لاهه محاكمه شود

يك وكيل پايه يك دادگستري گفت: مديريت ترورهاي رژيم صهيونيستي به عهده گروه تروريستي موساد است و رئيس موساد بايد در داگاه لاهه محاكمه شود.

 به نقل از باشگاه خبرنگاران: مسعود شفيعي، با اشاره به اعترافات صريح عوامل ترور دانشمندان هسته‌اي كشورمان در مستند "كلوپ ترور" اظهار داشت: اين مستند گوياي حقايقي است كه در مجامع بين‌المللي از تلاش رژيم صهيونيستي در راستاي به شهادت رساندن دانشمندان هسته‌اي كشورمان پرده برمي‌دارد.

اين وكيل پايه يك دادگستري ادامه داد: با پيگيري وزارت اطلاعات عوامل ترور دانشمندان هسته‌اي ايران شناسايي و سرشاخه اصلي اين ترورها يعني موساد و اسرائيل هم بارها به طراحي نقشه‌هاي ترور در اين زمينه تاكيد داشته‌اند.

وي تاكيد كرد: با افشاگري‌هاي مستند "كلوپ ترور" ايران بايد حقوق تضييع شده خود را مبني بر ترور دانشمندان هسته‌اي كشورمان در مجامع بين المللي با جديت پيگري كند.

شفيعي با اشاره به تاكيد رژيم صهيونيستي براي به شهادت رساندن دانشمندان هسته‌اي كشورمان افزود: موساد براي ترور دانشمندان هسته‌اي ايران و اخلال در ادامه فعاليت صلح آميز هسته‌اي كشورمان نقشه‌هاي بسياري طراحي كرده و بارها هم در مجامع بين‌المللي بر اين گستاخي‌ها صحه گذاشته است.

وي تصريح كرد: ايران بايد عليه اسرائيل اعلام جرم كرده و مطالبات خود را از موضع حقوقي در مجامع بين المللي مطرح و پيگيري كند.

شفيعي با بيان اين كه عضويت ايران در سازمان ملل نشان دهنده حقوق ايران در مجامع بين‌المللي است افزود: هر چند كه ايران به دليل دخالت‌هاي آمريكا عضويتي در كنوانسيون حقوق كيفري بين المللي ندارد اما با ارسال اظهار نامه حقوقي و شكايت عليه اسرائيل به سازمان ملل مي‌تواند مساله ترور دانشمندان هسته اي را پيگيري كند.

وي افزود: ترور در تمام جهان جنايتي غير قابل بخشش و مذموم است و اسرائيل بايد در مجامع بين المللي پاسخگوي مديريت ترورها در ايران باشد.

اين وكيل پايه يك دادگستري خاطرنشان كرد: مديريت ترورهاي رژيم صهيونيسيتي به عهده گروه تروريستي موساد است و رئيس موساد بايد در داگاه لاهه محاكمه شود.

 

تسلطي مجدد بر فعاليت سرويس‌هاي جاسوسي موساد،سيا و MI6

سخنگوي كمسيون امنيت‌ملي و سياست‌خارجي مجلس، گفت:عمليات دستگيري عاملان ترور شهداي هسته‌اي كشورمان نشان دهنده اشرافيت نيروهاي امنيتي - اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران بر فعاليت سرويس‌هاي جاسوسي موساد، سيا و MI6 است.
به نقل از باشگاه خبرنگاران: سيدحسين نقوي‌حسيني نماينده مردم ورامين در مجلس، در گفتگو با خبرنگار پارلماني، با اشاره به دستگيري عاملان ترور شهداي هسته‌اي كشورمان كه جزييات آن در مستند كلوپ ترور از شبكه يك سيما پخش شد، گفت: با تلاش نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي ايران، فعاليتهاي خرابكاري - تروريستي سرويس‌هاي جاسوسي موساد، سيا، MI6 و...شناسايي و منهدم شد، كه قابل تحسين و قدرداني از نيروهاي خدوم وزارت اطلاعات است.

وي تصريح كرد: اين عمليات به حدي پيچيده و گسترده بود كه تلاش سربازان گمنام امام زمان (عج) در شناسايي و دستگيري عاملان ترور شهداي هسته‌اي كشورمان نشان از توانمندي و قدرت بالاي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران دارد.

سخنگوي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در ادامه به اعترافات افراد دستگير شده اشاره كرد و گفت: براساس اعترافات افراد دستگير شده برنامه‌ ريزي‌هاي گسترده‌اي در دستور كار سرويس‌هاي جاسوسي موساد، سيا و MI6 قرار داشت تا توطئه و جنايت دولت‌هاي مدعي حقوق بشر را پياده كنند ولي با هوشياري نيروهاي امنيتي كشورمان نقشه آنها نقش بر آب شد.

وي تصريح كرد: نحوه ارتباط دهي و برنامه ريزي پوششي كه افراد بدون ارتباط با يكديگر در حال فعاليت هستند نشان دهنده پيچيدگي و سلولي بودن عمليات آنها بود.

مخبر كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي هم چنين به پخش مستند كلوپ ترور كه نحوه دستگيري و اعترافات متهمين را به تصوير كشيده است اشاره كرد و گفت: فعاليت سربازان گمنام امام زمان (عج) كه در اين مستند بخشي از آن پخش شد تحسين اعضاي اين كميسيون را در پي داشت.

نقوي حسيني خاطر نشان كرد: عمليات دستگيري عوامل ترور شهداي هسته اي كشورمان نشان دهنده اقتدار جمهوري اسلامي ايران بوده و قطعا اولين و آخرين افتخار آفريني دستگاه امنيتي كشورمان نخواهد بود.


:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

 

موج جدید تخریب، تحریف و سانسور برای حذف لنکرانی

altاگرچه موج تخریب هایی که علیه دکتر جلیلی صورت گرفت به وسیله رسانه های انقلابی بیان و افشا شد اما متاسفانه با توجه به اخباری که اخیرا مطرح می شود، پر واضح است که که خط تخریب لنکرانی بعنوان یکی از اصلی ترین کاندیدای جبهه پایداری انقلاب اسلامی در سطح وسیع و به شکل دیگری در حال پیگری است که این خط تخریب از سوی اصلاح طلبان و برخی جریانات مدعی اصولگرایی دنبال می شود و علت عمده این تخریب ها نیز برای به تحریف و سانسور میزان محبوبیت لنکرانی و سابقه درخشان وی می باشد.

نهضت سبز نبوی به گزارش بی باک؛ اسماعیل پورهواشمی: با وجود هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای مبنی بر عدم ورود زود هنگام در عرصه انتخابات برخی از  رسانه ها و جریانات سیاسی کشور  الویت اصلی خود را موضوع انتخابات قرار داده و به این بهانه به یکسری از ترفندهای رسانه ای تخریب گرایانه که دارای لایه های عمیق تری  از سیاه نمایی بوده دست می زنند که عمده این هجمه ها بر علیه چهره هایی مانند باقری لنکرانی و جلیلی که از نظر گفتمانی با جبهه  اصیل اصولگرایی قرابت و نزدیکی دارند، می باشد.

اگرچه موج تخریب هایی که علیه دکتر جلیلی صورت گرفت به وسیله رسانه های انقلابی بیان و افشا شد اما متاسفانه  با توجه به اخباری که اخیرا مطرح می شود، پر واضح است که که خط تخریب لنکرانی بعنوان یکی از اصلی ترین کاندیدای جبهه پایداری انقلاب اسلامی در سطح وسیع و به شکل دیگری در حال پیگری است که این خط تخریب از سوی اصلاح طلبان و برخی جریانات مدعی اصولگرایی دنبال می شود و علت عمده این تخریب ها نیز برای به تحریف و سانسور میزان محبوبیت لنکرانی و سابقه درخشان وی می باشد.


altدر ادامه برخی ترفتد ها و شیطنت های رسانه ایی که با هدفی خاص و همچنین علل بوجود آمدن این ترفند ها نسبت به شخص لنکرانی را بیان خواهیم کرد.

1- منتفی کردن سوژه نسبت به موضوع: در این ترفند و شیطنت رسانه ایی، وجود سوژه به هر دلیلی در موضوع به طور کامل منتفی است یعنی نتیجه این ترفند، این است که سوژه مذکور یا همان دکتر باقری لنکرانی، احتمال حضورش در موضوع انتخابات به طور کامل منتفی تلقی شود و از تحلیل هایی که پیرامون بحث ریاست جمهوری مطرح  می شود حذف گردد و اخباری که با این ترفند منعکس شد بدین شرح است که چندی پیش به وسیله یکی ازسایت های خبری مصاحبه ایی با دکتر لنکرانی صورت گرفت و در تیتر این مصاحبه از قول آقای لنکرانی بیان شده بود که "کاندیدای ریاست جمهوری نخواهم شد" و بعد این جمله کلیدی یعنی "کاندیدای ریاست جمهوری نخواهم شد" به وسیله رسانه های مختلف در سطح وسیع منعکس شد و این  در صورتی بود که لنکرانی در مصاحبه اش به هیچ وجه چنین جمله ایی را بیان نکرده بود و به همین دلیل این خبر با واکنش قاطع لنکرانی مواجه شد و او در پاسخ به این هجمه رسانه ایی این گونه پاسخ گفت: "اعلام داوطلبی برای انتخابات را وظیفه خود نمی دانم اما اگر تکلیف باشد طبق آن عمل می کنم."

2-سانسور سوژه نسبت به موضوع : این ترفند رسانه ای در دو مدل انجام می شود، مدل اول سانسور سوژه به طور کامل است یعنی اینکه سوژه را در تمام زمینه ها و در شرایط مختلف به طور کامل سانسور می کنند، مدل دوم سانسور سوژه نسبت به موضوع است یعنی اینکه سوژه را نسبت به یک موضوع خاص و در بعضی اوقات سانسور می کنند که آقای لنکرانی در هفته های گذشته بامدل دوم از سانسور روبرو شد، یعنی لنکرانی به عنوان سوژه مورد نظر نسبت به موضوع انتخابات ریاست جمهوری سانسور شد و اخباری که به صورت وسیع با این ترفند در رسانه ها منعکس شد بدین شرح بود که خبرهای مختلفی با موضوع "کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری" در رسانه های داخلی و خارجی  مطرح شد و از تمام افراد و جناح هایی که احتمالش داده می شد در انتخابات حضور داشته باشند و حتی از افرادی که احتمال حضورشان نزدیک به صفر بود نام برده شد، اما نامی از لنکرانی در میان نبود و این نوع خبرها در حالی منعکس می شود که لنکرانی در میان بزرگان نظام و امت حزب الله از مدتها قبل به عنوان یکی از گزینه های ریاست جمهوری، به طور جدی مطرح بود.

این نوع ترفندها و شیطنت های رسانه ایی با چه هدفی دنبال دارد؟

این ترفندها و شیطنت های رسانه ایی  که بیان شد معمولا به صورت سازمان یافته صورت می گیرد و نتیجه اش این است که سوژه به دلیل سانسور و منتفی شدن حضورش به طور قطعی ، جزء گزینه های احتمالی در تحلیل ها قرار نمی گیرد، یعنی این که آقای باقری لنکرانی به عنوان سوژه جزء گزینه های احتمالی ریاست جمهوری قرار نمی گیرد واین تحلیل های کاذبی که به وسیله این ترفندها القا می شود در چند ماه آینده فضایی را حاکم می کند که در تحلیل های واقعی هم که پیرامون کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری صورت می گیرد، نامی از لنکرانی در میان نباشد و او به طور کامل به فراموشی سپرده می شود.

افرادی مانند باقری لنکرانی به خاطر شخصیت اخلاقی و روحیه تکلیف مدارانه و میزان محبوبیتی که در بین مردم و نیروهای ارزشی دارند تا زمانی که مسائل مهمی مانند شرکت در انتخابات برایشان تکلیف نشود و حجت شرعی پیدا نکنند که چنین اموری بر آنها واجب است پا در چنین عرصه هایی نمی گذارند، کما اینکه در انتخابات مجلس نهم با وجود دعوت هایی که از لنکرانی به عنوان کاندیدا صورت گرفت ولی او حاضر به این امر نشد.

حال جریان های مقابل با اطلاع از منش و روحیات لنکرانی، دست به چنین شیطنت هایی می زنند تا وی به عنوان یک گزینه اصلی مطرح نشود و موج مطالبه گری و دعوت از این شخص در جامعه براه نیفتد و در مقابل کاندیداهای خود را خواست و مطالبه مردم معرفی کنند.

مروری بر فعالیت‌های قرآنی و انقلابی حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای

خبرگزاری فارس: مروری بر فعالیت‌های قرآنی و انقلابی حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای

به گزارش دفتر حفظ ونشر آثار حضرت آیت الله خامنه‌ای همزمان با ایام رمضان المبارک ماه نزول قرآن کریم،در مجموعه‌ی مستندهای صوتی با نامِ «مسجدِ کرامت» به مرور کوتاهی بر فعالیت‌های انقلابی و قرآنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد مقدس می‌پردازد.

اولین برنامه از این مجموعه «چشمانِ پدر» نام دارد و دوره‌ی زمانی حضور آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد به عنوان امام جماعت را مرور می‌کند.

سخنان شنیده نشده‌ای از آیت‌الله خامنه‌ای در دوران پیش از انقلاب و خاطرات ایشان از مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد، خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی، خاطرات استاد سیدمرتضی سادات فاطمی و همچنین بیاناتی از بنیان‌گذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه‌الله، بخش‌های مستند صوتی «چشمان ِ پدر» را تشکیل می‌دهند.

همچنین متن این مستند 11 دقیقه‌ای در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

 

*قم، سال 1343

حضرت امام خمینی رحمه‌الله: من از آن آدم‌ها نیستم که اگر یک‌ حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود. من راه می‌افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‌کند که یک حرفی بزنم، می‌زنم و دنبالش راه می‌افتم و از هیچ چیز نمی‌ترسم بحمدالله تعالی. والله، تا حالا نترسیده‌ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که می‌بردندم، آن‌ها می‌ترسیدند؛ من آن‌ها را تسلیت می‌دادم که نترسید... ما علما داریم در بلاد؛ ما فضلا داریم در حوزه‌ها؛ ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه‌ها؛ ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم...

*مشهد مقدس، سال 1343

چشمان آقاسیدجواد که از علمای نامی مشهد بود، نابینا شد.

به همین دلیل پسرش، حوزه قم و درس مراجع به نامی مثل امام خمینی را‌‌ رها کرد و دوباره به مشهد برگشت و مراقبت از پدر را به عهده گرفت؛ برایش کتاب می‌خواند و پا به پایش تا حرم می‌رفت.

سیدعلی، که حال و هوای مبارزه‌ در قم را به مشهد آورده بود و در حوزه مشهد درس می‌خواند و درس می‌داد، حالا در 26 سالگی امام جماعت مسجد امام حسن علیه‌السلام شده بود.

*آیت‌الله خامنه‌ای در مصاحبه با شبکهٔ دوم تلویزیون 11/11/63

من قبلاً در یک مسجد دیگرى به نام مسجد امام حسن نماز مى‌خواندم و امام جماعت مسجدى بودم به نام مسجد امام حسن مجتبى که در نزدیک منزلمان بود و در یک خیابان نسبتاً خلوتى، تا یک حدودى هم دور افتاده‌اى خیلى هم دور افتاده نبود اما خیلى هم محل رفت و آمد جمعیت نبود، آن‌جا نماز را شروع کردم و مسجدى که براى اول بار من را دعوت کردند براى امام جماعت که همین مسجد باشد، به این شکل بود که یک اتاقکى بود از این اتاقى که الان شما توش نشستید کوچک‌تر و مستمعینش هم دو صف 5، 6 نفره، دو سه صف 5، 6 نفره از پیرمرد‌ها و آدمهاى متوسط آن حول و حوش مسجد بودند، یک باربر بود به نام ملا که نمى‌دانم حالا زنده است یا فوت شده. زنده است؟ حاجى از رفقاى‌‌ همان مسجد است مى‌داند، بله یک ملا بود، یک قهوه‌چى بود آن نزدیک، یک شاگرد مکانیک بود، غالباً هم در سنین مسن یا متوسط، یک حاجى خیرى بود که مسجد را او ساخته بود، همسایه‌ى مسجد بود، یک عده‌اى بودند در حدود مثلاً شاید 20 نفر 18 نفر بعد من که رفتم آن‌جا به مردم شب اول که نماز خواندیم پا شدم، دو سه شب که گذشته بود پا شدم رو کردم به مردم گفتم که با این چند شبى که ما با هم دور هم جمع شدیم یک حقى شما بر گردن من پیدا کردید یک حقى من بر گردن شما پیدا کردم. حق شما بر گردن من این است که من یک قدرى برایتان حرف بزنم و یک حدیثى چیزى برایتان بخوانم که شما گوش کنید. حق من هم بر گردن شما این است که شما آن حرفهاى من را گوش کنید و یاد بگیرید من حق خودم را عمل مى‌کنم شما‌ها هم حاضرید حق خودتان را ادا کنید؟ خیلى خوششان آمد و گفتند آره. در طول مدت خیلى کمى این مسجد کوچولو پر شد به طورى که جا کم شد و‌‌ همان حاجى همسایه‌ى مسجد همت کرد و از عقب مسجد یک مقدار را اضافه کرد و مسجد شد بزرگ‌تر و در مدت شاید دو سه ماه آوازه‌ى این مسجد در مشهد به خصوص در میان جوان‌ها پیچید به طورى که وقتى مسجد کرامت که مزین‌ترین و بهترین و بزرگ‌ترین مسجد محله در مشهد محسوب مى‌شد ساخته شد و آراسته شد و کامل شد، بانى آن مسجد و کسبه‌ى دور و بر آن مسجد فکر کردند که مناسب هست که بیایند و بنده را که توى این مسجد پیش نماز بودم ببرند آن‌جا...

*بخشی از درس آیت‌الله خامنه‌ای،این سخنان مربوط به سال‌های پیش از انقلاب اسلامی است:

...خلاصه می‌شود تاثیر روانی توحید در چند جمله: انسان موحد از جملهٔ تاثیراتی که روح او از ناحیه و قِبَل توحید می‌برد یکی این است: دارای وسعتِ افق دید می‌شود. آدم موحد نمی‌گوید من در این میدان شکست خوردم یا جبهه ما در این زمینه نشست و کار به زیان ما تمام شد. او نزدیک‌بین اینقدر نیست. او می‌داند که فکر توحیدی به درازای عمر بشر دارای قلمرو هست. به بیانی دیگر و از دیدگاهی دیگر، آدم موحد افق دیدش در مسائل مادی و نیازهای پست و حقیر خلاصه نمی‌شود، متوقف نمی‌گردد. از جمله تاثیرات توحید بر روان یک موحد این است که ریشهٔ ترس را در او می‌خشکاند و این خیلی مهم است. در قرآن در چندین مورد که در این تلاوتهای امروز یکی دو موردش به سمع آقایان خواهد رسید و مورد تدبر قرار خواهد گرفت، به مؤمنین خطاب می‌شود که فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ (سوره آل عمران؛ آیه 175) ریشهٔ ترس را در دل خود از دیگران بخشکانید؛ از من بترسید. و کسی که از خدا ترسید، از هیچ کس دیگر نمی‌ترسد.

*خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسن قرائتی: و اما ماجرای مسجد امام حسن علیه‌السلام

من تقریبا 22-23 ساله بود. دنبال این بودم که چه آخوندی شوم. بالاخره گفتم بشوم آخوند اطفال؛ مثل پزشک اطفال. آمدم در کوچه و بچه‌های کاشان را دعوت کردم و گفتم جمع شوید برای شما قصه بگویم. کم کم این جلسه شلوغ شد و هم باعث شد ما راه بیفتیم. آن ایام ما رفتیم مشهد زیارت امام رضا علیه‌السلام. به امام رضا علیه‌السلام گفتیم آقا ما شدیم آخوند اطفال منتها آمدیم زیارت در مشهد کسی را نمی‌شناسیم، چون جمعه جلسه دارم کاشان باید سریع بروم کاشان، ولی دوست دارم در مشهد هم زیارت کنم هم جلسه برای نسل نو داشته باشم، اگر لطف کنی یک جلسه‌ای برای ما درست کنی در مشهد خوب است، اگر نه که فقط ما یک زیارت کنیم برویم‌‌ همان کاشان.

از در حرم خارج نشده بودم یک روحانی به نام دکتر سید جمال موسوی اصفهانی مرا شناخت و گفت اینجا سمینار دبیر تعلیمات دینی است تو هم با من بیا. گفتم من دبیر نیستم و رفتیم. آمدیم فلکه آب مشهد و منتظر تاکسی بودیم، یک ماشین ترمز کرد. راننده سید را شناخت. آخوندی پشت فرمان ماشین بود که فهمیدیم آن آخوند شهید باهنر است. شهید باهنر آن آقای موسوی را ‌می‌شناخت. در ماشین گفتم من قرائتی هستم، آقای باهنر گفت بله می‌گویند یک کسی به نام قرائتی پیدا شده در کاشان که بچه‌ها را جمع می‌کند پای تخته سیاه و کلاس دارد. گفتم منم. رفتیم در جلسه دیدیم دکتر بهشتی، آقای مطهری، آیت‌الله خامنه‌ای، آقای رفسنجانی به همراه جمعیت چندصدنفره‌ای از دبیران دینی که از استان‌های مختلف آمده‌اند، در جلسه حضور دارند. من جلسه را که دیدم به دکتر بهشتی گفتم 5 دقیقه می‌توانی به ما وقت بدهی؟ 5 دقیقه به ما وقت دادند. پریدیم بالای سن و یک برنامه‌ای پیاده کردیم که آنجا خوششان آمد.

آیت‌الله خامنه‌ای آمد پهلوی من و گفت «بیا بریم منزل ما. ما مسجدی داریم به نام مسجد امام حسن علیه‌السلام؛ از طرف دولت شاه به من گفتند حق سخنرانی نداری. نماز را من می‌خوانم بعد از نماز برو پای تخته سیاه و در مسجد کلاسداری کن». از‌‌ همان در سالن آیت‌الله خامنه‌ای ما را برد خانه‌شان. شب با ایشان رفتیم مسجد دیدیم به! مسجد امام حسن! چه جوان‌هایی! جوان‌های باسواد انقلابی! چند شبی آنجا صحبت کردیم و خانه‌ی آقا هم می‌خوردیم و می‌خوابیدیم. ما صبح جلسه‌ بچه‌ها خواستیم از امام رضا علیه‌السلام این آقای دکتر سیدجمال موسوی من را از حرم برد فلکه آب، شهید باهنر ما را از فلکه آب برد سمینار، آیت‌الله خامنه‌ای ما را از سمینار برد خانه‌اش و شب رفتیم مسجدِ جمعیتی از جوانان.

*استاد سیدمرتضی سادات فاطمی:

یک جلسه قرآن جلسه خوبی هم در منزل پدربزرگ من بود، یادم است که در آنجا ما یک دستگاه گرامافون داشتیم و یک صفحه گرام هم از عبدالباسط بود. قبل از اینکه شرکت کننده‌ها بیایند و جلسه شروع شود، این گرامافون را بلند می‌کردم و می‌بردم پشت پنجره. خودم هم می‌نشستم و گوش می‌‌دادم؛ سراپا گوش بودم و خیلی با عبدالباسط مانوس بودم. خود این کار باعث شد که من از ابتدای کار قرائت با لحن عبدالباسط آشنا شوم و کار کنم و وقتی توی جلسات می‌خواندم همه تعجب می‌کردند.

این جلساتمان ادامه داشت تا اینکه روزی آقا سیدجعفر طباطبایی به آقای خامنه‌ای گفته بود ما یک فامیلی داریم نوجوانی است قرآن را قشنگ را می‌خواند آقا هم فرموده بودند خوب بیاورید او را من ببینم. خیلی اظهار علاقه کرده بودند.

قبل از سخنرانی‌های مهم هم که بیشتر آن‌ها سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای بود، خود ایشان ابراز علاقه می‌کردند که من در ابتدای آن قرآن بخوانم؛ مخصوصا جلسات تفسیرشان.

فایل صوتی این گفتار اینجا قابل دریافت است.

همزمان با ایام ماه نزول قرآن کریم، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در مجموعه‌ی مستندهای صوتی با نامِ «مسجدِ کرامت» به مرور کوتاهی بر فعالیت‌های انقلابی و قرآنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد مقدس می‌پردازد.

وقتی که سلطنت‌طلبان منافقین را رسوا می‌کنند

مه‌لقا فخرآور، خواهر امیرعباس فخرآور و از عناصر سلطنت‌طلب نشست منافقین در پاریس را ساختگی عنوان کرد و از حضور اتباع لهستانی، افغانی و عرب برای سیاهی لشکر در این اجلاس خبر داد.

alt پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان با اعلام این خبر، نوشت: مه‌لقافخرآور، خواهر امیرعباس‌فخرآور و از عناصر سلطنت‌طلب، نشست اعضای گروهک تروریستی منافقین در پاریس را جعلی و ساختگی خواند و عنوان کرد: آنها نتوانستند کسی را به تجمع بکشانند «در عوض چندصد نفر لهستانی، افغانی و عرب و رنگین‌پوست را از کشورهای مختلف به محل کشانیدند تا سیاهی‌لشکر تهیه کنند.»

مه‌لقا فخرآور، همچنین در صفحه ‌فیس‌بوک خود نیز درباره جعلی بودن نشست گروهک منافقین در ویلپنت پاریس به افشاگری پرداخت. وی افراد حاضر در تجمع را غیرایرانی، افغانی، عرب و لهستانی عنوان کرد که آنها را به بهانه سفر مجانی به پاریس کشانده‌اند.

پیش از این علیرضا نوری‌زاده ضدانقلاب و دیگر عنصر ضد ایرانی نیز ساختگی بودن نشست کذایی را رسوا کرده بود و مردم حاضر در آنجا را غیرایرانی و اجیرشده خوانده بود.

خبرهای دریافتی نشان می‌دهد که آمریکا در تلاش است برخی کشورهای اروپایی از جمله رومانی و بلغارستان را برای پذیرش عناصر گروهک منافقین مجاب کند.

مریم‌ رجوی سرکرده گروهک منافقین نیز از سفارت رژیم صهیونیستی در پاریس خواسته است تا تعدادی از عناصر این گروهک را در سرزمین‌های اشغالی بپذیرد.

گروهک تروریستی منافقین 26 سال قبل به دعوت دیکتاتور معدوم عراق به این کشور عزیمت کرد تا نقش بازوی اطلاعاتی و نظامی حزب بعث علیه ملت عراق را ایفا کند.

 


 




 

راهبرد‌ 6 گانه اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات

بررسی رسانه های موثر جریان اصلاحات نشان می دهد که اصلاح طلبان برای ورود به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و چهارمین دوره انتخابات شوراها، با برنامه ریزی بسیار گسترده وارد کارزار شده اند.
alt این جریان در ابتدای امر مواردی مختلفی را لابلای مطالب مختلف رسانه های خود ابلاغ و القاء کرده و تلاش می کنند که تا از خلال سایر وجوه راهبرد خود را دنبال نمایند.محورهای ابتدایی که در این زمینه در رسانه ها شارژ می گیرند عبارتند از:
- تببین و تفسیر چرایی حضور در انتخابات
- طرح و بیان شعارهای محوری توافق شده در اتاق فکر اصلاح طلبان همچون اجرای بدون تنازل قانون اساسی
- ایجاد سپهر گفتمانی با لایه هایی از فرقه سبز
- عادی سازی وقایع سال 88
- ناکارآمدی گفتمان اصولگرایان
در این میان با توجه با خطوط ابتدایی ذکر شده راهبردی 6 ضلعی در حوزه گفتمان و عملیات جریان اصلاحات جهت حضور در انتخابات آتی قابل رصد و پیگیری است.
اضلاع 6 گانه این راهبرد عبارت است از :
1- حضور هویتی:جریان اصلاحات تاکید دارد تا تنها با نام اصلاحات وارد عرصه شده و از پرچم های دیگری به موازات جریان اصلاحات احتراز کند.
2- حضورحیاتی:اصلاح طلبان بر این باورند که در صورت عدم حضور خود در انتخابات دیگر حیات انها تبدیل به ممات شده و هنگامی که وارد این عرصه شوند دشواری های طبقه متوسط، زندانیان فتنه 88 و اصولا شرایط اصلاح طلبان از شرایط خطر به شرایط امید میل خواهد کرد.
3- حضور حداقلی:جریان اصلاحات حضور خود در انتخابات را حداقلی تعریف کرده و بر این باور است که حاضر نیست به هرقیمتی ریاست جمهوری را بر دوش بکشند.همین نکته که نامزد اصلاح طلب در انتخابات حضور یافته و زاویه این جریان با عملکرد دولتی که تضادهای بسیاری بلحاظ آسیب های اجتماعی – اقتصادی دارد را عیان است بطور حداقلی کافی است.
4- دوم خردادی ها بر حضور برنامه ای در انتخابات تاکید دارند.به این معنا که تصریح کرده اند از تنش های کلامی و عملی عبور کرده و بر این باورند که مردم از تنش ها خسته شده و به آرامش احتیاج دارند.لذا این جریان برنامه دارد تا با تمرکز بر اقتصاد هسته مرکزی نظام را در برابر خود آرام ساخته و از دیگر سو با طنین آرامش بتواند ارتباط با طبقات مختلف جامعه را عملیاتی سازد.
5- اصلاح طلبان تلاش دارند تا در این انتخابات برای خود مجددا سازمان ایجاد کرده و از فرصت انتخابات برای این ساماندهی بهره برداری کند.
6- این جریان می کوشد تا با خطرآمیز خواند شرایط کشور و برای نجات دولت وملت حضوری ملی را در انتخابات برای خود رقم بزند.
با توجه به راهبرد 6 ضلعی اصلاح طلبان این جریان چند تبصره دیگر را نیز به عنوان اصولی غیر قابل اغماض در حال نشر دادن است.این تبصره ها عبارتند از:
- نمی توان از نامزدهای اصولگرا حمایت کرد
- نمی توان از نامزدهای شبه اصلاح طلب حمایت کرد
- نمی توان از نامزدهای اولترا اصلاح طلب حمایت کرد
- نمی توان از اصلاح طلبان منفرد و تک رو حمایت کرد
- نمی توان از اصلاح طلبانی که فقط می خواهند مدیر باشند حمایت کرد

گفتنی است این راهبردهای جریان اصلاحات در حالی بیان می گردد که بسیاری از کارشناسان سیاسی محورهای پیشین را در برخی جهات چراغ سبز، در برخی موارد هشدار و در برخی محورها نیز یک سناریو ارزیابی می کنند..



:: بازدید از این مطلب : 297
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

تهيه مستند براي قبري كه مرده‌اي ندارد!

پخش مستند سفارشی بيوه شاه مخلوع ايران در شبکه من و تو دردسرهای جدیدی را برای خاندان ورشكسته پهلوي به ارمغان آورده است. این مستند ساخته شده در شبکه بهایی من و تو انقدر مضحکانه و تابلودار است که حتی نتوانسته ضد انقلاب متوهم را نیز متقاعد کند و واکنشهای محافل مختلف آنان را در پی داشته است.

alt  سایت ضد انقلاب ایران گلوبال به قلم (د_ب) با اشاره به نگاه دوربین و برنامه گذار این مستند سفارشی و نقد آن می نویسد :" این مستند هم در شکل کار و هم در محتوا اسیر یک سری فانتسم و توهمات هست و نمی‌تواند با نگاه نقادانه، سوالات نقادانه‌ای را مطرح بکند. این مستند مجبور است در پای قبر مُرده بنشیند و بگرید و متوجه نباشد که در این قبر مُرده‌ای نیست!

وی با اشاره به سفارشی بودن این مستند خطاب به سفارش دهندگان آن اظهار می‌دارد :" یک فیلم مستند بایستی امکان دیدن جوانب دیگر حادثه و تعبیر و تفسیرهای نو برای تماشاچی را ایجاد بکند، همانطور که ناتوانی شاه از دیدن کوری و حماقت خویش باعث شد که نتواند ببیند که خواستهای برحق و مدرن مردم کجا بودند و چطور آنها را برآورده سازد.

شاه دقیقا ناتوان از قبول مسئولیت خویش به عنوان شاه برای وضعیت حاکم بود واز این رو پیام او نیز و اینکه صدای انقلاب شما را فهمیدم، شعاری بود که نشان داد که چیزی فهمیده نشده است! کوری و حماقت شاه که همان عدم قبول کمبود و محدودیت خویش بود، باعث شد که او خیال بکند که شاه است و نداند که او فقط یک قدرت نمادین است و حق ندارد سلطان باشد!

نویسنده ضد انقلاب این سایت در ادامه با اظهار اینکه محمد رضا پهلوی وفرح پهلوی می خواهند تصویر دروغين پدر و شوهر را برای زمانه خاصی نگه دارند اظهار می دارد :" اما دروغ و شکست این تصویر را ما در خودکشی دختر و پسرش می بینیم. زیرا به زندگی نمی توان کلک زد و ما پیام خویش را می گیریم"

صورتت را به پای مادر بگذار و از خدا بخشش بخواه. در بیابان یا حیات منزل صورتت را روی زمین و خاک بگذار و از خدا آمرزش بخواه. در روضه اباعبدالله علیه السلام شرکت کن و گریه و زاری بکن و از خدا آمرزش بخواه. اگر گناهان گذشته شما کاملا بخشیده بشود آن یقین و آرامش که انسان در پی آن است، بدست می آید.
  اگر کسی گذشته خوبی نداشته باید گذشته را جبران کند و الا این گذشته مشکل ساز خواهد شد. بطور جدی بدنبال جبران گذشته باشد. حتما رفقای گذشته را ترک کند، زیرا اگر این رفقا عوض نشوند توبه شکسته خواهد شد. مگر اینکه آن ها هم جدی توبه کرده باشند. برای جبران حتما باید اطلاعات دینی آدم کافی باشد و گاه لازم است از مرجع تقلید خود استفتاء انجام گیرد.

اگر بتواند با یک عالم خبیر مرتبط باشد و همه کارهایتان را با ایشان مشورت کند بسیار خوب است. لذا لازم است چنین شخصی دائما در یک مسجد خوب با افراد خوب و امام جماعت عالم و متقی رفت و آمد کند.


 آیت الله جاودان



کار و کسب هم در سرنوشت آینده انسان موثر خواهد بود. اگر انسان کار و کسبِ پاک و حلال داشته باشد می تواند متدین بماند. اگر ازدواج با مورد پاک و متدین باشد می تواند متدین بمانید و بر توبه خود استقامت کند و گرنه رفته رفته آدم همرنگ جماعت خواهد شد و همه کارهایی که مردم انجام میدهند انجام خواهد داد. خیلی نسبت به آینده، حساب و کتاب بکنید و نگران باشید
.

خداوند متعال توبه را برای جبران گناهان قرار داده است. اگر تهمت ای زده ای باید رضایت بخواهی و کاری بکنی که طرف شما را حلال بکند و چاره دیگری هم نیست. اگر با پدر و مادر بدرفتاری کرده ای، برو و دست و پای آنها را ببوس. معذرت خواهی کن. التماس کن، قسم بده که از شما بگذرند. اگر رفتارت درست بشود آنها انشاءالله از شما خواهند گذشت. در هر صورت اگر به خدمتگذاری و مهربانی و اطاعت از پدر و مادر بکوشی؛ هم از گذشته شما انشاءالله می گذرند و هم باعث عاقبت بخیری شما می شود.

صورتت را به پای مادر بگذار و از خدا بخشش بخواه. در بیابان یا حیات منزل صورتت را روی زمین و خاک بگذار و از خدا آمرزش بخواه. در روضه اباعبدالله علیه السلام شرکت کن و گریه و زاری بکن و از خدا آمرزش بخواه. اگر گناهان گذشته شما کاملا بخشیده بشود آن یقین و آرامش که انسان در پی آن است، بدست می آید. باید هر روز بکوشی و کار کنی و جبران کنی تا انشاءالله به صورت یک مومن مقبول در بیایی. باید به درستی نمازت بکوشی. کاسبی و کارهایت باید پاک و حلال باشد. معاشرت تو باید درست و پاک باشد. باید خمس مالت را بدهی. اگر درآمد خوبی داری به فقرا کمک کنی. نمازت را اول وقت و به جماعت بخوانی.

در هفته های اخیر بار دیگر اطرافیان و وابستگان به مهدی کروبی با همراهی واحدی خارج نشین سعی کردند تا با طرح سناریویی جدید مسئولین قضایی کشور را تحت فشار قرار دهند تا کروبی را از حصر خانگی بیرون آورند. موضوعی که بی ارتباط با برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نبوده و گمان می رود برای ایجاد اختلال در سال 92 کلید خورده است.

  در هفته های اخیر بار دیگر اطرافیان و وابستگان به مهدی کروبی با همراهی واحدی خارج نشین سعی کردند تا با طرح سناریویی جدید مسئولین قضایی کشور را تحت فشار قرار دهند تا کروبی را از حصر خانگی بیرون آورند. موضوعی که بی ارتباط با برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نبوده و گمان می رود برای ایجاد اختلال در برگزاری انتخابات در سال 92 کلید خورده است. موضوعی که در سال 88 نیز منجر به اختلالات وسیعی در کشور شد و توانست با بهره گرفتن از ناآگاهی برخی افراد که به صداقت موسوی و کروبی و خاتمی در گفتار اطمینان کرده بودند و با بهره گرفتن از دروغ تخلف در شمارش آرا موجبات نگرانیهایی را برای آحاد جامعه فراهم کند.


 


در این رابطه، این روزها محمد تقی کروبی در حرکتی هماهنگ با معاندین و به خصوص واحدی، با ذکر اخبار ضد و نقیض تلاش دارد تا دستگاه قضائی کشور را تحت فشار قرار دهد تا شیخ کروبی از حصر خانگی رهایی یابد و بتواند همچون گذشته و با دادن اخبار واهی موجبات برپایی آشوب در انتخابات سال آینده را نیز فراهم ساخته و با کمک اربابان تحریم و معاندین خارج نشین کشور را به سمت فروپاشی و تجزیه پیش ببرد.

 



 

وی با اشاره به افزایش جنایتهای خشونت آمیز، مواد مخدر و دیگر مسائل در جامعه عربستان، تأکید کرد: آموزش تیراندازی در سایه چنین فضایی برای دختران بسیار حیاتی است./ همچنین بر ضرورت آموزش ورزشهای رزمی و دفاعی به دختران در ..

در سایه افزایش موارد جرم و جنایت در جامعه عربستان، درخواست زنان سعودی برای گرفتن مجوز حمل سلاح و آموزش تیراندزای روز به روز در حال افزایش است.

دختران سعودی خواستار آموزش استفاده از سلاح در باشگاه هایی شده اند که، مسئولان آنها نیز زن باشند، تا بتوانند در شرایط بحرانی از خود و خانواده شان دفاع کنند.

"میدل ایست آنلاین" به نقل از یک دختر دانشجوی عربستانی نوشت: یاد گرفتن تیراندازی حق مشروع هر دختری است تا بتواند خود و خانواده اش را در برابر هرگونه آزار افراد مهاجم حمایت کند .. به دلیل افزایش جرم و پرسه زدن افراد بیکار، مسئولان باید مراکزی را برای آموزش تیراندزای و دفاع شخصی به زنان ایجاد کنند.

از سوی دیگر "علی الشمری" روانشناس و عضو کمیته حمایت اجتماعی در جده به یک روزنامه عربستانی گفت: طرح ایجاد باشگاه هایی برای آموزش تیراندازی به دختران بسیار مهم است.

وی با اشاره به افزایش جنایتهای خشونت آمیز، مواد مخدر و دیگر مسائل در جامعه عربستان، تأکید کرد: آموزش تیراندازی در سایه چنین فضایی برای دختران بسیار حیاتی است.

الشمری همچنین بر ضرورت آموزش ورزشهای رزمی و دفاعی به دختران در کنار تیراندازی تأکید کرد.

افزایش بیکاری و پرسه زدن در مناطق مسکونی در شهر جده و مناطق دیگر عربستان، به یکی از خطرهای جدی امنیتی خانواده ها تبدیل شده است.

این درحالی است که نیروهای امنیتی و مسئولان هیچ اقدامی برای حفظ جان شهروندان و اتخاذ تدابیر لازم امنیتی صورت نمی دهند.

گزارش برخی رسانه های عربستانی حاکی است که سرقت از مغازه ها و حمله به منازل در مناطق مسکونی در شهرهای مختلف عربستان روز به روز در حال افزایش است.



:: بازدید از این مطلب : 281
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

روايت حاج عباس برقي از شب‌هاي قبل از اسارت متوسليان


... در همين حالت ناراحتي و گريه، ايشان جمله عجيبي را به زبان آورد كه ما بار اول آن را به شوخي گرفتيم؛ ولي بعد ديديم آنچه حاجي در آن شب گفت، عين حقيقت بود.
هامون به نقل از خبرگزاري دانشجو:
نشريه «شاهد ياران» شماره 81 مصاحبه هايي را با ياران حاج احمد متوسليان انجام داده است، كه متن ذيل مصاحبه حاج عباس برقي است كه روايتي دارد از حاج احمد قبل از اسارت در لبنان.
ما گرم كار شناسايي بوديم كه پيامي از حاج احمد به دستمان رسيد. حاجي در اين پيام خيلي كوتاه و صريح نوشته بود: تصميم گرفته شده كه ما براي جنگ با اسراييل عازم لبنان بشويم. سريع وسايل و تجهيزات تيپ را جمع كنيد و بياييد تهران، پادگان امام حسين(ع).
بلافاصله ظرف دو سه روز، كليه تجهيزات و وسايل تيپ را جمع كرديم و عازم پادگان امام حسين(ع) شديم. هنگامي كه به تهران رسيديم، در پادگان امام حسين(ع) باخبر شديم كه حاج احمد به اتفاق حاج همت و يك تعداد ديگر از برادران تيپ براي اقدامات اوليه به لبنان رفته‌اند و به زودي براي اعزام ما به آنجا باز خواهند گشت.
آن روز كه برادر احمد از سوريه به تهران بازگشت، قرار شد بعد از اداي نماز مغرب و عشاء، به اتفاق ايشان و برادران جعفر جهروتي زاده،‌محسن حياتي‌پور و يك برادر روحاني از پادگان امام حسين(ع) به خانه حاجي در محله امامزاده سيد اسماعيل تهران برويم. بنا بود شب خدمت حاجي باشيم و صبح به همراه ايشان برويم فرودگاه براي اعزام به سوريه. حوالي نيمه شب بود كه دو نفر از بچه‌هاي سپاهي پادگان امام حسين(ع) به در خانه حاجي مراجعه كردند.
ما در طبقه بالا داخل اتاق حاجي نشسته بوديم. حاجي رفت دم در و مدتي بعد با يك حالت آشفته‌اي برگشت بالا. پرسيديم: قضيه چيست؟ حاجي گفت: از قراري كه اينها مي‌گفتند، گويا برادرهايي كه در نوبت اول به لبنان رفته‌اند، دچار مشكل شده‌اند و اسراييلي‌ها هم نيروهاي اعزامي ايران را تهديد كرده‌اند. حاجي خيلي ناراحت بود. توي آن اتاق كوچكش قدم مي‌زد. اولين باري بود كه من در يك حالت عادي، گريه اين مرد را مي‌ديدم. بي‌تاب بود، اشك مي‌ريخت، گريه مي‌كرد و مي‌گفت: چرا تيپ به اين حالت درآمده؟ يك نيمه از آن در سوريه و لبنان و يك نيمه در جنوب و يك تعداد هم در تهران پراكنده‌اند. تيپ قدرتمندي كه در حمله بيت‌المقدس داشتيم، حالا از هم پاشيده شده و مشكل سازمان‌دهي و وحدت فرماندهي داريم. جمع كردن اين وضع خيلي مشكل است.
در همين حالت ناراحتي و گريه، ايشان جمله عجيبي را به زبان آورد كه ما بار اول آن را به شوخي گرفتيم؛ ولي بعد كه به منطقه لبنان رسيديم، ديديم آنچه حاجي در آن شب گفت، عين حقيقت بود. حقيقتي بس ثقيل كه ما در آن نتوانستيم آن را هضم كنيم. حاجي با چشم‌هايي خيس از اشك گفت: من كه به لبنان بروم، ديگر برنمي‌گردم. اينها بايد به فكر خودشان باشند. من مي‌دانم كه بروم لبنان، ديگر برنمي‌گردم.
ما باز هم حرفش را جدي نگرفتيم. با خودمان گفتيم: مگر ممكن است كسي كه مي‌داند اگر به لبنان برود، ديگر برگشتي نيست. باز هم عازم چنين سفري بشود؟ براي همين هم من با لحن دوستانه به حاج احمد گفتم: شوخي نكن حاجي، اين حرف‌ها ديگر چيست كه مي‌زني؟ ان شاء الله سالم مي‌روي و برمي‌گردي و هيچ مشكلي هم پيش نمي آيد. به خواست خدا، موفق و پيروز برمي‌گردي.
ايشان باز هم با همان حالت محزون، در حالي كه لاينقطع اشك مي‌ريخت، گفت: نه! من ديگر برنمي‌گردم.
خيلي تعجب كرديم. با اصرار از او خواستيم علت اين يقين خودش را ـ كه البته ما صرف حمل بر توهم مي‌كرديم ـ به ما هم بگويد. حاجي سرانجام تسليم شد و گفت: عمليات فتح‌المبين را به ياد داريد؟ گفتيم: خب. بله، خدمتتان بوديم. گفت: يادتان هست كه پيش از عمليات قرار بود 90 دستگاه نفربر «آيفا»، 100 دستگاه تويوتا و امكانات وسيعي را براي عمليات به ما بدهند؛ ولي در عمل، امكاناتي خيلي جزئي در اختيارمان قرار گرفت؟ گفتيم: بله، خوب يادمان هست.
حاجي گفت: من آن زمان خيلي ناراحت بودم كه خدايا، آخر با اين امكانات جزئي چه جوري مي‌توانيم عمليات كنيم. مثلا ما را از كردستان آوردند به عنوان عده‌اي كه قادريم يك تيپ جديدي تشكيل بدهيم و عمليات موفقي در جنوب داشته باشيم. حالا با اين وضع مي‌ترسم اين عمليات موفق نباشد و مايه آبروريزي بشود. خلاصه توي همين عوالم، با خودم كلنجار مي‌رفتم كه شب شد. آمدم بيرون وضو بگيرم كه از پشت سرم توي تاريكي شب، يك برادر سپاهي دست بر شانه‌ام گذاشت و آن را فشار داد. با تعجب سر چرخاندم كه اين كيست؟ ديدم مي‌گويد: برادر احمد شما خدا و ائمه(ع) را فراموش كرده‌ايد؛ به فكر آمبولانس و امكانات مادي اين دنيا هستيد. توكل بر خدا كن و اين امكانات را ناديده بگير.
به حق قسم، شما پيروز خواهيد شد. ان شاء الله بعد از اين عمليات هم،‌عمليات ديگري در پيش داريد به نام «بيت المقدس». شما بعد از عمليات بيت‌المقدس، براي جنگ با اسراييل، عازم لبنان خواهيد شد. پايان كار شما در آنجاست و از آن سفر برنخواهيد گشت! وقتي كه حاج احمد داشت اين مطالب را براي ما تعريف مي‌كرد، به شدت منقلب بود. ما هم كه بيشتر حواسمان متوجه انقلاب روحي اين مرد بود تا حرف‌هاي حيرت‌آوري كه به زبان مي‌آورد، به اصطلاح مطلب را جدي نگرفتيم و خواستيم به او دلداري بدهيم. براي همين هم گفتيم: اصلا هم اين طور نيست. چه كسي از فرداي خودش خبر دارد؟ ان شاء الله همه چيز به خوبي و خوشي انجام مي‌شود و سالم مي‌روي، سالم و موفق هم برمي‌گردي؛ اما باز هم حاجي حرفش يكي بود؛ اين رفتن برگشتني در پي ندارد!
ساعت‌ها از رفتن حاج احمد مي‌گذشت و ما هيچ خبري از او نداشتيم. ترسيده بوديم. فكري ناراحت كننده آزارم مي‌داد. هرچه فكر مي‌كردم، نمي‌دانستم علت اين همه نگراني و آزار چيست. مدتي را در حالت گيجي گذراندم. يك دفعه موضوع تازه‌اي تمام ذهنم را اشغال كرد. از همان جا به ياد صحبت‌هاي حاج احمد افتادم. صحبت‌هاي آن شب، مثل پتكي محكم بر سرم مي‌كوبيد. موضوع چنان بر ذهنم فشار مي‌آورد كه باعث شد با ترس و لرز خودم را به حاج همت برسانم. حاجي از بس به جاده خيره شده بود نگاهش پر از خستگي بود. با نگراني گفتم: برادر همت، چيزي مي‌خواهم بگويم. نمي‌دانم چطور بگويم! حاج همت، بدون اينكه نگاهم كند، گفت: چيه برقي، چي مي‌خواهي بگي؟ گفتم: باور كن حاجي، نمي‌دانم چطور بگويم! حاج همت كه از طرز صحبت كردن من نگران شده بود، با كنجكاوي پرسيد: چي مي‌خواهي بگي؟ خبري از حاج احمد شنيدي؟
از گفتن آنچه كه مي‌دانستم، اكراه داشتم. با توجه به صحبت‌هاي چند شب پيش، اين فكر برايم تداعي شد كه حاج احمد، يا اسير شده است يا شهيد. گفتم: راستش را بخواهي ،‌حاج احمد ديگر برنمي‌گردد.
حاج همت با شنيدن اين جمله، مثل اينكه از خواب عميقي بيدار شده باشد، نگاه به من كرد و پرسيد: چرا اين حرف را مي‌زني؟ ناچار تمام آنچه را كه حاج احمد در آن شب برايمان تعريف كرده بود، گفتم: رنگ حاج همت پريد و حالش دگرگون شد. غم سنگيني بر چهره‌اش نشست. ساكت نگاهش مي‌كردم كه يكدفعه با غيظ نگاهي به من كرد و گفت: برقي، الهي لال بشي،‌اين حرف چيه كه مي‌زني! اين را گفت، با عصبانيت از من رو گرداند و به سمتي رفت. قبل از اين كه دور شود، گفتم: اين كه گفتم، همان چيزي بود كه خود حاج احمد گفته، حالا من هم تصور مي‌كنم كه ديگر برنگردد.
حاج همت كه دور شد، لرزيدن شانه‌هايش را ديدم.
بدين ترتيب حاج احمد متوسليان بنيانگذار و فرمانده سلحشور تيپ 27 محمد رسول الله(ص) به همراه سه تن از يارانش در ساعت 12 ظهر روز چهاردهم تير ماه 1361 به اسارت فالانژيست‌ها درآمد.
 

تجمع اعتراضی در حمایت از مسلمانان میانمار

مقابل دفتر سازمان ملل برگزار می شود؛

 

ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار به منظور اعتراض به سرکوب مسلمانان میانمار فردا در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران تجمع می کنند.
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار به منظور اعتراض به سرکوب مسلمانان میانمار فردا در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران تجمع می کنند.
این تجمع سه شنبه سوم مرداد از ساعت 17 مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران به نشانی خیابان شریعتی، بالاتراز حسینیه ارشاد، خیابان قبا، جنوب بلوار شهرزاد برگزار می شود.
همچنین ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار از عموم ملت ایران و دانشجویان دعوت کرد تا در این تجمع حضور پیدا کنند.
 

ابراهیمی: جریان اصلاحات لیدر ندارد

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز آمیختگی اصلاح طلبان با فتنه گران و اپوزوسیون را از دلایل سردگمی در این جریان دانست و گفت: اصلاح طلبان با بازسازی در ساختار و اندیشه می توانند خود را پاک و یکدست کرده و با پایندی به ساختارهای قانونی دوباره به نظام بازگردند.

هامون به نقل از مهر:
حجت الاسلام حسین ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به آنچه اظهارات ضد و نقیض اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات آتی خواند، گفت: با توجه به گذشته اصلاح طلبان بخصوص در فتنه 88 نوعی تفرق و تشتت در این جریان حاکم است.

وی افزود: از طرفی ادعا می کنند که ما از فتنه گران جداهستیم و از طرف دیگر بدون نادیده گرفتن آنان کسی دیگر در این جریان باقی نمی ماند، از طرف دیگر می گویند شرایط مهیا نیست و از طرف دیگر اسامی متعددی برای کاندیداتوری در این جریان مطرح می شود.

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، علت اصلی تفرق و سردرگمی در جریان اصلاحات را در لیدری آن دانست و گفت: اکثر سرمداران اصلاح طلبان تبدیل به اپوزوسیون و بلند گوی دشمن شده اند؛ بنابراین دیگر کسی در این جریان نمانده که بخواهد برای آنان برنامه ریزی کند.

وی افزود: وجود چندصدایی در این جریان و اینکه هنوز یک برنامه راهبردی برای انتخابات تدوین نکرده اند، بدلیل نداشتن لیدر است و گرنه آنان همه تلاششان این است که در رقابتهای انتخاباتی حضور یابند؛ اما آنقدر آلودگی در این جریان زیاد است که نمی توانند خود را پاک کنند.

ابراهیمی با بیان اینکه اصلاح طلبان رقیب قدری برای اصولگرایان نیستند، تصریح کرد: آنان جلساتی برای انتخابات داشته اند اما در این جلسات به نتیجه ای نمی رسند؛ چراکه این جریان یک جریان مخلوط است.

وی آمیختگی اصلاح طلبان با فتنه گران و اپوزیسیون را از دیگر دلایل سردگمی در این جریان دانست و گفت: اصلاح طلبان با بازسازی در ساختار و اندیشه می توانند خود را پاک و یکدست کرده و با پایندی به ساختارهای قانونی دوباره به نظام بازگردند.
 

«گناه» حافظه را ضعیف می‌کند

شرح دعای روز سوم ماه رمضان از زبان آیت‌الله مجتهدی

 

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، انجام گناه را دلیل ضعیف‌بودن حافظه می‌داند و تأکید دارد: روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند. وی در شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان می‌گوید: در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم.

هامون به نقل از محدوده:

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است. متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.

 

نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر بازنشر می‌شود.

 

دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

 

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‏وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین»

خدایا در این روز مرا هوش و بیدارى نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مى‏فرمایى مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت اى جود و بخشش دارترین عالم.

 

شرح فرازهای دعا

 

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبِیهَ وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» می‌گوید: خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه پیدا کنم و از خواب غفلت بیدار بشوم! انسان اگر بیدار بشود خیلی لذت می‌برد، نوع انسان‌ها در غفلت هستند؛ بنابراین در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که از خواب غفلت بیدار شویم.

 

وی درباره علت ضعیفی حافظه عنوان می‌کند: یکی از نعمت‌های بزرگ خدا ذهن است. در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم، اگر می‌بینید حافظه ضعیف است و حافظه درست و حسابی نداریم، علت آن گناه است؛ به نامحرم که نگاه کنی حافظه می‌رود.

 

گناه حافظه را ضعیف می‌کند

 

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: شخصی به دانشمندی مراجعه می‌کند و می‌گوید ؛ من حافظه ندارم. آن دانشمند گفت: گناه نکن و علت آن را هم ذکر کرد و گفت: علم یک نوع فضیلت و برتری است و خدا این برتری را به شخص گناه‌کار نمی‌دهد لذا کسی که اهل گناه است مجتهد و ملا نمی‌شود و اگر بخواهد ملا بشود و به درد مردم بخورد باید حافظه داشته باشد و لازمه آن ترک گناه است.

 

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به بیان خاطره‌ای می‌پردازد و می‌گوید: مرحوم آیت‌الله بروجردی، گاهی در درس شعرهای سیوطی را می‌خواندند؛ با اینکه حدود 70 تا 80 سال از زمانی که سیوطی می‌خواندند و مجتهد شده بودند، فاصله بود، ولی به علت دوری از گناه از حافظه بسیار قوی برخوردار بودند.

 

دعای تقویت حافظه

 

این عالم ربانی همچنین دعایی برای تقویت حافظه معرفی می‌کند و می‌گوید: از خدا؛ حافظه بخواهیم و ترک گناه کنیم؛ این دعا را هم بعد از هر نماز بخوانید: «سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ...» که باعث تقویت حافظه می‌شود؛ قرآن حفظ کنید؛ حافظه زیاد می‌شود؛ خواندن آیة‌الکرسی حافظه را زیاد می‌کند.

 

این استاد بزرگ اخلاق یک بار دیگر به دعای روز سوم ماه رمضان اشاره می‌کند و می‌گوید: در ادامه دعای روز سوم از خدا طلب بیداری از خواب غفلت می‌کنیم. «وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَالتَّمْوِیهِ» خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و ... سفاهت به معنای؛ کار بی‌خردانه و بچه‌گانه است.

 

وی با قرائت ادامه دعا می‌افزاید: «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» خدایا هر کار خیری که در ماه رمضان نازل کرده‌ای نصیبی از آن کار خیر به من برسان.

 

شیطان چگونه از ما دور می‌شود

 

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به حدیثی از حضرت رسول(ص) اشاره می‌کند و می‌گوید: رسول خدا فرمود: «آیا شما را خبر ندهم به اموری که اگر به آن امور عمل کنید، شیطان از شما دور می‌شود؛ مثل دور بودن مشرق از مغرب.» اصحاب گفتند: «بله یا رسول‌الله» حضرت فرمودند: «روزه بگیرید؛ چراکه روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند.»

 

روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند و صدقه پشت او را می‌شکند

 

وی تأکید کرد: یکی از کارهای خیر روزه گرفتن است. از خدا بخواهیم که در ماه رمضان مریض نشویم و توفیق روزه‌داری داشته باشیم. یکی از کارهای خیر دیگر صدقه است؛ صدقه دادن هم پشت شیطان را می‌شکند. «و کَسْرَ ظَهره» و در ادامه آمده است،‌ مواظبت بر عمل صالح، نماز شب و دوستی با خدا و استغفار، ریشه شیطان را قطع می‌کند. و در آخر حدیث گفته شده است: «و ل‍ِکلِ شی زکات وزکاتُ الابدان الصیام» که هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن‌های شما روزه است.

 

وی همچنین درباره بخش آخر دعای روز سوم ماه رمضان اظهار می‌کند: «وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین» خدایا هر خیری که در ماه رمضان نازل می‌کنی برای من نصیبی از آن خیر قرار بده به جود و بخشش خودت ای کسی که جود و بخششت از همه بخشندگان بیشتر است.

 

باجگیری رسانه ای مدیرانحرافی از یک بانک خصوصی

رسوایی دیگر برای یک گروه خاص؛

 

اخبارهای دریافتی از باج گیری های رسانه ای توسط مدیر یکی از رسانه های جریان انحراف حکایت دارد.

هامون به نقل از محدوده:

گفته می شود اخیرا این فرد مجموعه مطالبی را علیه برخی از سازمان ها و بنگاههای اقتصادی در رسانه تحت مدیریت خود منتشر کرده تا با متهم کردن آنان به همکاری با برخی از جریان های سیاسی زمینه های باج گیری از این مجموعه ها را فراهم سازد.
در همین زمینه شنیده می شود پس از آنکه رسانه تحت مدیریت وی مطالبی را علیه یک بانک خصوصی منتشر می سازد،جلسه ای میان مدیرعامل این بانک با آقای مدیر برگزار می شود.
گفته می شود در این جلسه ضمن اهداء یکی شامل چندین سکه طلا،کارت های هدیه ای به مدیرانحرافی اهداء می شود که رقم آن چیزی بالغ بر چند صد میلیون تومان بوده است.

 

برنامه کنگره آمریکا برای کاهش بودجه جنگ نرم علیه ایران به بهانه بحران اقتصادی

 

 
بحران شدیداقتصادی در ایالات متحده آمریکا مجلس سنا این کشور را برآن داشته است که بودجه اختصاص یافته به شبکه های ماهواره ای، فضای سایبری و پروژه های جنگ نرم علیه ایران را که بالغ بر بیش از 40میلیارد دلار است را کاهش دهد.
هامون به نقل از محدوده:
مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است با طرح پیش نویسی برای کنگره این کشور با توجه به بحران شدید اقتصادی این کشورکه رو به رشد است ، طرحی را مبنی بر کاهش بودجه اختصاص یافته به فضای سایبری و شبکه های ماهواره ای که برای تهاجم فرهنگی و عملیات روانی علیه ایران در حال فعالیت هستند را در کنگره این کشور به تصویب برساند.
گفتنی است نمایندگان مجلس سنا ایالات متحده آمریکا با آگاهی به عدم تأثیر گذاری مناسب این شبکه ها و سازمان ها برافکار عمومی ایران به این نتیجه رسیده اند که بودجه اختصاص یافته به این گونه فعالیت ها را کاهش دهند.
شنیده ها حکایت ازآن دارد این مقدار کاهش بودجه از فعالیت های مذکور قراراست در امور بیمه بیکاری ، حمایت از بنگاه های زود بازده، ایجاد اشتغال استفاده شود.


:: بازدید از این مطلب : 249
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : من

جامعه مدرسین كشتار فجیع مسلمانان میانمار را محكوم كرد

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پي كشتار بي‌رحمانه مسلمانان مظلوم ميانمار با صدور اطلاعیه ای خواستار واکنش سریع و قاطعانه مجامع بین المللی برای جلوگیری از این نسل کشی شد.

 

هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
در اطلاعیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که به امضای آیت الله محمد یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم رسیده، آمده است: كشتار فجيع و بي‌رحمانه مسلمانان مظلوم ميانمار در روزهاي اخير توسط گروه‌هاي تندرو بودايي خشم همه مسلمانان و انسان‌دوستان جهان را برانگيخته است. بي‌ترديد هدف از اين كشتارها، نسل‌كشي و از ميان بردن نام اسلام از ميانمار است؛ چه آنكه امروزه آوازة اسلام كشورهاي مختلف جهان را فرا گرفته و امواج خروشان بيداري اسلامي، صحنه خاورميانه و شمال آفريقا را دگرگون ساخته است، از اين رو قدرت‌هاي استكباري مي‌كوشند با تحريك عناصر تندروي كشورها، به سركوب و نابودي مسلمانان بپردازند.

در ادامه اطلاعیه همچنین آمده است: به راستي در دنيايي كه فرياد حقوق بشر و آزادي بيان، گوش‌ها را كر كرده، اين گونه نسل‌كشي و مبارزه با آزادي ديني چه توجيهي دارد؟! گناه مسلماناني كه مي‌خواهند صرفا به اعمال ديني خود بپردازند و از كمترين حدَ آزادي برخوردار باشند، چيست؟! و نيز آيا وقت آن نيست كه مجامع بين‌المللي و در رأس آن شوراي امنيت سازمان ملل متحد با اين حوادث اسفناك مقابله كنند؟!

جامعه مدرسين حوزه علميه قم در پایان اطلاعیه، ضمن محكوم كردن كشتار فجيع مسلمانان مظلوم در كشور ميانمار و ابراز همدردي با خانواده‌هاي داغدار آنان، از مجامع بين‌الملل مي‌خواهد كه با تدابير لازم، از وقوع چنين حوادث هولناك و تأسف‌بار جلوگيري به عمل آورند.

 

 

مقام صهيونيست: مجبوريم بپذيريم كه ايران هسته اي شده است


يك مقام امنيتي سابق اسرائيل تصريح كرد: ما بايد اين واقعيت را بپذيريم كه ايران ديگر هسته اي شده است.

 

 

هامون به نقل از کیهان:

رئيس پيشين امنيت ملي رژيم صهيونيستي گفته است: ما بايد ديگر اين واقعيت را بپذيريم و كنار بياييم كه ايران هسته اي شده است. ما در اين وضعيت بايد از ميان بد و بدتر يكي را انتخاب كنيم، يا بايد ايران هسته اي را بپذيريم كه برايمان بسيار سخت است يا اين كه به آن حمله كنيم كه عواقب آن براي ما بسيار نابودكننده تر است.
گيورا آيلند به هاآرتص گفت: «دستيابي ايران به فناوري هسته اي براي اسرائيل از چهار ناحيه خطرناك است؛ اول از همه امكان دارد ايران، به رغم آن كه احتمالش صفر است، روزي بخواهد با بمب هسته اي به اسرائيل حمله كند. دوم اينكه دستيابي ايران به تكنولوژي هسته اي باعث ايجاد رقابت تسليحات هسته اي در خاورميانه شود. خطر سوم اين است كه باعث مي شود تا وضعيت استراتژيك اسرائيل به شدت تغيير كند كه در آن صورت اگر روزي بخواهيم با سوريه يا حزب الله بجنگيم زير سايه ايران هسته اي قرار خواهيم داشت، براي همين اين مساله باعث مي شود تا قدرت دفاعي اسرائيل به شدت ضعيف شود. اما خطر چهارم اين است كه ايران هسته اي باعث مي شود تا طوفاني از اسلام گرايي سراسر جهان اسلام را فرا بگيرد كه مي تواند از اندونزي تا مغرب را پوشش دهد. چرا كه آن گاه خواهند گفت كه يك تصميم اسلامي گرفته شده و توانسته است كه در برابر غرب و اسرائيل به موفقيت برسد.»
وي با بيان اينكه «حمله نظامي به تاسيسات هسته اي ايران از هر چيزي بدتر است» گفت: اول از همه ممكن است كه چنين عملياتي به شكست بينجامد و اين آبروريزي بزرگي براي اسرائيل به وجود آورد، مساله اين است كه حتي اگر ما به ايران حمله كنيم چون فقط ظاهر را مي توانيم بمباران كنيم نمي توانيم به تاسيسات هسته اي زيرزميني ايران آسيبي وارد آوريم، اگر بنا باشد فقط آسيب هاي مادي به ايراني ها تحميل كنيم هيچ چيز به دست نياورده ايم. و اگر ده ها فروند جنگنده مان سقوط كنند و ده ها خلبان ما اسير شوند بيش از هميشه يعني حتي بيش از الان در معرض تهديد قرار خواهيم گرفت كه در آن موقع به شدت در موقعيت ضعف قرار خواهيم داشت. در اين جا خطر دوم هم متوجهمان خواهد شد و آن اينكه وقتي كه مشخص شود كه ضعيفيم و قدرت لازم براي دفاع از خود را نداريم آن گاه به اشكال مختلف مورد تهديد و حمله قرار خواهيم گرفت كه نه تنها شكستي را بر ما تحميل كرده بلكه آبروريزي هاي بيشتري را نيز برايمان به دنبال خواهد داشت. خطر سوم اين است كه چه حمله ما موفقيت آميز باشد چه نباشد، ايراني ها پس از آن وضعيت بهتري براي دفاع از پروژه هاي هسته اي شان خواهند داشت و در آن موقع ديگر قطعا مرتكب هيچ اشتباهي نخواهند شد، به خصوص اينكه حمله اسرائيل براي آنها به مثابه بدترين وضعيت خواهد بود.
وي اضافه كرد: خطر چهارم اين است كه ايران در پاسخ به حمله اسرائيل به اهداف آمريكايي ها در خليج فارس حمله كند كه آن گاه قيمت نفت تا 200 دلار در هر بشكه صعود خواهد كرد كه اين مساله خشم جهان را بر خواهد انگيخت و آن گاه جامعه جهاني هم در كنار ايران به رويارويي با اسرائيل برخواهد خاست، شايد در آن موقع حتي متحمل تحريم هاي جامعه جهاني نيز بشويم چرا كه همه عليه ما شده اند.»
آيلند اظهار داشت كه اسرائيل بايد به مواضع آمريكا در اين زمينه پايبند باشد و وقتي واشنگتن به آن مي گويد نبايد حمله كند نبايد حتي به آن فكر كند.

 

سلطنت طلبان در بروكسل مي خواستند از اپوزيسيون «سازمان مجاهدين خلق» بسازند!


عضو مركزيت گروهك فدائيان خلق، سرنوشت سازمان مجاهدين (منافقين) را براي شركت كنندگان در نشست اپوزيسيون در بروكسل پيش بيني كرد.

 

 

هامون به نقل از کیهان:

برگزاركنندگان سلطنت طلب اين نشست (عناصري چون شهريار آهي مشاور رضا پهلوي و رضا خادم هماهنگ كننده كودتاي نوژه) ضمن دعوت از تروريست هايي نظير رئيس كومله و برخي سلطنت طلب ها و ماركسيست هاي سابق وابسته به اصلاح طلبان، از برخي عناصر تندرو و نومحافظه كار آمريكايي نظير اتولانگي نيز دعوت كرده بودند كه وي علنا از گزينه نظامي دفاع كرد.
بهروز خليق عضو مركزيت گروهك فدائيان خلق در گفت وگو با «اخبار روز» ضمن بيان اينكه «پاسخ من و سازمان به دعوت برگزاركنندگان منفي بود»، اظهار داشت: تشكيل چنين كنفرانس هائي سابقه دارد و رويداد تازه اي نيست. كنفرانس هاي قبلي به اهداف خود دست نيافتند. هدف اين پروژه هم كه تدارك كنندگان آن مي خواهند براي آن چند كنفرانس برگزار كنند، روشن نيست. از ابتدا دست اندركاران اين پروژه مشخص نكردند كه با برگزاري چندين كنفرانس، چه هدفي را پي مي گيرند. اما گرايش هائي در بين تدارك كنندگان و شركت كنندگان وجود دارد كه هدف معيني را تعقيب مي كنند. گرايشي مي خواهد از اين پروژه كنگره ملي بيرون بياورد كه توهمي بيش نيست. اكثريت نيروي اپوزيسيون با اين پروژه همراه نيست. در شرايط كنوني تشكيل كنگره ملي، پروژه غيرعملي و غيرمقدور است.
وي افزود: گرايش ديگري وجود دارد كه مي خواهد از اين گردهمائي ها، تشكل بسازد. طبعا گذاشتن عنوان «اتحاد براي دمكراسي» و مشاركت سازمان هاي سياسي در حركتي كه مي خواهد تشكل خودش را بسازد، قابل توجيه نيست. اما بعيد به نظر مي رسد كه از جمع ناهمگون، تشكل سياسي ساخته شود. اين كار يكبار در سال هاي پيش تجربه شد (همبستگي) و تلاش دست اندركاران آن به نتيجه نرسيد و شكست خورد.
خليق گفت: موضوع ديگر به حضور كساني نظير امانوئل اتولانگي در كنفرانس برمي گردد. متاسفانه تدارك كنندگان كنفرانس شفاف عمل نمي كنند. در دعوت نامه اي كه براي سازمان ما و من ارسال شده بود، از حضور چنين افرادي در كنفرانس سخني به ميان نيامده بود. منطقي آن بود كه حضور اين افراد از ابتدا و با معرفي به اطلاع دعوت شدگان مي رسيد تا آن ها با آگاهي بر حضور چنين عناصري به مشاركت و يا عدم مشاركت در كنفرانس تصميم بگيرند نه اينكه در جلسه با آن روبرو شوند و در مقابل كار انجام شده قرار گيرند.
وي گفت: امانوئل اتولانگي گرچه مقيم بروكسل است ولي دست در دست نئوكان هاي آمريكا دارد و جزو جنگ طلبان و «عقاب»ها به حساب مي آيد. او دكتراي خود را از دانشگاه عبري اورشليم اخذ كرده است. اتولانگي قبلا رياست موسسه ترنس آتلانتيك در بروكسل را عهده دار بود و از ماه مارس 2010 همكار ارشد «بنياد دفاع از دموكراسي» است. اين بنياد در واشنگتن است و يكي از موسسات وابسته به محافل تندرو آمريكا است. مايكل لدين (مشاور امنيتي سابق دولت آمريكا، دست اندركار ماجراي ايران-كنترا در زمان ريگان، تحليلگر ارشد موسسه انترپرايز آمريكا)، كليفورد دي. مي(رئيس بنياد و رياست دپارتمان سياسي «كميته خطر جاري» و عضو «شوراي روابط خارجي» آمريكا)، ريچارد پرل « از عناصر اصلي نئوكان ها)، جيمز وولسي (رئيس سابق سيا)، رابرت مك فارلين (مشاور امنيت ملي آمريكا در زمان ريگان و دست اندركار ماجراي ايران-كنترا) جزو گردانندگان اين بنياد هستند.
وي يادآور شد: دعوت از اتولانگي بدرستي سوالاتي را برانگيخته است. توضيحات تدارك كنندگان كنفرانس به جاي روشن كردن موضوع، بر ابهامات افزوده است. برخلاف توضيحات داده شده، طبعا مسئله اطلاع از مواضع «عقابان» آمريكا و اروپا در ميان نبوده است. فعالين سياسي ايران به خوبي از مواضع جنگ طلبانه آن ها آگاه هستند و تدارك كنندگان هم اينقدر افراد بي تجربه اي نيستند كه صرفا به خاطر اطلاع از مواضع «عقابان»، هزينه حضور او را تقبل كنند. خودداري تدارك كنندگان كنفرانس از بيان علت دعوت اتولانگي، اين برداشت را تقويت مي كند كه برنامه هاي ديگري در ميان بوده است. از جمله سيگنال دادن و جلب نظر جريان ها و محافل تندرو نظير نئوكان ها. خطر اين جا است كه اين رسم اين كنفرانس باب شود و «عقابان» آمريكايي بشوند جزء ثابتي از كنفرانس هاي ايراني! ما به تجربه منفي پيوند محافل افراطي آمريكا با سازمان مجاهدين خلق آگاهيم. شركت كنندگان نسبت به اين نوع اقدامات با حساسيت برخورد كنند اگر تدارك كنندگان كنفرانس در اين امر مصرند، از قبل و به طور روشن اعلام كنند تا سمت گيري اين پروژه براي شركت كنندگان روشن باشد.

 

 

بهنود: جنبش سبز شعار بي محتواست رسانه هاي اپوزيسيون سينه خيز مي روند

همكار سلطنت طلب بي بي سي انگليس مي گويد همه رسانه هاي اپوزيسيون نظير جرس دچار بلا شده اند و سينه خيز مي روند. بهنود مي گويد تصور براندازي جمهوري اسلامي توهم بود.

 

 

هامون به نقل از کیهان:

مسعود بهنود در گفت وگو با جرس (ارگان حلقه ماسوني لندن) اظهار داشت: در يك سال گذشته همه بلايي كه بر سر رسانه هاي مخالف در داخل و خارج آمده، بر سر جرس هم آمده است يعني كاربران بدون اين كه لازم باشد از جزئيات اطلاعاتي داشته باشند، اين احساس را مي كنند كه جرس كم مطلب تر و كم توان تر شده است و اين هم چيزي نمي تواند باشد جز اين كه توان خودش را از دست داده و با همت چند نفر دارد سعي مي كند سينه خيز باقي بماند.
وي با بيان اينكه «با كمال تاسف فكر مي كنم جرس عمر طولاني نمي كند»، درباره نسبت فروكش كردن جنبش سبز با كم رمق شدن رسانه هاي اپوزيسيون گفت: «بله مي توان ميان اين ارتباطي را تعريف كرد. من از همان آغاز جنبش يك نگراني عمده داشتم و متاسفانه اين نگراني دست داد. نگراني من اين بود كه يك اميدواري ارتفاع گرفته و اغراق شده اي وجود داشت. بسياري همه خواسته ها و اميدهايي كه در دو خرداد به آن نرسيده بودند و بسياري آرزوهاي ديگر را از اين جنبش مي خواستند. برخي حتي تصور مي كردند كه با اين جنبش مي توان نظام جمهوري اسلامي را براندازي كرد. كساني كه در اين جنبش ها اغراق مي كنند، اميد افراطي مي بندند و وظايف افراطي براي اين جنبش ها تعريف مي كنند، پس از اين كه در كوتاه مدت به نتيجه نمي رسد، دچار خمودگي، يأس و غمزدگي مي شوند و يك مرتبه به قسمت تاريك ماه مي رويم.»
وي اضافه كرد: واقعيت اين است كه الان جنبش سبز تبديل شده به يك شعار بي محتوا كه جامع و مانع نيست. الان كساني قيطان سبز مي بندند ولي در حال مذاكره با آمريكا براي حمله به ايران هستند و خودشان را سبز مي دانند. كسي هم حق ندارد به آنها بگويد نه شما سبز نيستيد. از اين طرف هم بعضي ها به دنبال آرام كردن هستند و آن قدر آرام كرده اند كه چيزي به نام اپوزيسيون باقي نماند و شده است پوزيسيون.
اين عنصر شياد در حالي كه ساليان سال در خدمت رژيم كودتايي سلطنت قرار داشت، ادعا كرده سرخوردگي هاي فعلي را درك مي كند چون خودش پس از كودتاي 28 مرداد 32 دچار همين تجربه شده است(!!)

 

اعتراض رسمي ايران به سازمان ملل قتل عام مسلمانان مظلوم ميانمار را متوقف كنيد


سفير و نماينده دائم ايران در سازمان ملل ضمن محكوم كردن نسل كشي ميانمار، طي نامه اي به دبيركل اين سازمان، خواستار اقدامات فوري سازمان ملل براي توقف سركوب مسلمانان ميانمار شد.

 

 

هامون به نقل از کیهان:

محمد خزاعي سفير و نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران نزد سازمان ملل متحد در نيويورك طي نامه اي به بان كي مون دبيركل اين سازمان، با ابراز نگراني از وضعيت مسلمانان ميانمار، خواستار ورود قوي و صريح سازمان ملل در جهت حمايت از مسلمانان اين كشور شد.
سفير و نماينده دائم كشورمان در نامه خود، كه رونوشت آن براي نمايندگي سازمان همكاري اسلامي نزد سازمان ملل متحد، خانم پيلاي كميسيونر سازمان ملل در امور حقوق بشر و خانم آموس مسئول امور بشردوستانه سازمان ملل نيز ارسال شده، توجه مقامات ارشد سازمان ملل متحد و سازمان همكاري اسلامي را به گزارشات منتشره از سركوب مسلمانان در استان روهينگيا ميانمار جلب و تاكيد كرده است: عمليات سركوب مسلمانان در ميانمار منجر به كشته شدن صدها شهروند غيرنظامي بي گناه، تخريب مساجد و منازل و اخراج مردم از سرزمين خود شده است.
در اين نامه ضمن ابراز نگراني از اظهارات برخي مقامات رسمي ميانمار كه مسلمانان را فاقد حقوق شهروندي مي دانند آمده است: ما بر اين باور هستيم كه پاكسازي قومي و مذهبي عليه مسلمانان تحت هر چارچوبي و براساس حقوق بين المللي شناخته شده ناعادلانه و غيرقابل توجيه است.
وي تاكيد كرد: بر اين اساس سازمان ملل متحد بايستي با اتخاذ اقدامات فوري در جهت حفظ و اجراي مفاد منشور ملل متحد و حمايت از حقوق اساسي مردم مسلمان ميانمار از طريق درخواست از حكومت اين كشور براي انجام اقدامات لازم به منظور توقف سركوب مسلمانان حركت كند.
خزاعي در ادامه اين نامه خطاب به دبيركل سازمان ملل، تصريح كرد: انتظار مي رود جنابعالي در خصوص اين موضوع مانند ساير موضوعات با قدرت و صراحت اقدامات ممكن را براي توقف اين اقدامات فاجعه بار و جلوگيري از اقدامات مشابه بعدي به عمل آوريد.
اين نامه افزود: بدون ترديد سكوت و بي تفاوتي جامعه بين المللي در مورد شرايط ميانمار به نقض فاحش حقوق اساسي مسلمانان و همچنين حقوق بين الملل كمك بزرگي كرده و رويه خطرناكي را در روابط بين الملل ايجاد خواهد كرد.
خزاعي در پايان نامه خود ابراز اميدواري كرده كه حكومت ميانمار به صورت مثبت و سازنده به نگراني هاي جامعه بين المللي پاسخ داده تا مسلمانان روهينگيا بتوانند با احترام و امنيت به خانه و كاشانه خود بازگردند.
اطلاعيه بسيج جامعه پزشكي در حمايت از مسلمانان ميانمار
سازمان بسيج جامعه پزشكي به دنبال وقوع حادثه كشتار مردم بي گناه ميانمار اطلاعيه اي به شرح زير صادر كرد:
در آستانه ماه ميهماني خداوند رحمان اين بار فرزندان مهربان ترين رسول او (ص) در جنوب شرقي آسيا- ميانمار- و در سرزمين پدري خود مورد تجاوز قرار گرفته و به آتش كشيده مي شوند و آنان كه از اين هجمه جان به در مي برند غريبانه، آواره مرزهاي شمالي آن كشور شده اند، مسلمانان ميانمار به عنوان اقليتي قريب يك يا چند ميليون نفر جمعيت و با سابقه صدها سال اقامت در آن سرزمين كه تا چندي پيش مستعمره روباه پير بود، اينك متهم به خارجي بودن شده اند و از سال هاي 1960 تاكنون ده ها بار توسط ارتش ميانمار مورد قتل عام و شكنجه واقع شده اند.
هنوز اندكي از ورود وزير خارجه آمريكا به آن كشور نگذشته است كه تيغ اصلاحات آمريكايي حلقوم زنان و كودكان مسلمان را در روستاهاي آن سرزمين مي برند و سرخ پوشان بودايي در سكوت قبيحانه مجامع بين المللي و انفعال بي شرمانه مدعيان حقوق بشر، تحت حمايت مسئولان و ارتش آن كشور با بدوي ترين روش ها اقدام به پاكسازي نژادي آن سرزمين مي كنند و نسخه فلسطيني ديگري دوباره در حال اجرا است. بي شك كه در فضاي وارونه اي كه به دست زورمداران آمريكايي، صهيونيستي و اجانب آن در جهان شكل گرفته انتظاري جز آن نيست كه خون بهاي جايزه صلح نوبل خانم دكتر «تين سين» اجساد مثله شده و سوخته شده زنان و مردان و كودكان مسلمان هموطن او باشد. و يقينا در فضايي كه اسلام هراسي و بي حرمتي به مقدسات مسلمانان هر لحظه به گونه اي توسط دستگاه هاي تبليغاتي و جنگ نرم شياطين تبليغ مي شود بايد هر روز در انتظار فجايعي از اين دست باشيم.
بسيج جامعه پزشكي ضمن محكوم كردن اين خيانت بي شرمانه از همه مجامع آزاد بين المللي و سازمان هاي مدافع حقوق بشر و نيز دولت ها و ملت هاي اسلامي مي خواهد كه نقش حياتي خويش را در جهت توقف اين رويداد فاجعه بار و جلوگيري از اقدامات مشابه بعدي به عمل آورند.

 

چرایی‌نشر شایعه‌شهادت سردارسلیمانی

وی در ماه‌های اخیر از سوی کنگره امریکا تهدید به ترور شد، تهدیدی که وی در پاسخ به آن گفت که "عاشق شهادت هستم".

هامون به نقل از صراط:

 

سردار رمضان شریف در پاسخ به ادعای رسانه‌های صهیونیستی درباره شهادت سردار سلیمانی در دمشق گفت که نقل این خبر آمال و آرزوهای این رسانه‌های معاند است که در قالب اطلاع رسانی به افکار عمومی ارائه می‌شود.
به دنبال انتشار خبری در توسط العربیه و برخی رسانه‌های صهیوینیستی از جمله سایت صهیونیستی "آروتز شوا"، مبنی بر شهادت سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در انفجار تروریستی روز چهارشنبه دفتر سازمان امنیت ملی سوریه، سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران طی گفت‌وگویی اختصاصی با خبرگزاری آنا به این ادعای رسانه‌های صهیونیستی پاسخ داد.

سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی در سال 76 به عنوان فرمانده جدید سپاه قدس منصوب شد.

وی از فرماندهان ارشد سپاه در دوران جنگ تحمیلی به شمار می‌رود و در دوران دفاع مقدس فرماندهی لشکر 41 ثار الله را برعهده داشت.

سردار رمضان شریف درباره این خبر به آنا گفت که "این جمله، جمله مناسبی است برای پاسخ به این رسانه‌ها که اخیرا شاهدیم برخی از رسانه‌های معاند با نظام مقدس جمهوری اسلامی و صاحبان آنها آمال و آرزوهای خود را در قالب خبر به نقل از منابع متفاوت نقل می‌کنند."

وی در ادامه تصریح کرد: نقل این خبر هم از جمله این آمال و آرزوهای این رسانه‌های معاند است که در قالب اطلاع رسانی به افکار عمومی ارائه می‌شود.

تابناک: مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران تاکید کرد: بعضی از رسانه‌های امروزی متاسفانه بجای انجام کار رسانه‌ای و حرفه‌ای، آمال و آرزوهای خود را در قالب اخبار تهیه و منتشر می‌کنند.

سردار سلیمانی در بهمن ماه سال 89 به عنوان چهاردهمین سرلشکر جمهوری اسلامی ایران، از سوی فرمانده مظعظم کل قوا به درجه سرلشکری نائل شد.

وی در ماه‌های اخیر از سوی کنگره امریکا تهدید به ترور شد، تهدیدی که وی در پاسخ به آن گفت که "عاشق شهادت هستم".

چهارشنبه هفته گذشته در پی وقوع یک انفجار تروریستی در مقر امنیت ملی سوریه، وزیر دفاع و برخی از مقامات امنیتی این کشور کشته شدند.

البته فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چندی پیش در پاسخ به تهدید ترور از سوی مقامات آمریکایی گفته بود: این تهدید نیست، کمک به شوقی است، برای فرزند دورافتاده از مادر، هزاران نفر در شوق شهادت اشک می‌ریزند. در پاسخ به افرادی که فکر می‌کنند با تهدیدها رعب بر ما حاکم می‌شود، می‌گویم خداوندا شهادت در راه خودت را به دست دشمنان دینت، نصیب من بگردان.



:: بازدید از این مطلب : 227
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 مرداد 1391 | نظرات ()