نوشته شده توسط : من

پاسخی به یک ادعا

 


 

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1390/8/3/66528_205.jpg

این تلاشهای حزب دموکرات برای ارتباط با غرب با رویکرد دیگری از سوی آمریکا مواجه شده است. آمریکا که به بی وزنی این حزب و بی اطلاعی دبیر کل آن در فضای سیاسی ایران واقف بود، در مدت 3 ماه اقامت مصطفی هجری دبیر کل حزب حتی تدارک دیدار وی با یک منشی ساده آمریکایی را نیز نداد.

وابستگی احزاب و گروهکهای معاند به دولتهای غربی و استعمارگران، امری مسبوق به سابقه است. در تاریخ انقلاب اسلامی کم گروهکهای معاند نبوده که با آمریکا و انگلیس رابطه داشته باشد و از آنها کمکهای مالی و تسلیحاتی دریافت کند. گروهک تروریستی منافقین و یا پژاک نمونه های ملموسی از این وابستگی ها هستند؛ چه اینکه منافقین اکنون تحت حمایت سیاسی و مالی آمریکا هستند و پژاک تحت حمایت تسلیحاتی و مالی. این در حالی است که گروهکهای معاند سعی بر این دارند که هرگونه ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی- امنیتی غرب را رد کرده و بر طبل استقلال ایدئولوژیکی خود بکوبند. در همین راستا به تازگی خالد عزیزی از رهبران حزب دموکرات کردستان  اعلام کرده است که در تاریخ 66 ساله حزب دموکرات، برای اولین بار دبیر کل این حزب، با وزارت خارجه بریتانیا دیدار داشته است و از آنها درخواستهایی داشته است.

در حالی عزیزی این سخنان را در سایت تجزیه طلبان و ضد ایران و ایرانی - رۆژهه‌ڵات تایمز - اعلام کرده است که با نگاهی به گذشته و تعاملات و مراودات این حزب با غرب، ماهیت ادعاهای وی زیر سوال خواهد رفت.

قاضی محمد روحانی سنی مذهب و رهبر سیاسی حزب دموکرات کردستان و جمهوری مهاباد بود.وی در سپتامبر ۱۹۴۵ همراه  عده‌ای دیگر از کردها به شوروی دعوت شدند و با جعفر باقراف نخست وزیر جمهوری آذربایجان شوروی دیدار کردند. این گروه خواهان دولت خودمختار كردستان در ايران بودند و امیدوار بودند از شوروی کمک مالی و تسلیحاتی دریافت کنند. وی همچنین با فرستاده وزارت خارجه انگلیس دیدار کرد.

دیدارهای سران این حزب با دولتهای و سرویسهای اطلاعاتی غرب  پس از این نیز تا انقلاب اسلامی ادامه داشت.پس از اینکه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پایان رسید و قاسملو دبیرکل وقت حزب دموکرات کردستان ایران بود، به جهت اینکه به صدام حسین باور نداشت ،  با نماینده سازمان اطلاعاتی انگلیسMI6 و فرستاده وزارت خارجه این کشور به طور مخفیانه دیدار کرد. در این دیدار مسئولین انگلیسی از نزدیکی وی به آمریکا احساس نگرانی می کردند. ولی وی بدون توجه به این مطلب در حالی که برای نخستین بار ویزای آمریکا را دریافت کرده بود ، در میز گفتگو در 13 ژوئیه 1989 ترور شد

قاسملو که در آن زمان ناامید شده بود و تصور می کرد که به ایران باید نزدیک شد و به هر قیمت راه حلی برای کردها بیابد، از سوی جلیل گادانی و سازمان مسعود رجوی و حتی کردها ،به سازشکاری متهم شد و مورد تسویه حساب درون گروهی قرار گرفت. به گزارش ایندیپندنت در نامهMI6 به وزارت خارجه انگلستان در سپتامبر 1989 درباره اظهارات قاسملو آمده است که وی معتقد است برای حل مشکل کردها باید با جناح معتدل ایران- هاشمی رفسنجانی- ارتباط برقرار کرد.

براساس این گزارش،بعد از اینکه سعید شرفکندی دبیر کل بعدی حزب دموکرات در 17 سپتامبر 1992 در برلین ترور شد ، در آوریل و ژوئن 1993 مصطفی هجری به طور علنی به آمریکا و انگلیس سفر کرد تا به قول کریس کوچرا کرد شناس فرانسوی در  کتاب جنبش کردها، بنویسد که شرفکندی " دست به اقدامی زد که تاکنون هیچ یک از اسلاف وی به ان مبادرت نکرده اند. انگلیس به جهت اینکه نمی خواست رابطه اش با ایران مخدوش شود،وی را به صورت رسمی نپذیرفت و پس از این دیدار بود که جمهوری اسلامی ایران پایگاه حزب در قندیل را مورد توپ باران قرار داد "

به گزارش روزنامه البعث عبدالله حسن زاده ( حیاکی ) دبیر کل اسبق این حزب نیز دیدارهایی با مقامات اطلاعاتی غرب داشته است.

این وابستگی و سرسپردگی حزب معاند دموکرات کردستان در حالی است که دبیر کل کنونی این حزب مدعی اولین دیدار با مسئولین اطلاعاتی غربی شده است. وی در حالی این اظهارات را مطرح کرده است که زمانی خواهان حمله بوش به ایران و زمانی دیگر خواهان تکرار ماجرای لیبی در ایران بود.

هر چند که اسلاف قبلی عزیزی با سرویسهای امنیتی اطلاعاتی غرب در ارتباط بوده اند که این رابطه در دوره عزیزی با تغییری اساسی در رویکرد و دریچه باز به سوی غرب همراه بوده است. عزیری و مولود سواره - نماینده حزب دموکرات در لندن - با یکی از کارشناس امنیتی خاورمیانه در سالن معاونت 3 وزارت خارجه دیدار می کند ولی MI6 از سال 1991 به بعد موضوع قومیت ها و تحریک قومی را در ایران جدی نگرفت و این نکته را نیز به وی گوشزد کرد. در همین راستا چتم هاوس در لندن نوشت ، انگلیس شما را صرفا نماینده یک سازمان سیاسی کردی می داند که دور از جامعه کردستان داخل ایران هستید و نماینده ای هم در مرکز حکومت ایران ندارید بنابراین شما را نماینده جامعه کردها نمی داند که پرونده کردها را برای شما بگشاید.

این تلاشهای حزب دموکرات برای ارتباط با غرب با رویکرد دیگری از سوی آمریکا مواجه شده است. آمریکا که به بی وزنی این حزب و بی اطلاعی دبیر کل آن در فضای سیاسی ایران واقف بود، در مدت 3 ماه اقامت مصطفی هجری از دبیر کل های سابق حزب حتی تدارک دیدار وی با یک منشی ساده آمریکایی را نیز نداد. و وی با خواهش و تمنا از علی جوانمردی – کرد زبان صدای امریکا – توانست چند دقیقه ای از این شبکه سخن بگوید.. 

 

 

حریم حرم امام رضا(ع)راشکستند/تصاویر

حرم آستان قدس رضوی، این روزها در محاصره برجهایی است که با شکستن خط آسمان حرم، حریم آن را شکسته اند و صد افسوس که مسوولین کشور همت مضاعفی برای حمایت از آن حرم ندارند!

همه بناهایی که میراث فرهنگی هر کشوری محسوب می شوند، مشمول قوانین حمایتی میراث فرهنگی هستند و بخصوص آنها شاهکارهای تاریخ معماری جهان محسوب می شوند ثبت جهانی شده و تابع مقررات حمایتی یونسکو می شوند.

یکی از این قوانین حمایتی حفظ حریم بناهاست که شهروندان ایرانی به خوبی اجرای این قانون را در مورد برج جهان نمای اصفهان در نزدیکی میدان نقش جهان مشاهده نمودند و با آن آشنا شدند.

برج جهان‌ نما يک مرکز تجاري و فرهنگي (!) است که درسال 1375 از سوي شهرداري اصفهان پيشنهاد شد. ساختماني به ارتفاع 50 متر که در 700 متري ميدان امام (نقش جهان) اصفهان و در پي تخريب کاروانسراي صفوي"حديد" ساخته شد.

با حضور بازرسان يونسکو درسال1380 ميدان نقش جهان اصفهان در شمار آثار تاريخي در معرض خطر"مطرح شد و آنها که از پله سوم مسجد شيخ لطف‌الله انتهاي برج جهان‌نما را از ميدان نقش جهان مشاهده کردند،هشدار دادند که خط آسمان و منظر تاريخي و فرهنگي ميدان نقش جهان با وجود اين برج مخدوش شده است و در صورتي که دولت ايران نسبت به تعديل ارتفاع برج اقدام نکند، ميدان نقش جهان در فهرست ميراث در معرض خطر قرار مي‌گيرد.

"خط آسمان" مشخص کننده حریم یک بناست. این موضوع حتی برای پادگان های نظامی نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال پادگان نیروی هوایی که در منطقه 13 شهر تهران واقع شده است حریمی دارد و براساس قوانین شهرداری منطقه 13 تهران، هیچ بنای مسکونی بیشتر از 2.5 طبقه در محدوده مشخصی از پادگان نظامی، (مثلا به شعاع 500 متر) آن ساخته نمی شود. یعنی حریم پادگان هم باید رعایت شود!

آستان قدس رضوی در معرض خطر!

حرم آستان قدس رضوی، نه تنها از آثار ارزشمند معماری است و نمونه ای کامل از همه هنرهای معماری، خط، آجرکاری، کاشیکاری معرق، آینه کاری، قلم زنی، مینیاتور، تذهیب، خاتم کاری، سنگ تراشی و... می باشد؛ بلکه از محبوبیت و ارزش معنوی و تقدس بسیاری برخوردار است. اما صد افسوس که اگر یونسکو دلش برای حرم امام رضا (ع) نمی سوزد (و چه بسا از نقض حریم آن خوشنود هم می شود)؛ خاطر مسوولین امر نیز هرگز راهی به حریم آن حرم ندارد!

زایران حرم قدس امام رئوف، این روزها در صحن جامع رضوی (ورود از باب الرضا) شاهد آسمان خراشهایی هستند که با محاصره ی محل پرواز فرشته ها، سربه فلک کشیده اند و حریم آن را خراشیده اند.

در تصاویر زیر، نقض خط آسمان حریم حرم امام رضا، به خوبی مشهود است. وقتی همه همت سازمان میراث فرهنگی، اماکن متبرکه حج و اوقاف، تولیت آستان قدس و شهرداری ها صرف کار سیاسی و اقتصادی می شود؛ این اتفاق عجیبی نیست:

 

گفتنش خالی از لطف نیست که ماجرای "نقض حریم" و "شکستن خط آسمان"این روزها در اماکن متبرکه و مقدس اسلامی بازار داغی دارد. حریم مسجدالحرام که مهم­ترین آنهاست، در سرزمین تحت سلطه سعودی­ها، به همت شبکه وهابیت و با حمایت سازمان های بین المللی و طراحی معماری شرکت های انگلیسی، تبدیل به بُرجستانی شده که با طرحی خاص کعبه را تحقیر می کند؛ گویی این کعبه است که در آستان کبریایی بیت الابراج و برج ساعت به سجده افتاده و سربه آستان نمادهای ماسونی می ساید.

پیام تسلیت برای یک قاتل، چرا؟ و به چه قیمتی؟

 


http://snn.ir/pic/13900803002_2011298013e.jpg


سوال اینجاست که اگر سیاست ایران در این چند سال گذشته مبتنی بر دیپلماسی عمومی بوده است، چه اصراری است که دولت جمهوری اسلامی به این شکل مرگ ولیعهد سعودی را به پادشاه آن کشور که دست هر دوی آنها به خون بسیاری از مسلمانان آغشته است، تسليت بگوید؟

 

محمد حسين زاده؛ ما به عرف دیپلماتیک مرسوم بین کشورها کاری نداريم ولی می دانيم که شیعیان مظلوم عربستان چشم امیدشان به ایران است.
امام جمعه یکی از شهرهای استان قطیف عربستان برایم می گفت روز عید فطر، نماز عیدشان بسیار خلوت بوده، چون مردم همه در خانه پای تلویزیون نشسته بودند تا خطبه های عید رهبر انقلاب را گوش دهند؛ می گفت سفر به ایران برای آنها بسیار سخت و دشوار است و در دوره ای حتی مجازاتش زندان بوده است.

سران عربستان در حق ایران و شیعه و حتی اهل سنت هم کم ظلم نکرده اند، از تخریب قبور ائمه بقیع گرفته تا کشتار حجاج ایرانی در مکه! حمایت از صدام در تجاوز به ایران تا پشتیبانی و حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه و 22 روزه علیه شیعیان حزب الله و برادران اهل سنت حماس، ترویج اسلام خشونت گرا در قالب وهابیت و القاعده و کشتار مردم در عراق و افغانستان و تکمیل پازل غرب برای اسلام هراسی؛ این روزها هم در فصل بیداری اسلامی در منطقه حمایت از دیکتاتورها و آخرین توطئه شان هم همکاری با آمریکا در نقشه اتهام زنی به ایران برای ترور سعودی در واشنگتن.

سوال اینجاست که اگر سیاست ایران در این چند سال گذشته مبتنی بر دیپلماسی عمومی بوده است، که به حق هم کار درستی است، یعنی ارتباط با آحاد ملت های منطقه بجای ارتباط با سران دیکتاتور و خودفروخته آنها! که نتیجه اش همین بس که در کشورهایی که انقلاب شد تمایلات ضد صهیونسیتی در کنار علاقه به ایران موج می زند چه اصراری است که دولت جمهوری اسلامی به این شکل مرگ ولیعهد سعودی را به پادشاه آن کشور که دست هر دوی آنها به خون بسیاری از مسلمانان آغشته است تسليت بگوید؟

زمانی که رئیس جمهوری ایران در نامه ای رسمی پادشاه ظالم عربستان را خادم الحرمين الشريفين می نامد؛
مردم مظلوم بحرین که توسط سربازان سعودی به خاک و خون کشیده شده اند چه حالی پیدا می کنند؟
مردم تونس که دیکتاتور فراری شان در پشت آل سعود مخفی شده است چه؟
مردم یمن که دیکتاتورشان مستقیما توسط آل خبیث سعود پشتیبانی می شود چه؟
مردم سوریه که کشورشان توسط آل سعود تهدید شده چه؟
مردم لبنان و سوریه که این روزها خبر دخالت مستقیم عربستان در جریان ترور رفیق حریری و عماد مغنیه را در کنار پیام تسلیت ایران به سعودی خائن می شنوند چه؟
مردم مصر که بعد از اشغال سفارت رژیم منحوس صهیونیستی در مقابل سفارت خانه های آمریکا و سعودی تظاهرات کردند چه؟
مردم فلسطین که هنوز داغ جنگ 22 روزه که با حمایت سعودی انجام شد، چه؟
مردم مظلوم عربستان که سال هاست در اختناق حاکمان مستبد خود در رنج و محنت زندگی می کنند و حتی از عزاداری برای سالار شهیدان محروم اند چه؟
و مردم ایران و خانواده شهدا که هنوز خاطره کشتار حجاجشان را فراموش نکرده اند چه؟

چرا مرگ ولیعهد عربستان بايد برای ملت عربستان جانگداز باشد؟ ملتی که هم اکنون نیز در شدیدترین اختناق حاکم هم به خیابان ها آمده اند و فریاد آزادی خود را سر داده اند!

اینکه چه مصلحتی حکم کرده است چنین پیام تسلیتی صادر شود جای خود دارد ولی آنچه مشخص است ملت های مظلوم منطقه که چشم امیدشان به ایران اسلامی است از این چنین حرکاتی دلسرد و مایوس می شوند.
کاش می شد که دولت جمهوری اسلامی همان قدر که اهتمام دارد وزیر خارجه اش، همتای بحرینی اش را در بغل بگیرد و به پادشاه عربستان پیام تسلیت بدهد همان قدر هم در فکر رساندن پیام حمایت از مردم مظلوم آن دو کشور  به آنها باشد و در عرصه بین الملل از حقوق اولیه از دست رفته آنها دفاع کند.

همه آنچه درباره دولت گفته شد می شود در مورد پیام تسلیت هاشمی رفسنجانی هم بايد گفت ولی چون سالیانی است که ایشان پیام هایشان دیگر از موضع نظام نیست نقد پیام ایشان محلی از اعراب ندارد؛ هر چند که عده ای معتقدند به دلیل ارتباطات حسنه هاشمی با آل سعود نقش وی بعد از این در تعاملات ایران با عربستان پر رنگ تر می شود.

گشایش نمایشگاه بین المللی مطبوعات و خبرگزاری ها

 

http://www.iribnews.ir/News%5CPhoto%5C310431_c001c835.jpgهجدهمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات و خبرگزاری ها با حضوروزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صاحب نظران رسانه ای داخلی و خارجی و نمایندگان600 نشریه ، خبرگزاری و پایگاه اطلاع رسانی گشایش یافت.

این نمایشگاه که در فضایی به مساحت90 هزار مترمربع برپا شده ازامروز تا دهم آبان پذیرای عموم علاقه مندان است.
درنمایشگاه هجدهم مطبوعات وخبرگزاری ها که با شعار«جهاد اقتصادی ، توسعه کیفی و تهذیب رسانه» برپا شده است علاوه بر غرفه های نمایشگاهی ،12 نشست و کارگاه علمی آموزشی با موضوعات مختلف برگزار می شود که از آن جمله می توان به کارگاه های تیتر نویسی، احساس امنیت در رسانه و فضای مجازی، نقش مطبوعات در پیشبرد شاخص های جهاد اقتصادی و گزارش نویسی اشاره کرد.
همچنین نشست های تخصصی با موضوع رسانه های اجتماعی و انتخابات، چالش های روزنامه نگاری سایبری در ایران، نقش مطبوعات در مبارزه با فساد اقتصادی و رسانه و اسلام هراسی در مدت برگزاری نمایشگاه درسالن شبستان مصلای بزرگ امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد.
امسال بیش از500 عنوان کتاب حوزه رسانه و علوم ارتباطات در غرفه ای با نام «کتب رسانه» عرضه می شود و مراجعه کنندگان می توانند با تخفیف20 تا 30 درصدی این کتاب ها را خریداری کنند.
همچنین امسال نمایشگاه جانبی در سرای روزنامه نگاران ایران، برپا  شده که درآن اولین های مطبوعات ایران که جلوه ای ازتاریخ مطبوعات کشور است به بازدید کنندگان معرفی می شود.

مصاحبه بازیکنان تیم ملی بارسانه ضدانقلاب+تصاویر

 
در فدراسیون تیراندازی با کمان چه خبر است؟
اعضای تیم ملی ايران که با يك مدال برنز كامپوند تيمي مردان، در مكان هفتم جام جهاني تيراندازي با كمان قرار گرفتند در پایان این رقابت ها در یک گفت و گوی اختصاصی با صدای آمریکا شرکت کردند!
 مسابقات جام جهانی تیراندازی با کمان چندی پیش در شهر اوگدن آمریکا برگزار شد که برای تیم ملی ایران در بخش ريكرو مردان: ميلاد وزيري، كيوان رياضي‌‌مهر، ازبين نادر منوچهري و مجيد ميررحيمي، ريكرو زنان: زهرا شمس، زهرا دهقان، نجمه آبتين، كامپوند مردان: مجيد قيدي، امير كاظم‌پور، بهزاد پاكزاد و كاپموند زنان: مهتاب پارسامهر، ويدا حليميان، انسيه حاجي‌انزهايي شرکت داشتند.
در روز پاياني اين مسابقات و در ديدار رده بندي كامپوند تيمي مردان، تيم كشورمان با كه با تركيب مجيد قيدي، امير كاظم پور و بهزاد پاكزاد برابر فرانسه به ميدان رفته بود با نتيجه 232 بر 231 به برتري رسيد و مدال برنز را از آن خود كرد و به مقام هفتم دست یافت.
اما در پایان این مسابقات برخی از اعضای تیم ملی در گفت و گوی اختصاصی با ارگان مطبوعاتی وزارت امور خارجه آمریکا(VOA) شرکت کردند! در حالی که صدای آمریکا مشهورترین شبکه ضد انقلاب است و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران کوتاهی نمی کند.
 
 
 
 

عجیب اینکه برخی اعضای تیم ملی نه تنها در حین بازی ها و در ورزشگاه با خبرنگار این شبکه مصاحبه کردند، بلکه در گفت و گوی اختصاصی این رسانه نیز حضور یافتند.
 

با توجه به سابقه کاملا روشن این شبکه در اجرای اهداف سیاسی ایالات متحده آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران، باید از رئیس فدراسیون تیراندازی با کمان پرسید چرا ملی پوشان اعزامی اجازه چنین اقدامی را به خود داده اند و مگر در این مجموعه ابزارهای نظارتی برای مصاحبه اعضای تیم ملی وجود ندارد؟ 
البته با پرونده ای که صدای آمریکا در مخالفت و مشارکت در طرح های براندازی نظام جمهوری اسلامی دارد، کمانداران تیم ملی باید این موضوع را در نظر می گرفتند و از مصاحبه با این رسانه ضد انقلاب خودداری می کردند که نکردند.
چندی قبل نیز، نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس با بیان اینکه در قانون مجازات اسلامی همکاری با شبکه‌ و رسانه‌های معاند و وابسته به دشمنان نظام جرم است، تأکید کرد: مجازات همکاری و کمک به رسانه‌های ضد انقلاب براساس نوع همکاری انجام شده حبس و محکومیت‌های سنگین است.
حجت‌الاسلام موسی غضنفرآبادی نماینده مردم بم گفته بود: در قانون مجازات اسلامی کسانی که از شبکه‌های تلویزیونی معاند و وابسته به دشمنان نظام حمایت و به آنها کمک کنند، باید در دادگاه حاضر شده و نهایتاً بنا بر نوع همکاری انجام‌شده، محاکمه و مجازات خواهند شد.
باید دید وزارت ورزش و فدراسیون تیر و کمان چه برخوردی با خاطیان این اقدام خواهد داشت و مسئولان نظارتی برای پیش گیری از این رفتارها در فدراسیون های دیگر چه تدابیری خواهند اندیشید. 

هدايت خواه خطاب به شجريان ؛ربنا همان اسلام 1400 سال پيش است

 

 

سخنگوي كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در واكنش به اظهارات ضد اسلامي شجريان گفت:آقاي ‌شجريان تمام معروفيتت به دليل ربنايي است كه به مناسبت ماه مبارك رمضان خوانده اي و اين ربنا همان اسلام 1400 سال پيش است.

هدايت خواه خطاب به شجريان ؛ربنا همان اسلام 1400 سال پيش است

ستار هدايت خواه نماينده مردم بويراحمد و دنا  با اشاره به حضور محمدرضا شجريان در بي‌بي‌سي فارسي و ديدار با عوامل اين رسانه دولت انگليس و ايرانيان فراري خارج كشور افزود: اصل مصاحبه شجريان با بنگاه‌هاي استعماري بي‌بي‌سي عامل رسوايي وي است.

هدايت خواه با بيان اينكه شجريان سالها عليه ملت ايران توطئه كرده است اظهار داشت: وي در فتنه‌هاي اخير كشور نقش به سزايي ايفا كرده است.

سخنگوي كميسيون فرهنگي با بيان اينكه شجريان همه معروفيتش به دليل ربنايي است كه به مناسبت ماه مبارك رمضان خوانده و اين ربنا همان اسلام 1400 سال پيش است، اظهار داشت: اسلام با آن هنري كه در خدمت حيوانيت و نفسانيت بشر باشد و با آن هنري كه در خدمت قدرت‌هاي طاغوتي و جباران باشد، مسئله دارد.

نماينده مردم بوير‌احمد و دنا اضافه كرد: موسيقي كه باعث تعالي انسان شود و آدمي را در مقابل ستمگران و دروغ‌گويان مقاوم سازد، مطلوب است.

وي با اشاره به اينكه هنري كه منجر به خضوع و خشوع انسان در مقابل خداوند باشد همواره در كشور مورد حمايت قرار مي‌گيرد گفت: تفكر اسلامي 1400 سال پيش از بستر‌هاي اصلي رشد هنر است.

سخنگوي كميسيون فرهنگي افزود: اگر شجريان معروفيت پيدا كرد، به بركت همين تفكر 1400 ساله است،‌ تفكري كه به ويژه پس از انقلاب اسلامي بستر را براي وي فراهم كرد


 

سکوت ۷ ماهه کروبی و موسوی مشکوک است

يك پايگاه خبري وابسته به ضد انقلاب معتقد است حصر موسوي و كروبي و سكوت ۷ماهه آنها مشكوك است و به نظر مي رسد اين دو خود از حصر استقبال كرده اند.

به گزارش کیهان «ايران گلوبال» با اشاره به انتشار مواضع برخي زندانيان حتي از انفرادي نوشت: حصر و سكوت ادامه دار موسوي و كروبي سؤال برانگيز و مشكوك است و به قول معروف بو مي دهد. حضور اين دو بدون هيچ سابقه مبارزه با جمهوري اسلامي در رأس جنبش سبز محصول شرايط ويژه از جمله غيبت ۳۰ ساله نيروهاي مخالف رژيم و خروج از كشور و فقدان امكانات در داخل بود و اين در حالي بود كه اصلاح طلبان با سازماندهي و امكانات و توان مالي و نفوذ در ساختار قدرت توانستند ديدگاه خود را به گفتمان مسلط در ميان اپوزيسيون تبديل كنند. اين گره خوردگي و پيوند سرنوشت اصلاح طلبان و اپوزيسيون از همان ابتدا ماهيتي مغشوش و مبهم بر جنبش اعتراضي دارد. البته امكانات آنها براي بسط مبارزه مفيد و ضروري بود. اما اصلاح طلبان نمي توانند علنا از افق تغيير رژيم دفاع كنند.

اين پايگاه اينترنتي ادامه مي دهد: به دنبال ماجراي روز عاشورا و همچنين شعار جمهوري ايراني احتمال دستگيري كروبي و موسوي قوت گرفت اما عجيب بود كه براي اولين بار گفته مي شد مقامات نظام دستگيري اين دو را صلاح نمي دانند. مخالفان رژيم فكر كردند رژيم هراس دارد اما از اين امر غافل بودند كه رژيم تشخيص داده بهتر است هدايت مخالفان در چنگال همين دو نفر اسير بماند و راديكال تر نشود.

اين رسانه ضد انقلابي همچنين مدعي شد: پس از حوادث ۲۵ بهمن رژيم احساس كرد اين دو نمي توانند از جنبش حمايت نكنند يا عليه آن موضع بگيرند پس بهتر است با حصر خانگي، به شيوه اي آبرومندانه راه كروبي و موسوي از مخالفان جدا شده و پرونده جنبش به تدريج بسته شود. نهايتا در توافقي بيان نشده با حاكميت، اين دو به حصر خانگي رفتند و جنبش را قرباني و ذبح نمودند. اين دو خسته و فرسوده و عاجز از تداوم مديريت اپوزيسيون كه سوداي سرنگوني داشت، بودند. موسوي و كروبي تن به حصر خانگي سپردند تا بتوانند با بهانه ظاهرا موجه حصر، از اعلام موضع يا دعوت به راهپيمايي و اعتراض معاف شوند.

ايران گلوبال همچنين نوشت: مدت كوتاهي بعد از اين ماجرا و بعد از گرفتن «روزه سكوت» توسط آنان، ارگان بي بو و خاصيتي بنام «شوراي هماهنگي راه سبز» به جاي سران نمادين جنبش به ميدان آمد تا هم از بار رواني سكوت و غيبت موسوي و كروبي بكاهد و هم ديگر تكاپوهاي مخالفان به گونه اي هدايت شود كه ساختارشكنانه نباشد؛ ارگاني كه جز درخواست هايي براي سر دادن شعار «الله اكبر» در تاريكي و يا «راهپيمايي سكوت در پياده رو» چيزي در كارنامه خود ندارد. اميدواريم و آرزو مي كنيم اين تحليل درست نباشد ولي اگر غير از اين است؛ ۷ ماه سكوت آقايان موسوي و كروبي چرا؟ بگوييد نمي توانند؛ كه اگر مي خواستند مي توانستند. چند بار هم امكان آن را داشتند كه حرفي و پيامي به مخالفان برسانند ولي اين كار را نكردند. در ضمن مگر رهبران يك جنبش اجتماعي كار ديگري غير از اين كه در شرايط سخت و در بن بست ها راه بگشايند و سنگ ها و موانع پيش روي جنبش را بردارند- برعهده دارند؟ چرا در حالي كه زندانيان سياسي قهرمان در سلول هاي انفرادي در بسته و زير كنترل و شكنجه و فشار مستمر در زندان، با ابتكارات و ريسك هاي بالا سوراخي براي تماس با بيرون پيدا مي كنند و مي توانند با ارسال نامه و پيام، فرياد اعتراض را ندا دهند، ولي موسوي و كروبي با امكانات بيشمار بجا مانده از دوران قدرت و هواداران بيشمار در داخل و حمايت هاي جهاني از آنان نمي توانند روزني و مكانيزمي براي تماس و ارسال پيام بيابند؟ نگوييد نمي توانند.



 

 




:: بازدید از این مطلب : 1192
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 آبان 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: