نوشته شده توسط : من

غبار غمی که بر صدای ملکوتی آقا سایه انداخت

مدیر مسوول روزنامه کیهان با اشاره به این نکته که نمی دانم چرا امروز دست و دلم به " گفت و شنود نمیره"


امروز نمي دونم چرا دست و دلم به «گفت و شنود» نميره؟ سوژه كه اين روزها تا دلتون بخواد هست، اما امروز، مخصوصا بعد از صحبت هاي آقا و غبار غمي كه از پلشتي غارت ۳هزار ميليارد تومني به چهره ايشان دويده و بر صداي هميشه ملكوتي آقا سايه انداخته بود، حيفم اومد اين چند خط رو ننويسم. آخه آقا، امام همه بسيجي هاست و با صحنه اي كه قراره از اون روزها نقل بشه، بيشتر از همه آشناست... امروز هم ، همه اونا پا به ركاب آقا ايستادن و...

طي چند روز اخير، بروبچه هاي بسيجي اين پيامك رو از طريق تلفن هاي همراه خود براي يكديگر مي فرستند. پيامكي كوتاه با معنا و مفهومي بلند. بخونيد؛

«گردان پشت ميدون مين رسيده و زمين گير شده بود. چند نفر رفتند معبر باز كنند. او هم رفت، ۱۵ ساله بود. چند قدم كه رفت، برگشت. يعني ترسيده؟! خب! ترس هم داشت! او اما، پوتين هايش را به يكي از بچه ها داد و گفت؛ تازه از گردان گرفتم، حيفه! بيت الماله!... پابرهنه رفت!... راستي ۳هزار ميليارد تومن چندتا پوتين ميشه؟!»
 

افتتاح سایت نظرسنجی درباره BBC



با راه‌اندازی یک سایت اینترنتی به نام «روباه پیر»، مردم ایران می‌توانند درباره مواضع بنگاه خبری حکومت سلطنتی انگلیس (شبکه بی‌بی‌سی) نظرات خود را اعلام کنند.

اخیراً در فضای اینترنت سایت جدیدی افتتاح شده است که در یک اقدام ابتکاری، تصور مردم ایران نسبت به شبکه بی‌بی‌سی را به نظر سنجی گذاشته است.

گفته می‌شود این سایت توسط برخی دانشجویان دانشگاه‌های تهران و در یک حرکت خودجوش راه‌اندازی شده است.
سایت مذکور با آدرس http://roobahepir.com قابل دسترسی است و کاربران اینترنتی با حضور در این صفحه اینترنتی می‌توانند در نظر سنجی آن شرکت کرده و نظر خود را بیان کنند.

این سایت با توجه به فضای نفرت عمومی از رفتار نادرست رسانه‌ای در غرب به ویژه در مورد BBC شکل گرفته است و تاکنون تعداد زیادی از کاربران اینترنتی به این سایت مراجعه کرده و نظرات خود را در آن منعکس کرده‌اند.
 

خواهرم! دشمن از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من



چرا شهدا این قدر بر حجاب و پوشش بانوان تاکید و سفارش کرده اند. اصلا چه رابطه ای میان خون شهیدو حجاب وجود دارد. چرا آنان که برای دفاع از آب و خاکشان، از جان پاکشان گذشته اند این قدر توصیه به حجاب دارند و حتی حجاب را از خون خود کوبنده تر می دانند.

خیلی وقت ها وقتی در عبور از کوچه و خیابان با فرازی از وصیت نامه شهیدان درباره توصیه به رعایت حجاب بر روی دیوارها رو به رو می شوم، دلم می لرزد و بی اختیار این جمله در ذهنم شکل می گیرد، آن ها که رفتند کار حسینی کردند پس چرا ما که ماندیم کار زینبی نکنیم و رعایت حجاب حفظ ارزش های اسلامی کار زینبی برای پاسداشت خون شهداست. شاید باورش سخت باشد که زنان بسیاری دوشادوش رزمندگان اسلام در صحنه های دفاع مقدس حضور داشتند که در نقش پرستار و پزشک یاری رسان رزمندگان بوده اند و حتی این هم باعث نشد که لحظه ای حجاب خود را کنار بگذارند.







به پهلوی شکسته فاطمه(س) قسمتان می دهم که حجاب را حجاب را حجاب را، رعایت کنید. «شهیدحمید رستمی»

-شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند. «شهید علی رضاییان»

-از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است. «شهید علی روحی نجفی»

-ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من. «شهید محمدحسن جعفرزاده»

-توصیه ای که به خواهران دارم این است که اگر می خواهند خون شهیدان را پایمال نکنند، این است که حجاب خود را حفظ کنند. «شهید آبیاران»

-خواهر جان، حجابت را حفظ کن تا جزو یاران خدا باشی، اگر می خواهی در دنیا سرافراز شوی، حجابت را حفظ کن. «شهید داود عبداللهی»

- ...و شما خواهران حجاب خود را حفظ کنید که حجاب شما سلاح شماست. «شهید اسماعیل اسکندری»

-وصیت من به خواهرانم این است که در شهادت من مثل زینب(س) عمل کنید و حجاب که اصلی ترین مسئله است را رعایت کنید که حجاب حمایت از خون شهداست. «شهیدعلی آقا باقری»

شاید پاسخ این سوال ها، این دل لرزیدن ها، این باشد که شهدا چه در صحنه های انقلاب که جوانان زیادی چون گل پرپر شدند و چه درعرصه های دفاع مقدس برای دفاع از دین، ارزش های دینی و اسلامی، حفظ ناموس و مقابله با ضدارزش ها به دل دشمن زدند و همه می دانیم که حفظ حجاب یکی از ارزش هایی است که جوانان و نوجوانان ما برای آن جان بر کف، در جبهه جنگیدند و خون پاکشان بر زمین ریخت.
اما ما که ماندیم نباید با ندانم کاری ها و تقلید از مدهای بیگانه خون هزاران شهید را پایمال کنیم و پشت به وصایا و سفارش هایشان کنیم. جالب است بدانید حتی رعایت حجاب و حفظ ارزش های اسلامی مهم ترین خواسته ای است که جانبازان نیز از مسئولان و خواهران دینی خود دارند، آن ها که برای دفاع از ارزش های دینی، آرمان های انقلاب و آب و خاکی که من و شما امروز آزادانه زندگی می کنیم، عضوی از بدن خود را تقدیم کرده اند، نه پول می خواهند و نه جاه و مقام و نه هیچ چیز دیگر. فقط و فقط یک خواسته دارند و آن پاسداشت خون شهداست که در پیروی از ولایت فقیه، حفظ ارزش های دینی و رعایت حجاب در جامعه خلاصه می شود و بس.و باز بد نیست بدانید که حتما می دانید زنان بسیاری دوشادوش رزمندگان اسلام در صحنه های دفاع مقدس حضور داشته اند که در نقش امدادگر، پرستار، پزشک و... یاری رسان رزمندگان بوده اند و حتی کوران جنگ و بمباران ها هم باعث نشد تا آن ها لحظه ای حجاب و نماد آن یعنی چادر را از خود دور کنند.یک شیرزن دفاع مقدس که زمانی امدادگر جبهه بوده است و امروز جانباز 70درصد شیمیایی است در نقل خاطره ای می گفت: وقتی مجروح شدم به بیمارستان منتقلم کردند و چون علائم حیاتی نداشتم مرا در «چادری که بر سر داشتم» پیچیدند و به معراج شهدا منتقل کردند. بنابراین در جبهه ها در کوران عملیات شدید بعثی ها هم چادر جزو لاینفک خواهران بسیجی و امدادگر بوده است. این ها خود گواه صادقی است بر این که شهدا و جانبازان جانفشانی کردند برای حفظ ارزش های اسلامی و رعایت آن ها در جامعه
 

من سلمان رشدی دوم هستم، نفوذی وزارت اطلاعات نیستم!




يكي از ضدانقلابيون فراري مقيم آمريكا كه اپوزيسيون به همكاري وي با وزارت اطلاعات مشكوك است به استناد ويكي ليكس از خود سلب اتهام كرد. وي به همين منظور تاكيد مي كند طرفدار مداخله خارجي در ايران است!

اميرعباس فخرآور يكي از چند نفري است كه در ميان عناصر فراري به عنوان نفوذي سيستم امنيتي ايران و «مدحي شماره 2» شناخته مي شود. بازگشت ارادي برادر وي به ايران و افشاگري درباره زواياي پنهان عملكرد اپوزيسيون در خارج كشور، بر اتهامات فخرآور افزوده است. وي در واكنش به اين اتهامات، مدعي سندي از ويكي ليكس شد كه طي آن با يك ديپلمات آمريكايي در دفتر دبي گفت وگو كرده است.

آن گونه كه فخرآور خود ادعا مي كند در اين سند از قول ديپلمات آمريكايي آمده است: فخرآور تا ارديبهشت سال 85 در ايران زندگي مخفي [!؟] داشت و سپس موفق به فرار شد. او با دادن رشوه در فرودگاه مانع از وارد كردن نام خود در كامپيوتر فرودگاه شد و توانست از ايران خارج شود. او صراحتاً خواستار تغيير رژيم ايران است و اطلاعات مهم و حساسي درباره شست وشوي مغزي در مدارس ايران در دست دارد. فخرآور مي گويد به بچه ها در مدارس آموزش داده مي شود كه چگونه به شهادت افتخار كنند و در دانشگاه ها، گروه هاي دانشجويي وابسته به رژيم، به نشان حمايت از برنامه هسته اي ايران، كيك زرد رنگ تهيه مي كنند... به گفته فخرآور علي افشاري، اكبر عطري و محسن سازگارا كه همگي در آمريكا به سر مي برند برخلاف طرفداران براندازي، طرفدار اصلاحات هستند. او اكبر عطري، علي افشاري و رضا دلبري را مورد انتقاد قرار داد كه با رژيم پيوند و ارتباط نزديك دارند. به گفته فخرآور، پدر افشاري، مدير يك هفته نامه است كه ولايت فقيه را ترويج مي كند و تمام نامبردگان، همكار وزارت اطلاعات و ديگر سازمان هاي امنيتي رژيم هستند.

به ادعاي سايت وابسته به فخر آور، در اين سند آمده است: او [فخر آور] خود را سلمان رشدي دوم مي خواند كه عليه اسلام و امام زمان و تشيع كتابي به نام [...] نوشته است. فخرآور طرفدار بكارگيري تحريم هاي همه جانبه عليه ايران است... به گفته او ايراني ها در صورت حمله به اين كشور به خارجي ها خوشامد خواهند گفت. او موافق با ديدگاه معروفي نيست كه شنيده ايم و طبق آن ديدگاه گفته مي شود تغييرات فقط بايد از درون ايران آغاز شود. به گفته وي تمام تغييرات بزرگ در ايران در طول تاريخ از خارج كشور آغاز شده است... فخرآور مي گويد تقريبا همه كساني كه در ايران امكانش را دارند، صداي آمريكا و از جمله برنامه هاي او را مي بينند... فخرآور يك فعال سياسي پرشور است كه شخصيتي كاريزماتيك دارد و مي خواهد به ايالات متحده رفته و كمپين ايجاد كند. در وجود او هيچ ترسي از به خطر افتادن ديده نمي شود... در بسياري موارد ديدگاه هاي او با ديگر ايرانياني كه در كنسولگري دبي گفت وگو كرده ايم فرق مي كند. او مي گويد در صورت حمله به ايران، به حمايت از جمهوري اسلامي نخواهد پرداخت... جيسون ديويس، سركنسول و معاون سفير در كنسولگري آمريكا در دبي -15مي .2006 اين سند بايد تا سال 2026 در طبقه بندي محرمانه بماند.
 

حسرت شبکه چهار از رفتن هنرپیشه ضد انقلاب




در حالیکه چندی پیش در جشن خانه سینما در اقدامی تامل برانگیز، برخی افراد پشت تریبون قرار گرفتند و خواستار بازگشت فیلمساز فراری شدند این بار تلویزیون هم در اقدامی تعجب برانگیز دست به اقدام مشابه زد.






شنبه شب شبکه چهار سیما در برنامه ای تحت عنوان "مجله تئاتر" اقدام به پخش گزارش مربوط به یکی از مراسم های تئاتر کرد که انتخاب و پخش یکی از صحنه های این مراسم که حسرت یکی از بازیگران سینمای ایران از حضور نداشتن "پرویز صیاد" در ایران را در برداشت قابل تامل بود.

بنابراین گزارش، خالی کردن جای این هنرپیشه ضد انقلاب در ایران و حسرت از نبودن وی و یاد کردن از وی به عنوان یک هنرپیشه خوب، از سوی صدا و سیما آنجا قابل تامل تر می شود که این بخش، از میان ۳ ساعت برگزاری جشن انجمن منتقدان تئاتر انتخاب و پخش شده است و به تجلیل از هنرپیشه قبل انقلاب پرداخت.

"پرویزصیاد" هنرپیشه فاسد قبل انقلاب بود که با نام "صمد" شناخته می شود وی بعد از فرار از ایران به منظور عقده گشایی از انقلاب ایران به تولید فیلمی موهن بر علیه حضرت امام (ره) و انقلاب پرداخت تا مورد حمایت شبکه های ضد انقلابی قرار گیرد.

اما نکته دیگر درباره برنامه "مجله تئاتر"، اینکه پشت پرده تولید این برنامه که به قصد تخریب تئاتر روی آنتن می رود فیلمنامه نویس فیلم "قصه پریا" است که در این فیلم به شکلی غیر منصفانه به "چادر" به عنوان حجاب پرداخته و برخی منتقدان عنوان کردند "چادر" در این فیلم لگد مال شده است.صدا و سیما در حالی از این برنامه حمایت می کند که عموم دست اندرکاران این برنامه اعتقاد چندانی هم به نظام جمهوری اسلامی نداشته و بعضا با هدف نقد تئاتر به تخریب بخشهای مختلف پرداخته تا مخالفت خود را با نظام جمهوری اسلامی ایران از تریبون رسمی آن اعلام کنند!
 

نگاهی به مستند شبکه بی بی سی فارسی درباره رهبر معظم انقلاب اسلامی



این فیلم، بیشتر از این که مستند باشد، یک ضدمستند است. ابتدایی ترین عنصر یک فیلم مستند، همان طور که از نام آن پیداست، بیان واقعیات بر اساس اسناد است. یعنی ادعاهای یک فیلم مستند باید سندیت داشته باشند. حال آنکه در فیلم مذکور، حتی یک سند هم ارائه نمی شود.







اقدام اخیر شبکه بی بی سی فارسی در پخش فیلم ضدمستندی علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی را باید نوعی انتحار این شبکه دانست، چرا که این شبکه به تبعیت از دستگاه سخن پراکنی بریتانیا که به سازمان بی بی سی معروف شده همواره شعار بی طرفی می داده است، اما به یک باره با پخش چنین فیلمی تمام اعتبار خود را زیر پا گذاشت.
از طرف دیگر، این شبکه هیچ گاه جسارت برخورد توهین آمیز با رهبر انقلاب اسلامی ایران را نداشت و حتی الامکان تلاش می کرد رویکرد مبارزه با ولایت فقیه را به شکلی مستتر و غیر آشکار دنبال کند، اما چه شده ناگهان پرده برانداخته و این چنین سطحی و رو بازی می کند؟!
ریشه این مسئله را باید در تحولات اخیر جهان، هم در اروپا و به خصوص در خاورمیانه دانست. دولت های غربی به خصوص انگلیس و آمریکا مشروعیت خود را از دست داده اند و ادامه حیات خود را به شدت در خطر می دانند. سقوط چند دیکتاتور عربی، ضربات جبران ناپذیری را به این دولت ها وارد کرده و بیداری رو به فزونی در دنیای جدید، می رود تا نسخه استعمار نو را در هم بپیچد. با سقوط هر دیکتاتور در این منطقه، یکی از شاهرگ های حیاتی دولت های غربی بریده می شود و برعکس، قدرت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران را چند برابر می کند. ضمن این که آنها همه این مشکلات را از چشم ایران می دانند. به این صحبت های تونی بلر که همین چند روز پیش در مصاحبه با روزنامه «تایمز» ابراز شد، توجه کنید: «تا زمانی که رژیم اسلامی ایران تغییر نکند، من به هیچ وجه نسبت به آینده خاورمیانه خوش بین نخواهم بود. ایران دشمن شماره یک غرب است.»
بنابراین اقدام بی بی سی فارسی که همواره تظاهر به حرفه ای گری می کند، در نمایش یک مستند آماتور و پیش پاافتاده نشانه ای است از آشفتگی بیش از حد این شبکه. حتی افرادی هم که شناختی علمی و تکنیکی از سینما و فیلم مستند نداشته باشند، با دیدن چنین فیلمی از شبکه بی بی سی فارسی، به ضعف و درماندگی این رسانه در مقابله با انقلاب اسلامی و مردم ایران پی می برد، چراکه این فیلم اصلاً اصول اولیه و اساسی یک مستند را رعایت نکرده است.
این فیلم، بیشتر از این که مستند باشد، یک ضدمستند است. ابتدایی ترین عنصر یک فیلم مستند، همان طور که از نام آن پیداست، بیان واقعیات بر اساس اسناد است. یعنی ادعاهای یک فیلم مستند باید سندیت داشته باشند. حال آنکه در فیلم مذکور، حتی یک سند هم ارائه نمی شود. عناصر تشکیل دهنده فیلم بی بی سی درباره رهبر انقلاب اسلامی ایران، ادعا، اکاذیب، تحریف یا اطلاعات ناقص و دستکاری شده است.
به ارائه اطلاعات ناقص و گزینشی درباره یک اتفاق در مباحث سیاسی «حرکت از پله دوم» یا به شکل اختصاری تر «پله دوم» گفته می شود. یعنی مقدمات و موخرات (زمینه ها و نتایج) یک پدیده یا سخن حذف شده و تنها بخش کوچکی که هدف بهره برداری است اعلام و اعلان می شود. در این مستند بارها از این شگرد استفاده شده است. به عنوان مثال در بخشی از آن ادعا می شود که رهبر انقلاب خواهان تعطیل شدن مطبوعات شد و بلافاصله جمله مشهور و تاریخ ساز ایشان مبنی بر این که برخی مطبوعات پایگاه دشمن هستند به نمایش در می آید، اما حیله گری بی بی سی آنجاست که هیچ اشاره ای به فعالیت های مطبوعات تعطیل شده در آن دوران نمی شود که آشکارا همان اهدافی را دنبال می کردند که دشمنان تابلودار ملت ایران و دین اسلام در پی آن بودند؛ اهدافی نظیر تخریب فرهنگ عاشورا، حذف ارزش های دفاع مقدس، ترویج لاابالی گری و ... . این فیلم به اصطلاح مستند همچنین سرنوشت عناصر لانه کرده در چنین نشریاتی را بازگو نمی کند که امروز هر یک به محفلی ضدایرانی پیوسته اند. آیا غیر از این است که هسته اصلی نیروهای همین شبکه بی بی سی فارسی که برای تجزیه ایران و اضمحلال آن در نظام سلطه جهانی راه اندازی شده را خبرنگاران همان نشریات تشکیل می دهد؟
ویژگی دیگری که در این اثر ضدمستند به کار برده شده، جعل و بیان اکاذیب است. این کار در همان صحنه آغازین فیلم که به نمایش تصاویری از فتنه سال 88 می پردازد رخ داده است. در این صحنه خواسته مردم مبنی بر ابطال نتیجه انتخابات نمایش داده می شود و سپس راوی فیلم می گوید: «میلیون ها نفر چیزی را می خواستند، اما یک نفر چیز دیگری را می خواست.» یعنی مخالفت با فتنه و اغتشاشات را تنها به یک شخص محدود کرده است! البته این رویکرد یکی از نشانه های ذات فاشیستی و نژادپرستانه بی بی سی فارسی است؛ خصوصیتی که در بین بسیاری از مدعیان اصلاح طلبی در داخل کشور هم دیده می شود. از منظر آنها افرادی که در انتخابات سال 88 به نامزدهای مورد علاقه ایشان رأی ندادند را اصلاً نباید به عنوان شهروند به حساب آورد. کارگرها، دهقانان، چوپان ها و میلیون ها انسان زحمت کش دیگری که اکثریت 24 میلیون رأی رقیب نامزدهای اصلاح طلبان را به صندوق ها ریختند، از نظر آنها بی ارزش و بی اعتبار است و به همین دلیل به خود این اجازه را دادند که این آرا را از اساس زیر سوال ببرند و بگویند که وجود نداشته است! این نگاه در فیلم شبه مستند بی بی سی هم تجلی یافته است. یعنی اکثریت مردم ایران را «یک نفر» دانسته اند.
اینکه شبکه بی بی سی فارسی متوسل به پخش چنین فیلمی شده که حتی اصول اولیه یک مستند را هم رعایت نکرده، گویای سقوط این رسانه است. یعنی به قدری هراسناک و مستأصل شده اند که تمام اعتبار و آبروی ادعایی و ریاکارانه خود را این چنین به حراج گذاشتند.
این حرکت شبکه فارسی زبان بنگاه سخن پراکنی انگلستان گرچه توهینی به ساحت ولی امر مسلمین جهان است، اما در عین حال گویای واقعیاتی شیرین هم هست. این حرکت را باید نوعی اعتراف عملی و رسانه ای بریتانیا به نقش موثر امام خامنه ای(مدظله العالی) در ایجاد بیداری اسلامی و تضعیف جایگاه قدرت های غربی دانست.
 

اميد شوراي روابط خارجي آمريكا به جريان انحراف




آمریکا برنامه جدیدی را در برابر ایران آغاز کرده است.





ایالات متحده آمریکا برنامه ریزی جدیدی را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است.
به گزارش خبرنگار سرويس بين الملل«ندای انقلاب» اين برنامه ريزي بيشتر بر اساس فعاليت هاي جريان انحرافي ونحوه چالش آفريني هاي اين جريان براي ايجاد استمرار در ثبت زاويه و مقابله با نظام جمهوري اسلامي مي باشد.

در همين زمينه رگه هاي اين برنامه ريزي مبتني بر فرصت هاي ايجاد دروني را مي توان در مقاله اي انتشار يافته در سايت شورای روابط خارجی آمریکا بوضوح رصد كرد.

سايت اين شورا در مطلب خود با اشاره به عملکرد جریان انحرافی و همچنین القای حاکمیت دوگانه در داخل ايران نوشت:

"شکاف میان احمدی نژاد سایر مقامات کاملا آشکار شده است .."سوال ما این است که در بحبوحه منازعات موجود در دولت و سایر قوا چه کسی پیروز می شود؟آیا احمدی نژاد بعنوان پایان دهنده سیستم فعلی حکومت ایران موفق خواهد شد؟"
شوراي روابط خارجی آمریکا با ابراز ترديد در برخي از توافقات نوشته است: وضعیت سیاسی احمدی نژاد برای ایالت متحده معضلی است که مانع باور کردن توافقاتش در برنامه بحث انگیز هسته ای کشورو پیشنهادات وی می شود .در مصاحبه ای که وی در این هفته با نیویورک تایمز انجام داده ،گفته است، اگر غرب 20 درصد اورانیوم غنی شده آنها را تامین کند توان غنی سازی اورانیوم ایران برای سوخت هسته ای افزایش می یابد .سخنان وی با اظهارات رئیس سازمان انژی اتمی ایران تناقض دارد، که تصريح كرده ایران تولید 20 درصدی اورانیوم غنی شده خود را متوقف نمی کند .
شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه ضمن توصیه به کارشناسان هسته ای آمریکا تصريح كرده است كه با وجود اختلافات موجود ، ایالت متحده باید به پیشنهاد احمدی نژاد توجه كرده و به مدت دو سال سوخت هسته ای به ایران بفروشد و در ازای آن تولید اورانیوم غنی شده به میزان بیش از 5 درصد در ایران را به مدت بیش از دو سال متوقف کند.
همچنين در بخش ديگري از مقاله شوراي روابط خارجي آمريكا ادعا شده که عدم همکاری ایران با قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحده و ادامه دادن فعالیت های هسته ای اش منجر به چهار دور تحریم سازمان ملل و تحریم های یک جانبه ایالات متحده شده است. سیاست ایالات متحده نسبت به تهران، عمدتا متشکل از چماق و هویج است ،که تا کنون موفق به متقاعد کردن تهران و توقف غنی سازی اورانیوم نشده است !
شورای روابط خارجی آمریکا در پایان این مقاله ضمن توصیه هایی از جنس براندازی به دولت آمریکا نوشته است،ایالات متحده باید فشار بیشتری بر رژیم ایران در جهت کاهش فرایند اتمی و نهایتا تضعیف پایگاه مردمی رژیم وارد کند . هدف قرار دادن تلاش سیستماتیک جمهوری اسلامی باید یکی از اولویت های اصلی واشنگتن باشد . آنها به واشنگتن توصیه می کنند که با گروه های مخالف ایران ارتباط برقرار کند ، آزادی اینترنتی را فراهم کند ،عملیات خرابکارانه در برنامه هسته ای ایران با استفاده از ویروس های کامپیوتری مانند "استاکس نت" انجام دهد ، و خشم جامعه بین الملل را از پیشرفت برنامه هسته ای ایران در جهت سو استفاده از حقوق بشرگسترش دهند.
 

ماجرای دریاچه ارومیه چگونه سیاسی شد؟




نقش رسانه های بیگانه بسیار پررنگ تر از عوامل دیگر در سیاسی شدن ماجرای دریاچه ارومیه است. چرا که این رسانه های فرصت طلب مثل همیشه این بار از این مسئله سوءاستفاده کردند و یک مسئله کاملا زیست محیطی را سیاسی جلوه دادند.







شاید با مطرح شدن این سؤال، عده ای دلیل این موضوع را رفتار برخی سیاستمداران بدانند و برخی دیگر دلایل دیگری را برای سیاسی شدن ماجرا مطرح کنند. اما با کمی تأمل و دقت در موضوع و مسائل حاشیه ای بعد از آن متوجه می شویم که نقش رسانه های بیگانه بسیار پررنگ تر از عوامل دیگر در سیاسی شدن ماجرای دریاچه ارومیه است. چرا که این رسانه های فرصت طلب مثل همیشه این بار از این مسئله سوءاستفاده کردند و یک مسئله کاملا زیست محیطی را سیاسی جلوه دادند.
در این بین با نگاهی به دیدگاه های کارشناسان رسانه به این موضوع پی خواهیم برد که رسانه های خارجی به ویژه بی بی سی و صدای آمریکا تلاش زیادی کردند تا با استفاده از تاکتیک های مختلف رسانه ای به ماجرای دریاچه ارومیه ماهیتی سیاسی بدهند. این شبکه ها در همان مرحله اول تلاش کردند در یک حرکت پیش دستانه از تاکتیک «عنوان گذاری خبری» استفاده کنند. در این تاکتیک رسانه ای این شبکه ها معمولا تلاش می کنند تا پیش از دیگر رسانه ها برای اولین بار یک خبر را طوری منتشر کنند که باقی خبرگزاری ها و رسانه های خبری، بر مبنای آن خبر و با ذهنیت قبلی که توسط این شبکه ها ایجاد شده، آن را انتشار دهند. در مورد قضیه دریاچه ارومیه هم بی بی سی فارسی تلاش کرد تا با درآمیختن تصاویر مختلف به یک موضوع زیست محیطی ماهیتی سیاسی دهد که در این بین تاکتیک «اغراق» هم مانند دیگر مسائل مشابه قبلی چاشنی کار بود.
ترکیب پازل خبری نامنظم و تحلیل القایی برای توطئه
همچنین تاکتیک «پازل خبری نامنظم» هم یکی از تاکتیک های دیگری بود که هر دو شبکه بی بی سی و صدای آمریکا در این موضوع از آن استفاده کردند. در این تاکتیک رسانه ای آنها تلاش کردند تا در درجه اول با فرستادن سیگنال های خبری نامنظم در ذهن بیننده ایجاد آشفتگی کنند و در مراحل بعدی او را آماده پذیرش دروغ های خود کنند. به عنوان مثال در ماجرای دریاچه ارومیه این رسانه ها با پخش خبرهای خرد درباره خبر اصلی و به نوعی گنجاندن شایعات خود ساخته در لابه لای خبرها تلاش کردند تا بیننده را دچار سردرگمی اطلاعاتی کرده و او را فریب دهند. در واقع هر دو این شبکه های خبری در کنار این تاکتیک با بهره گیری از تاکتیک «تحلیل القایی» سعی کردند خبر را طوری به خورد بیننده بدهند که بیش از همه چیز رنگ و بوی سیاسی داشت.
برای این کار آنها در بخش های مختلف خبری از به اصطلاح کارشناسانی استفاده می کردند، تا این افراد با گرایش های هدفمند سیاسی، بحث و تحلیل را به سمت مسائل همسو با مطامع این رسانه ها سوق دهند. این در حالی بود که در این باره باید از کارشناسان زیست بوم و محیط زیست استفاده می شد. اما این اتفاق رخ نداد چرا که این شبکه ها از همان ابتدا با استفاده از تاکتیک «تحلیل القایی» می خواستند از این موضوع یک مسئله کاملا سیاسی بسازند و همین امر را هم به بیننده انتقال دهند. از طرف دیگر بی بی سی فارسی دائما سعی می کرد که به مسائل قومی دامن بزند و به همین دلیل خبرهایی با بار کاملا تفرقه آمیز پخش می کرد.
تلاش برای ایجاد بدبینی
در این بین کار به جایی رسید که صدای آمریکا برای اینکه بتواند از این آب گل آلود ماهی بگیرد اخبار ناقص پخش کرده و به بیننده اطلاعات دروغ یا ناکامل می داد. این شبکه اصلا چیزی درباره اقدامات مهم مجلس ایران برای حل این موضوع نگفت و به نوعی تلاش کرد با عدم پوشش خبری آن برای بیننده این تفکر منفی را ایجاد کند که دولت و مجلس بی تفاوت هستند. هر چند که این اولین تلاش این رسانه برای ایجاد جو بی اعتمادی بین مردم و نظام حاکم بر کشورمان نبود. اما بدون تردید تکیه بر دامن زدن به اختلاف بین مردم و حاکمیت یکی از اصلی ترین اهداف این شبکه ها بوده است.
در کنار این مسئله باید به این موضوع توجه کرد که برنامه «نوبت شما» بی بی سی هم در یک حرکت کاملا هدایت شده تلاش کرد تا به نوعی در افکار مخاطبان خود توهم نارضایتی ایجاد کند. به گونه ای که در یکی از قسمت های این برنامه و همچنین برنامه «روی خط» صدای آمریکا یک جو کاملا سیاسی ایجاد شده بود و تمام بینندگانی که ظاهراً با این برنامه تماس گرفته بودند از یک خط و مشی ثابت پیروی می کردند. اما به هر صورت از این مسئله هم نباید چشم پوشی کرد که هر دو برنامه، کاملا کنترل شده بحث را پیش می بردند تا مبادا بیننده دچار سوء ظن نسبت به نیت سیاسی آنها شود.
استراتژی ایجاد شکاف اجتماعی
همچنین هر دوی این شبکه ها در کنار دیگر شبکه های خبری آن سوی مرزها مانند یورونیوز اصلا اشاره ای به این موضوع نکردند که عوامل زیست محیطی هم در این موضوع سهیم است. چرا که آنها تنها به این فکر می کردند که چگونه افکار عمومی را نسبت به نظام بدگمان کنند. در همین راستا آنها از تاکتیک «موج سواری روی احساسات» هم استفاده کردند تا با نشان دادن تصاویر بخش های خشک شده دریاچه ارومیه و میکس تحلیلهای عجیب و غریب روی آن، سیگنال های احساسی روی ذهن مخاطب ایجاد کنند تا هم بدبینی بیشتری ایجاد شود و هم به نوعی مخاطب داخلی را به نافرمانی دعوت کنند. باید یادمان باشد که یکی از اهداف این شبکه ها در ایجاد نافرمانی، به وجود آوردن حس دلسردی در جامعه است تا از این طریق جامعه ایرانی را از پیشرفت باز دارند. یعنی در واقع آنها از موضوع دریاچه ارومیه در راستای ایجاد شکاف اجتماعی استفاده کردند.
البته از این موضوع هم نباید غافل شد که پروپاگاندای سیاهی که این شبکه ها با تاکتیک «دروغ» و «شایعه» به راه انداخته بودند دقیقاً در راستایی بود که ازآن بهره برداری های دیگر سیاسی هم انجام شود. یعنی آنها می خواستند با نمایش چنین چیزهایی و بهره گیری از تاکتیک های خاص رسانه ای فضا را برای تهاجم بیشتر سیاسی علیه ایران آماده کنند. چرا که آنها برای ایجاد موج های جدید درباره مسائلی مانند پرونده هسته ای به دستاویزهای دیگری هم نیاز دارند. از سوی دیگر حتی در بحث دریاچه ارومیه پروپاگاندای رسانه ای کاملا سیاه بود، این رسانه ها حتی اخبار دروغ در این باره منتشر می کردند. در عرف روانشناسی خبری در این موارد گفته می شود که این مسئله حاکی از کمین رسانه ای است، یعنی این شبکه ها از چند ماه پیش در کمین چنین اتفاقی بودند تا با پوشش خبری دلخواه خود بهره برداری لازم را از آن انجام دهند.
جالب اینجاست که موج -پراکنی دروغین این شبکه ها نه تنها جامعه و مردم عادی، بلکه مسئولین را هم شامل شد. این شبکه های خبری، به ویژه صدای آمریکا تلاش کردند تا با تحریف سخنان مسئولین مختلف کشورمان، این گونه به بیننده القا کنند که میان خود مسئولین هم شکاف ایجاد شده است، در حالی که چنین موضوعی یک توهم بود که این شبکه ها برای بافتن کلاف سردرگم خبری خود به آن نیاز داشتند.
وقتی آبروی رسانه ای به حراج گذاشته می شود!
البته از این موضوع نباید چشم پوشی کرد که توهم های احساسی، معمولا آبروی حرفه ای یک رسانه را به خطر می اندازد. به گونه ای که این موضوع در مورد بی بی سی هم رخ داد، و این رسانه وابسته به دولت انگلیس، در کنار صدای آمریکا و سایر شبکه های مشابه، آبروی خبری خود را خرج مسئله زیست محیطی دریاچه ارومیه کردند و با نگاه سیاسی سطحی و مغرضانه خود به آن، این موضوع را به اثبات رساندند که این شبکه ها به شدت تحت تاثیر تمایلات سیاسی دستگاه های حاکم برخوردار هستند. چرا که تمام این مسائل رسانه ای در حالی رخ می دهد که انگلستان در عرصه سیاسی موج سنگ اندازی های جدیدی را بر سر راه ایران آغاز کرده است و بهترین وسیله برای توجیه این سنگ اندازی همین رسانه ها هستند. به ویژه که در منشور سلطنتی بی بی سی است آمده که بی بی سی در این شرایط باید به صورت کامل و با تمام توان در اختیار این اهداف باشد.
از سوی دیگر سازمان بی بی جی (شورای رسانه ای آمریکا) نیز در ماجرای دریاچه ارومیه هم صدای آمریکا و هم رادیو فردا را موظف کرد که با نگاه مخرب سیاسی این ماجرا را منعکس کنند. به گونه ای که علاوه بر صدای آمریکا رادیو فردا هم در چند شب در مجله خبری خود با نگاهی غرض ورزانه به این ماجرا نگاه کرد و دائماً در حال فرستادن سینگال های منفی و تخریب کننده به ذهن مخاطب بود.
نویسنده : رضا فرخی
 

تفسير قران احمد منتظري در راديو فردا!




یوسف نادرخانی به اتهام انجام جرایم خشن مانند تجاوز و اخاذی‌های متعدد به این مجازات محکوم شده است و اساسا این موضوع هیچ ارتباطی با مسئله خروج وی از دین ندارد و بازي رسانه هاي رسانه هاي غربي در راستاي اعمال فشار تبليغاتي به جمهوري اسلامي ارزيابي مي شود.






احمد منتظري با شركت در يكي از برنامه هاي راديو فردا ،با ارائه تفسيري از قران در راديوي وابسته به سازمان سيا ،در پاسخ به سوالي در خصوص حكم ارتداد گفت:ما تابع قرآنیم و قرآن صریحا می‌گوید که اگر کسی از دین خارج شود اعمال او تباه است و جزای او جهنم است.

به گزارش سرويس سياسي صراط، فرزند مرحوم منتظري در ادامه افزود: این که باید او را کشت، هیچ اشاره‌ای ندارد و بنابراین نمی‌شود روایتی بیاید بر ضد قرآن حکم کند و روایت صریح داریم که هر روایتی برضد قرآن بود آن را کنار بگذارید و دور بیاندازید.

حامي جريان فتنه در اين برنامه كه به بهانه صدور حكم اعدام براي "يوسف نادرخاني"، فردي كه رسانه هاي غربي مدعي اند بخاطر خروج از اسلام به اعدام محكوم شده است به روي آنتن راديوي سازمان سيا رفته بود ،ضمن با اشاره به آيه "لا اكراه في الدين"اظهار داشت: یعنی صریحا گفته می‌شود «لا اکراه فی الدین». در دین اکراه و اجبار نیست. اگر در اصل پذیرش دین اکراه نیست چطور در ادامه‌اش می‌شود اکراه باشد.

در اين برنامه همچنين عبدالكريم لاهيجي معروف به كريم بغدادي از عناصر ضد انقلاب فراري با ارائه تفسيري جالب از اصل آزادي مذهب كه در قانون جمهوري اسلامي نيز پذيرفته شده است، گفت: آن چیزی که در مورد اقلیت‌های مذهبی هم گفته شده آنجا هم یک تقلبی صورت گرفته و آن هم اصل آزادی مذهب نیست. برای این که می‌گویند آنها یعنی دارندگان مذاهب سه‌گانه اقلیت در انجام مراسم مذهبی‌شان آزادند. نه این که بتوانند آنها هم مذهب خودشان را ترویج کنند. بنابراین این مسئله آزادی مذهب نیست.

بنابراين گزارش ،محمد علي دادخواه وكيل يوسف نادرخاني نيز ضمن پاسخگويي به سوالات راديو فردا به تشريح بعضي از جزييات اين پرونده پرداخت كه با توجه به رويكرد براندازانه راديو فردا و خصومت آشكار اين رسانه وابسته به سازمان سيا با نظام جمهوري اسلامي ايران و سواستفاده غرب از اين پرونده براي اعمال فشار به جمهوري اسلامي شركت دادخواه در اين برنامه، محل سوال جدي است.

گفتني است مطابق با گزارشات خبرگزاريهاي داخلي، یوسف نادرخانی به اتهام انجام جرایم خشن مانند تجاوز و اخاذی‌های متعدد به این مجازات محکوم شده است و اساسا این موضوع هیچ ارتباطی با مسئله خروج وی از دین ندارد و بازي رسانه هاي رسانه هاي غربي در راستاي اعمال فشار تبليغاتي به جمهوري اسلامي ارزيابي مي شود.

افزون بر اين مطابق با نظرات مفسران ،آياتي كه بر اصل آزادي عقيده تصريح دارند، در مقام پذيرش اصل دين ‎اند. يعني در اسلام، اصل پذيرش دين اجباري نيست .امّا پس از انتخاب دين، كسي حق ندارد، دين را به بازي بگيرد. به بيان ديگر، شخصي كه اقدام به پذيرش دين مي كند، بايد به اصل ارتداد و عواقب آن آگاهانه ملتزم شود. درحالي كه همان شخص قبل از پذيرش اسلام چنين تعهدي ندارد.
 

خاتمي،یکی از سهام‎داران بانك سامان




در جريان پي گيري ماجراي غارت 3هزارميلياردتوماني توسط مسئولان فاسد نظام بانکی مشخص شد، سيدمحمد خاتمي رئيس جمهور سابق از يكي از سهامداران بانك سامان است






در جريان پي گيري ماجراي غارت 3هزارميلياردتوماني توسط مسئولان فاسد نظام بانکی مشخص شد، سيدمحمد خاتمي رئيس جمهور سابق از يكي از سهامداران بانك سامان است. و آقاي سيدعلي خاتمي برادر رئيس جمهور سابق و رئيس دفتر وي در سال هاي پاياني رياست جمهوري سيدمحمدخاتمي نيز، مدير شركت سرمايه گذاري اين بانك است. بانك سامان همراه با بانك غيرقانوني و هنوز تاسيس نشده «آريا» در غارت 3هزار ميليارد توماني از سيستم بانكي كشور دست داشته كه مديرعامل آن به همين اتهام از كار بركنار شده و در انتظار محاكمه به سر مي برد.!
 

یک شبکه سلطنت طلب: اپوزیسیون نان به نرخ روز خور شده اند




دخی عبدی: خیلی از اپوزیسیون نان به نرخ روز خور شده اند و از هر طرف باد بیاید بادش می زنند. این ها اپوزیسیون واقعی نیستند بلکه در ما نفوذ پیدا کرده اند.



//


"دخی عبدی" مجری تلویزیون سلطنت طلب "ایران آریایی" که عدم همراهی بعضی از گروه های اپوزیسیون را عامل ناکامی پروژه شکست خورده موسوم به "رستاخیز عقاب ایران" می داند در تاریخ 1 اکتبر(9 شهریور) آن ها را جیره خوار و مزدور خواند و گفت: «خیلی از اپوزیسیون نان به نرخ روز خور شده اند و از هر طرف باد بیاید بادش می زنند. پول جنبش سبز می آید یک جور موضع گیری می کنند، دلارهای عربستان که می رسد طور دیگری موضع می گیرند. جیره و مواجب از طرف آقازاده ها و اطرافیان احمدی نژاد هم که معلوم نیست چه جوری می آید، از آن ها هم می گیرند. همین طور پول روانه خارج از کشور کردند تا آن چیزی را که می خواهند از زبان عده ای مزدور با نقاب اپوزیسیون گفته بشود در حالی که این ها اپوزیسیون واقعی نیستند بلکه در ما نفوذ پیدا کرده اند. ما نمی دانیم با این وضعی که به وجود آمده چه بکنیم؟»
این روزها در هر شبکه ماهواره ای متعلق به گروه های ضد انقلاب، سخنانی شبیه به آنچه در متن بالا مطالعه فرمودید شنیده می شود. با این تفاوت که در تلویزیون هر گروه، یک مجری نشسته و اعضای گروه دیگر را به مزدوری و پول پرستی متهم می کند.
 

 





:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مهر 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: