نوشته شده توسط : من

روايت حاج عباس برقي از شب‌هاي قبل از اسارت متوسليان


... در همين حالت ناراحتي و گريه، ايشان جمله عجيبي را به زبان آورد كه ما بار اول آن را به شوخي گرفتيم؛ ولي بعد ديديم آنچه حاجي در آن شب گفت، عين حقيقت بود.
هامون به نقل از خبرگزاري دانشجو:
نشريه «شاهد ياران» شماره 81 مصاحبه هايي را با ياران حاج احمد متوسليان انجام داده است، كه متن ذيل مصاحبه حاج عباس برقي است كه روايتي دارد از حاج احمد قبل از اسارت در لبنان.
ما گرم كار شناسايي بوديم كه پيامي از حاج احمد به دستمان رسيد. حاجي در اين پيام خيلي كوتاه و صريح نوشته بود: تصميم گرفته شده كه ما براي جنگ با اسراييل عازم لبنان بشويم. سريع وسايل و تجهيزات تيپ را جمع كنيد و بياييد تهران، پادگان امام حسين(ع).
بلافاصله ظرف دو سه روز، كليه تجهيزات و وسايل تيپ را جمع كرديم و عازم پادگان امام حسين(ع) شديم. هنگامي كه به تهران رسيديم، در پادگان امام حسين(ع) باخبر شديم كه حاج احمد به اتفاق حاج همت و يك تعداد ديگر از برادران تيپ براي اقدامات اوليه به لبنان رفته‌اند و به زودي براي اعزام ما به آنجا باز خواهند گشت.
آن روز كه برادر احمد از سوريه به تهران بازگشت، قرار شد بعد از اداي نماز مغرب و عشاء، به اتفاق ايشان و برادران جعفر جهروتي زاده،‌محسن حياتي‌پور و يك برادر روحاني از پادگان امام حسين(ع) به خانه حاجي در محله امامزاده سيد اسماعيل تهران برويم. بنا بود شب خدمت حاجي باشيم و صبح به همراه ايشان برويم فرودگاه براي اعزام به سوريه. حوالي نيمه شب بود كه دو نفر از بچه‌هاي سپاهي پادگان امام حسين(ع) به در خانه حاجي مراجعه كردند.
ما در طبقه بالا داخل اتاق حاجي نشسته بوديم. حاجي رفت دم در و مدتي بعد با يك حالت آشفته‌اي برگشت بالا. پرسيديم: قضيه چيست؟ حاجي گفت: از قراري كه اينها مي‌گفتند، گويا برادرهايي كه در نوبت اول به لبنان رفته‌اند، دچار مشكل شده‌اند و اسراييلي‌ها هم نيروهاي اعزامي ايران را تهديد كرده‌اند. حاجي خيلي ناراحت بود. توي آن اتاق كوچكش قدم مي‌زد. اولين باري بود كه من در يك حالت عادي، گريه اين مرد را مي‌ديدم. بي‌تاب بود، اشك مي‌ريخت، گريه مي‌كرد و مي‌گفت: چرا تيپ به اين حالت درآمده؟ يك نيمه از آن در سوريه و لبنان و يك نيمه در جنوب و يك تعداد هم در تهران پراكنده‌اند. تيپ قدرتمندي كه در حمله بيت‌المقدس داشتيم، حالا از هم پاشيده شده و مشكل سازمان‌دهي و وحدت فرماندهي داريم. جمع كردن اين وضع خيلي مشكل است.
در همين حالت ناراحتي و گريه، ايشان جمله عجيبي را به زبان آورد كه ما بار اول آن را به شوخي گرفتيم؛ ولي بعد كه به منطقه لبنان رسيديم، ديديم آنچه حاجي در آن شب گفت، عين حقيقت بود. حقيقتي بس ثقيل كه ما در آن نتوانستيم آن را هضم كنيم. حاجي با چشم‌هايي خيس از اشك گفت: من كه به لبنان بروم، ديگر برنمي‌گردم. اينها بايد به فكر خودشان باشند. من مي‌دانم كه بروم لبنان، ديگر برنمي‌گردم.
ما باز هم حرفش را جدي نگرفتيم. با خودمان گفتيم: مگر ممكن است كسي كه مي‌داند اگر به لبنان برود، ديگر برگشتي نيست. باز هم عازم چنين سفري بشود؟ براي همين هم من با لحن دوستانه به حاج احمد گفتم: شوخي نكن حاجي، اين حرف‌ها ديگر چيست كه مي‌زني؟ ان شاء الله سالم مي‌روي و برمي‌گردي و هيچ مشكلي هم پيش نمي آيد. به خواست خدا، موفق و پيروز برمي‌گردي.
ايشان باز هم با همان حالت محزون، در حالي كه لاينقطع اشك مي‌ريخت، گفت: نه! من ديگر برنمي‌گردم.
خيلي تعجب كرديم. با اصرار از او خواستيم علت اين يقين خودش را ـ كه البته ما صرف حمل بر توهم مي‌كرديم ـ به ما هم بگويد. حاجي سرانجام تسليم شد و گفت: عمليات فتح‌المبين را به ياد داريد؟ گفتيم: خب. بله، خدمتتان بوديم. گفت: يادتان هست كه پيش از عمليات قرار بود 90 دستگاه نفربر «آيفا»، 100 دستگاه تويوتا و امكانات وسيعي را براي عمليات به ما بدهند؛ ولي در عمل، امكاناتي خيلي جزئي در اختيارمان قرار گرفت؟ گفتيم: بله، خوب يادمان هست.
حاجي گفت: من آن زمان خيلي ناراحت بودم كه خدايا، آخر با اين امكانات جزئي چه جوري مي‌توانيم عمليات كنيم. مثلا ما را از كردستان آوردند به عنوان عده‌اي كه قادريم يك تيپ جديدي تشكيل بدهيم و عمليات موفقي در جنوب داشته باشيم. حالا با اين وضع مي‌ترسم اين عمليات موفق نباشد و مايه آبروريزي بشود. خلاصه توي همين عوالم، با خودم كلنجار مي‌رفتم كه شب شد. آمدم بيرون وضو بگيرم كه از پشت سرم توي تاريكي شب، يك برادر سپاهي دست بر شانه‌ام گذاشت و آن را فشار داد. با تعجب سر چرخاندم كه اين كيست؟ ديدم مي‌گويد: برادر احمد شما خدا و ائمه(ع) را فراموش كرده‌ايد؛ به فكر آمبولانس و امكانات مادي اين دنيا هستيد. توكل بر خدا كن و اين امكانات را ناديده بگير.
به حق قسم، شما پيروز خواهيد شد. ان شاء الله بعد از اين عمليات هم،‌عمليات ديگري در پيش داريد به نام «بيت المقدس». شما بعد از عمليات بيت‌المقدس، براي جنگ با اسراييل، عازم لبنان خواهيد شد. پايان كار شما در آنجاست و از آن سفر برنخواهيد گشت! وقتي كه حاج احمد داشت اين مطالب را براي ما تعريف مي‌كرد، به شدت منقلب بود. ما هم كه بيشتر حواسمان متوجه انقلاب روحي اين مرد بود تا حرف‌هاي حيرت‌آوري كه به زبان مي‌آورد، به اصطلاح مطلب را جدي نگرفتيم و خواستيم به او دلداري بدهيم. براي همين هم گفتيم: اصلا هم اين طور نيست. چه كسي از فرداي خودش خبر دارد؟ ان شاء الله همه چيز به خوبي و خوشي انجام مي‌شود و سالم مي‌روي، سالم و موفق هم برمي‌گردي؛ اما باز هم حاجي حرفش يكي بود؛ اين رفتن برگشتني در پي ندارد!
ساعت‌ها از رفتن حاج احمد مي‌گذشت و ما هيچ خبري از او نداشتيم. ترسيده بوديم. فكري ناراحت كننده آزارم مي‌داد. هرچه فكر مي‌كردم، نمي‌دانستم علت اين همه نگراني و آزار چيست. مدتي را در حالت گيجي گذراندم. يك دفعه موضوع تازه‌اي تمام ذهنم را اشغال كرد. از همان جا به ياد صحبت‌هاي حاج احمد افتادم. صحبت‌هاي آن شب، مثل پتكي محكم بر سرم مي‌كوبيد. موضوع چنان بر ذهنم فشار مي‌آورد كه باعث شد با ترس و لرز خودم را به حاج همت برسانم. حاجي از بس به جاده خيره شده بود نگاهش پر از خستگي بود. با نگراني گفتم: برادر همت، چيزي مي‌خواهم بگويم. نمي‌دانم چطور بگويم! حاج همت، بدون اينكه نگاهم كند، گفت: چيه برقي، چي مي‌خواهي بگي؟ گفتم: باور كن حاجي، نمي‌دانم چطور بگويم! حاج همت كه از طرز صحبت كردن من نگران شده بود، با كنجكاوي پرسيد: چي مي‌خواهي بگي؟ خبري از حاج احمد شنيدي؟
از گفتن آنچه كه مي‌دانستم، اكراه داشتم. با توجه به صحبت‌هاي چند شب پيش، اين فكر برايم تداعي شد كه حاج احمد، يا اسير شده است يا شهيد. گفتم: راستش را بخواهي ،‌حاج احمد ديگر برنمي‌گردد.
حاج همت با شنيدن اين جمله، مثل اينكه از خواب عميقي بيدار شده باشد، نگاه به من كرد و پرسيد: چرا اين حرف را مي‌زني؟ ناچار تمام آنچه را كه حاج احمد در آن شب برايمان تعريف كرده بود، گفتم: رنگ حاج همت پريد و حالش دگرگون شد. غم سنگيني بر چهره‌اش نشست. ساكت نگاهش مي‌كردم كه يكدفعه با غيظ نگاهي به من كرد و گفت: برقي، الهي لال بشي،‌اين حرف چيه كه مي‌زني! اين را گفت، با عصبانيت از من رو گرداند و به سمتي رفت. قبل از اين كه دور شود، گفتم: اين كه گفتم، همان چيزي بود كه خود حاج احمد گفته، حالا من هم تصور مي‌كنم كه ديگر برنگردد.
حاج همت كه دور شد، لرزيدن شانه‌هايش را ديدم.
بدين ترتيب حاج احمد متوسليان بنيانگذار و فرمانده سلحشور تيپ 27 محمد رسول الله(ص) به همراه سه تن از يارانش در ساعت 12 ظهر روز چهاردهم تير ماه 1361 به اسارت فالانژيست‌ها درآمد.
 

تجمع اعتراضی در حمایت از مسلمانان میانمار

مقابل دفتر سازمان ملل برگزار می شود؛

 

ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار به منظور اعتراض به سرکوب مسلمانان میانمار فردا در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران تجمع می کنند.
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار به منظور اعتراض به سرکوب مسلمانان میانمار فردا در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در تهران تجمع می کنند.
این تجمع سه شنبه سوم مرداد از ساعت 17 مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران به نشانی خیابان شریعتی، بالاتراز حسینیه ارشاد، خیابان قبا، جنوب بلوار شهرزاد برگزار می شود.
همچنین ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار از عموم ملت ایران و دانشجویان دعوت کرد تا در این تجمع حضور پیدا کنند.
 

ابراهیمی: جریان اصلاحات لیدر ندارد

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز آمیختگی اصلاح طلبان با فتنه گران و اپوزوسیون را از دلایل سردگمی در این جریان دانست و گفت: اصلاح طلبان با بازسازی در ساختار و اندیشه می توانند خود را پاک و یکدست کرده و با پایندی به ساختارهای قانونی دوباره به نظام بازگردند.

هامون به نقل از مهر:
حجت الاسلام حسین ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به آنچه اظهارات ضد و نقیض اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات آتی خواند، گفت: با توجه به گذشته اصلاح طلبان بخصوص در فتنه 88 نوعی تفرق و تشتت در این جریان حاکم است.

وی افزود: از طرفی ادعا می کنند که ما از فتنه گران جداهستیم و از طرف دیگر بدون نادیده گرفتن آنان کسی دیگر در این جریان باقی نمی ماند، از طرف دیگر می گویند شرایط مهیا نیست و از طرف دیگر اسامی متعددی برای کاندیداتوری در این جریان مطرح می شود.

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، علت اصلی تفرق و سردرگمی در جریان اصلاحات را در لیدری آن دانست و گفت: اکثر سرمداران اصلاح طلبان تبدیل به اپوزوسیون و بلند گوی دشمن شده اند؛ بنابراین دیگر کسی در این جریان نمانده که بخواهد برای آنان برنامه ریزی کند.

وی افزود: وجود چندصدایی در این جریان و اینکه هنوز یک برنامه راهبردی برای انتخابات تدوین نکرده اند، بدلیل نداشتن لیدر است و گرنه آنان همه تلاششان این است که در رقابتهای انتخاباتی حضور یابند؛ اما آنقدر آلودگی در این جریان زیاد است که نمی توانند خود را پاک کنند.

ابراهیمی با بیان اینکه اصلاح طلبان رقیب قدری برای اصولگرایان نیستند، تصریح کرد: آنان جلساتی برای انتخابات داشته اند اما در این جلسات به نتیجه ای نمی رسند؛ چراکه این جریان یک جریان مخلوط است.

وی آمیختگی اصلاح طلبان با فتنه گران و اپوزیسیون را از دیگر دلایل سردگمی در این جریان دانست و گفت: اصلاح طلبان با بازسازی در ساختار و اندیشه می توانند خود را پاک و یکدست کرده و با پایندی به ساختارهای قانونی دوباره به نظام بازگردند.
 

«گناه» حافظه را ضعیف می‌کند

شرح دعای روز سوم ماه رمضان از زبان آیت‌الله مجتهدی

 

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، انجام گناه را دلیل ضعیف‌بودن حافظه می‌داند و تأکید دارد: روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند. وی در شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان می‌گوید: در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم.

هامون به نقل از محدوده:

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است. متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.

 

نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر بازنشر می‌شود.

 

دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

 

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‏وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین»

خدایا در این روز مرا هوش و بیدارى نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مى‏فرمایى مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت اى جود و بخشش دارترین عالم.

 

شرح فرازهای دعا

 

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبِیهَ وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» می‌گوید: خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه پیدا کنم و از خواب غفلت بیدار بشوم! انسان اگر بیدار بشود خیلی لذت می‌برد، نوع انسان‌ها در غفلت هستند؛ بنابراین در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که از خواب غفلت بیدار شویم.

 

وی درباره علت ضعیفی حافظه عنوان می‌کند: یکی از نعمت‌های بزرگ خدا ذهن است. در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم، اگر می‌بینید حافظه ضعیف است و حافظه درست و حسابی نداریم، علت آن گناه است؛ به نامحرم که نگاه کنی حافظه می‌رود.

 

گناه حافظه را ضعیف می‌کند

 

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: شخصی به دانشمندی مراجعه می‌کند و می‌گوید ؛ من حافظه ندارم. آن دانشمند گفت: گناه نکن و علت آن را هم ذکر کرد و گفت: علم یک نوع فضیلت و برتری است و خدا این برتری را به شخص گناه‌کار نمی‌دهد لذا کسی که اهل گناه است مجتهد و ملا نمی‌شود و اگر بخواهد ملا بشود و به درد مردم بخورد باید حافظه داشته باشد و لازمه آن ترک گناه است.

 

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به بیان خاطره‌ای می‌پردازد و می‌گوید: مرحوم آیت‌الله بروجردی، گاهی در درس شعرهای سیوطی را می‌خواندند؛ با اینکه حدود 70 تا 80 سال از زمانی که سیوطی می‌خواندند و مجتهد شده بودند، فاصله بود، ولی به علت دوری از گناه از حافظه بسیار قوی برخوردار بودند.

 

دعای تقویت حافظه

 

این عالم ربانی همچنین دعایی برای تقویت حافظه معرفی می‌کند و می‌گوید: از خدا؛ حافظه بخواهیم و ترک گناه کنیم؛ این دعا را هم بعد از هر نماز بخوانید: «سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ...» که باعث تقویت حافظه می‌شود؛ قرآن حفظ کنید؛ حافظه زیاد می‌شود؛ خواندن آیة‌الکرسی حافظه را زیاد می‌کند.

 

این استاد بزرگ اخلاق یک بار دیگر به دعای روز سوم ماه رمضان اشاره می‌کند و می‌گوید: در ادامه دعای روز سوم از خدا طلب بیداری از خواب غفلت می‌کنیم. «وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَالتَّمْوِیهِ» خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و ... سفاهت به معنای؛ کار بی‌خردانه و بچه‌گانه است.

 

وی با قرائت ادامه دعا می‌افزاید: «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» خدایا هر کار خیری که در ماه رمضان نازل کرده‌ای نصیبی از آن کار خیر به من برسان.

 

شیطان چگونه از ما دور می‌شود

 

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به حدیثی از حضرت رسول(ص) اشاره می‌کند و می‌گوید: رسول خدا فرمود: «آیا شما را خبر ندهم به اموری که اگر به آن امور عمل کنید، شیطان از شما دور می‌شود؛ مثل دور بودن مشرق از مغرب.» اصحاب گفتند: «بله یا رسول‌الله» حضرت فرمودند: «روزه بگیرید؛ چراکه روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند.»

 

روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند و صدقه پشت او را می‌شکند

 

وی تأکید کرد: یکی از کارهای خیر روزه گرفتن است. از خدا بخواهیم که در ماه رمضان مریض نشویم و توفیق روزه‌داری داشته باشیم. یکی از کارهای خیر دیگر صدقه است؛ صدقه دادن هم پشت شیطان را می‌شکند. «و کَسْرَ ظَهره» و در ادامه آمده است،‌ مواظبت بر عمل صالح، نماز شب و دوستی با خدا و استغفار، ریشه شیطان را قطع می‌کند. و در آخر حدیث گفته شده است: «و ل‍ِکلِ شی زکات وزکاتُ الابدان الصیام» که هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن‌های شما روزه است.

 

وی همچنین درباره بخش آخر دعای روز سوم ماه رمضان اظهار می‌کند: «وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین» خدایا هر خیری که در ماه رمضان نازل می‌کنی برای من نصیبی از آن خیر قرار بده به جود و بخشش خودت ای کسی که جود و بخششت از همه بخشندگان بیشتر است.

 

باجگیری رسانه ای مدیرانحرافی از یک بانک خصوصی

رسوایی دیگر برای یک گروه خاص؛

 

اخبارهای دریافتی از باج گیری های رسانه ای توسط مدیر یکی از رسانه های جریان انحراف حکایت دارد.

هامون به نقل از محدوده:

گفته می شود اخیرا این فرد مجموعه مطالبی را علیه برخی از سازمان ها و بنگاههای اقتصادی در رسانه تحت مدیریت خود منتشر کرده تا با متهم کردن آنان به همکاری با برخی از جریان های سیاسی زمینه های باج گیری از این مجموعه ها را فراهم سازد.
در همین زمینه شنیده می شود پس از آنکه رسانه تحت مدیریت وی مطالبی را علیه یک بانک خصوصی منتشر می سازد،جلسه ای میان مدیرعامل این بانک با آقای مدیر برگزار می شود.
گفته می شود در این جلسه ضمن اهداء یکی شامل چندین سکه طلا،کارت های هدیه ای به مدیرانحرافی اهداء می شود که رقم آن چیزی بالغ بر چند صد میلیون تومان بوده است.

 

برنامه کنگره آمریکا برای کاهش بودجه جنگ نرم علیه ایران به بهانه بحران اقتصادی

 

 
بحران شدیداقتصادی در ایالات متحده آمریکا مجلس سنا این کشور را برآن داشته است که بودجه اختصاص یافته به شبکه های ماهواره ای، فضای سایبری و پروژه های جنگ نرم علیه ایران را که بالغ بر بیش از 40میلیارد دلار است را کاهش دهد.
هامون به نقل از محدوده:
مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است با طرح پیش نویسی برای کنگره این کشور با توجه به بحران شدید اقتصادی این کشورکه رو به رشد است ، طرحی را مبنی بر کاهش بودجه اختصاص یافته به فضای سایبری و شبکه های ماهواره ای که برای تهاجم فرهنگی و عملیات روانی علیه ایران در حال فعالیت هستند را در کنگره این کشور به تصویب برساند.
گفتنی است نمایندگان مجلس سنا ایالات متحده آمریکا با آگاهی به عدم تأثیر گذاری مناسب این شبکه ها و سازمان ها برافکار عمومی ایران به این نتیجه رسیده اند که بودجه اختصاص یافته به این گونه فعالیت ها را کاهش دهند.
شنیده ها حکایت ازآن دارد این مقدار کاهش بودجه از فعالیت های مذکور قراراست در امور بیمه بیکاری ، حمایت از بنگاه های زود بازده، ایجاد اشتغال استفاده شود.




:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 مرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: