سنعلى منصور در سال 1340 به همراه محسن خواجه نورى، منوچهر شاهقلى، فتحاللّه ستوده وهويدا، كانون ترقى را تأسيس كردند. در ابتدا، جلسات هفتگى اين كانون منحصر به بحث درباره مسايل اقتصادى بود، ليكن با شروع فعاليتهاى انتخاباتى دوره بيستويكم مجلس شوراى ملى، ميدان دار فعاليتهاى پارلمانى شد و در مجلس، فراكسيون مترقى را تشكيل داد
ائتلاف اين فراكسيون با گروه دهقانان و كارگران و... منجر به تشكيل فراكسيون نهضت ششم بهمن با حضور 135 نماينده شد. با قرار گرفتن اكثريت مجلس در دست اين فراكسيون كه در رأس آن حسنعلى منصور قرار داشت، سرانجام با تصويب محمدرضا پهلوى، در تاريخ 24 آذرماه 1342، حزب ايران نوين اعلام موجوديت كرد و پس از گذشت سه ماه، منصور به نخستوزيرى رسيد. پس از اعدام انقلابى حسنعلى منصور كه درست يازده ماه پس از اشغال كرسى صدارت بود و به دست شهيد محمد بخارايى اتفاق افتاد، اميرعباس هويدا، ميراث او (حزب ايران نوين) را تحويل گرفت و نخستوزير شد.
هويدا بهايىزاده بود كه زندگانى مرموز و پر شروشورى را در جوانى گذراند و بنابر نقل، در دورانى كه به عضويت حزب كمونيست لهستان در ورشو درآمده بود، در سلك اعضاى فراماسونرى جهانى هم قرار داشت و با دستگاه اطلاعاتى ايران نيز همكارى مىكرد.
بررسى زندگى سياسى هويدا نشان مىدهد كه دست هاى مرموزى حامى او بوده و اسباب ترقى سريع وى در سلسله مراتب سياسى كشور را فراهم كردهاند، بهطورى كه از كارمندى ساده اداره سوم سياسى وزارت خارجه، در كوتاه ترين مدت به رياستالوزرائى رسيد.
با طلوع ستاره اقبال «كانون مترقى» روشن بود كه سردمداران اين جريان نوظهور به زودى پست هاى كليدى را به دست خواهند گرفت و اين پديده براى منوچهر اقبال، چهره قديمى دربار و رئيس جديد شركت نفت، وهنآور بود. اقبال مغرور كه هنوز زخم كارى را ـ كه از رقيب مقتدر خود، اسداللّه علم خورده بود ـ در سينه داشت، برخوردى كينهتوزانه با هويدا پيش گرفت و در اين ماجرا ضربهاى سهمگين خورد:
«طبق اطلاع دكتر اقبال مديرعامل شركت ملى نفت ايران در يكى از ساعات ادارى هويدا را احضار كرده ليكن در آن موقع هويدا در اداره نبوده و دكتر اقبال به منشى نامبرده پيغام داده هر وقت هويدا به اداره آمد بيايد نزد من، پس از چند ساعتى هويدا در شركت ملى نفت حاضر شده و نزد دكتر اقبال رفته، مديرعامل شركت نفت به هويدا اظهار داشته : چون خسته شدهايد خوب است مدتى استراحت كنيد و هويدا را به رياست يكى از مؤسسات شركت نفت كه اخيراً تشكيل شده، منصوب كرده است.
يكى از نمايندگان مجلس شوراى ملى اظهار داشته پس از اين جريان حسنعلى منصور دبيركل حزب ايران نوين كه مىگويند كابينه آينده را تشكيل خواهد داد، بهمنظور عكسالعمل با اقدام اخير دكتر اقبال، هويدا را به سمت وزير دارايى كابينه خود در نظر گرفته كه غيرمستقيم رئيس دكتر اقبال باشد، چون وزير دارايى رئيس شوراى عالى نفت هم مىباشد.
بروز شايعه نخستوزيرى حسنعلى منصور و انتصاب وزراى كابينه مشاراليه و از جمله منصوب شدن اميرعباس هويدا مدير فعلى امور ادارى شركت ملى نفت در رأس وزارت دارايى باعث ناراحتى فوقالعاده دكتر منوچهر اقبال مديرعامل شركت ملى نفت شده بهطورى كه يك پرونده قطور از عمليات خلاف هويدا درشركت نفت جمعآورى كرده و آن را به بيشتر دوستان نزديك خود نشان مىدهد.
توضيح آن كه انتصاب هويدا كه در حال حاضر نفوذ زيادى روى منصور دارد به وزارت دارايى موجب خواهد شد كه از لحاظ ادارى دكتر اقبال زير دست ايشان قرار گيرد و لذا انتشار اين خبر باعث ناراحتى دكتر اقبال شده است.
موضع حزب ايران نوين، عمدتا حمايت كامل از سرمايهدارى وابسته، بها دادن فوقالعاده به حاكميت نظامى و استقرار حاكميت آمريكا در ايران بود. اين امر از طريق تسلط كامل بر مجلس فرمايشى شوراى ملى و در ظاهر دموكراسى صورت مىگرفت كه وجود حزب مردم در مقابل حزب ايران نوين نيز ناشى از نمايش اين دموكراسى بود.
در تمام طول تاريخ مشروطيت ايران، مجلسى بىشخصيتتر و دست نشاندهتر از مجلس دوران حكومت هويدا وجود نداشته است. مجلس در اين دوران به آلت بىارادهاى در دست دولت تبديل شده و آنچه را هويدا مىخواست با يك قيام و قعود به تصويب مىرسيد.
يك عده بىسواد و يك عده نخبه از نظر مقامپرستى و پولپرستى و تجمل، به همراه تعدادى فراماسون، جاسوس بيگانه، سرمايهدار و يا ساواكى، عنوان نمايندگى مردم را غصب كرده و فىالواقع با جعل آراى مردم به انواع خيانت هيأت حاكمه آب و رنگ قانونى مى دادند.
رياست چنين مجلسى هم به عهده يك ماسون كهنهكار ـ عبداللّه رياضى ـ بود. مردى كه دوستان نزديكش در مورد او مىگفتند:
«رياضى به خاطر پول همه كار مىكند، حتى كارهاى خوب!»
مجلس شوراى ملى در دوره حكومت هويدا يكسره تحت نفوذ او قرار داشت و وكلا عموما از ميان افرادى انتخاب مىشدند كه رفيق گرمابه و گلستان «آقا» بودند. كرسىهاى وكالت عموما خريد و فروش مىشدند. حزب ايران نوين كه شاه آن را پاسدار انقلاب سفيد! مىناميد، از منتظرالوكالهها مبلغ كلانى بهعنوان سرقفلى براى پهن كردن بساط در بهارستان، دريافت
مى كرد
حزب مردم نيز نمايندگانى در مجلس داشت و رژيم شاهنشاهى با حفظ آن بهعنوان اقليت مىكوشيد كاريكاتورى از دموكراسى حزبى در سيستم پارلمانى خود جلوه دهد و دولت مىكوشيد به سبك حكومت انگلستان، روش انتخابات در آن كشور را، در ايران علىالظاهر حفظ كند و يا مثلاً اداى انتخابات آمريكا را كه در آن دو حزب عمده فعاليت دارند، در بياورد.
يك بار شاه گفته بود :
«در كشور ما هم بايد عدد حكومت كند و هر حزب كه توانست در دل مردم و افكار عمومى رسوخ يابد، البته می تواند که دولت را در دست گيرد...»
روى همين گفتهها بعضى از اعضاى «حزب مردم» نزديك انتخابات دوره افتادند و حزب ايران نوين متعلق به «هويدا» را به باد انتقاد گرفتند و خيلى زود هم چوب اين خوشباورى را خوردند!
اولاً وقتى كار انتقادات حزب مردم از حزب ايران نوين بالا گرفت و روزنامه ارگان حزب اقليت موسوم به روزنامه مردم، دولت را مورد انتقاد قرار داد، عامرى دبيركل حزب مردم كه براى فعاليت هاى انتخاباتى عازم شمال كشور بود، در يك حادثه مشكوك به قتل رسيد و جرايد كشور نوشتند كه عامرى در اثر برخورد اتومبيلش با يك گاو سرگردان در جاده هراز كشته شده است! اما آگاهان مىگفتند كه شاه قبل از اين حادثه در محفلى گفته بود:
«به اين مردك بگوييد مگر مال اين مملكت نيست؟ مگر نمىداند ما حزب ايران نوين را بهعنوان پاسدار انقلاب سفيد مفتخر كردهايم و هرگونه ايرادگيرى و تخطئه اين حزب به انقلاب لطمه مىزند.»
حفظ ظاهر دموكراسى حزبى و سيستم انتخاباتى و پارلمانى آزاد! بزودى جاى خود را به پديدهاى به نام حزب رستاخيز ملت ايران داد.
سند زير گزارش تاريخى از چگونگى دعواهاى حزبى و انتخاب نمايندگان مجلس شوراى ملى است، كه خوانندگان محترم را به مطالعه دقيق و تحليلى آن، توصيه مىكنيم:
تاريخ : 21 بهمن 48
موضوع : آقاى هويدا نخستوزير و احزاب
در تاريخ 17 دی ماه 48 آقاى هويدا نخستوزير ضمن يك مذاكره كاملاً خصوصى به رحيم زهتابفرد مدير روزنامه اراده آذربايجان و عضو كميته مركزى حزب مردم اظهار داشته است :
ما در دفتر سياسى حزب ايران نوين با حضور دكتر يگانه، دكتر كلالى و مهندس ارفع چندين مرتبه راجع به وضع شما (زهتابفرد) تبادلنظر كرده و به اين نتيجه رسيدهايم چون از هر جهت فردى سالم و مورد اعتماد مىباشيد، مصلحت آن است كه از حزب مردم استعفا و به عضويت حزب ايران نوين در آييد. زيرا تنها در اين صورت امكان خواهد داشت در انتخابات آينده كه مقدمات و زمينه آن از هماكنون فراهم مىشود شرکت کنید و به احتمال زياد دولت فعلى حسبالامر شاهنشاه آريامهر مأمور انجام انتخابات خواهد گرديد و در نتيجه شما از مركز استان آذربايجان به نمايندگى مجلس شورا انتخاب شويد.
آقاى نخست وزير اضافه نمود: در حال حاضر وضع حزب ايران نوين در استان آذربايجان خوب نيست و حزب روى مردم آن استان داراى نفوذ معنوى نمىباشد و از طرفى طبق طرح كلى در مراكز استان براى انتخاب اعضاى حزب مردم سهميهاى داده نمىشود تا در انتخابات آينده زهتابفرد بتواند خود را از تبريز كانديدا نموده و انتخاب شود.
آقاى نخستوزير تأكيد نموده كه استعفاى زهتابفرد از حزب مردم و پيوستن به حزب ايران نوين ضامن موفقيت وى در انتخابات آينده خواهد بود.
نظريه منبع :
1ـ افشاى خبر نزد هويدا نخستوزير موجب شناسايى گزارشدهنده خواهد شد.
2ـ رحيم زهتابفرد در انتخابات گذشته از طرف حزب مردم كانديداى انتخابات از شهرستان خلخال معرفى شد وليكن به علت انتشار مقالهاى در روزنامه اراده آذربايجان در همين زمينه مبنى بر اين كه آشنايى قبلى با مردم خلخال نداشته و بلكه به او تكليف شده كه خود را از آن شهرستان كانديدا اعلام نمايد. لذا اين موضوع باعث عدم موفقيت وى در انتخاب شد در حالى كه زهتابفرد اهل تبريز بوده و امكان دارد كه با آراى طبيعى مردم تبريز به نمايندگى انتخاب گردد.
3ـ اخيرا از طرف مقامات دولتى و حزب ايران نوين اعضاى كميته مركزى حزب مردم در تبريز كه افراد موجه و سرشناسى بوده و در سابق بنا به خواست و معرفى زهتابفرد به اين سمت انتخاب گرديده تحت فشار قرار گرفتهاند كه از حزب مردم استعفا و به عضويت حزب ايران نوين درآيند كه از جمله اعضاى كميته مركزى حزب مردم در تبريز كلانترى رئيس جمعيت شيروخورشيد سرخ آن شهرستان و آقاى ديبا (از منسوبين علياحضرت شهبانوى ايران است) مىباشند. (توضيح آن كه كلانترى در تبريز حدود 2500 رأى طبيعى در اختيار دارد.)
4ـ رحيم زهتابفرد در كليه ادوار زندگى، فردى شاهدوست و ميهنپرست بوده كه هيچگاه به خاطر به دست آوردن مقام خود را در اختيار قدرت ها قرار نداده و بلكه همواره مجرى نيات شاهنشاه آريامهر بوده و و عقيده دارد كه هر طور ذات اقدس ملوكانه اراده فرمايند مطيع محض باشد.
5 ـ چنانچه نظر و اراده شاهنشاه آريامهر درباره سياست چند حزبى كشور مانند گذشته ثابت باشد تضعيف حزب مردم به شرح بالا از طرف دولت فعلى به مصلحت نمىباشد و بايد از طريق مقامات عاليه و مسوول ساواك جريان امر به شرف عرض شاهنشاه برسد تا هرطور اراده فرمايند اقدام و زهتابفرد هم كه همواره مورد مرحمت و الطاف شاهنشاه قرار داشته خط مشى خود را تعيين نمايد.
نظريه 20 ه 8
1ـ خبر صحيح به نظر مىرسد.
2ـ نظريه منبع مورد تأييد است.
3ـ چنانچه رحيم زهتابفرد از قبول پيشنهاد آقاى نخستوزير به شرح بالا استنكاف نمايد، امكان دارد كه در انتخابات آينده مانند دوره گذشته با عدم موفقيت روبهرو شده و چون از سالهاى قبل در امور سياسى كشور بوده و در هر شرايط نسبت به شاهنشاه و مملكت خود تعصب خدمتى داشته و عملاً موارد آن را به ثبوت رسانيده لذا از لحاظ وضع معيشت در مضيقه قرار خواهد گرفت (بهطورى كه حالا نيز قرار دارد.)
4ـ چنانچه اراده شاهنشاه آريامهر در برقرارى سيستم يك و يا چند حزبى در كشور ممنوع گردد فقط در آن صورت زهتابفرد نسبت به ابقا در حزب مردم و يا استعفا از حزب مزبور و قبول عضويت حزب ايران نوين تصميم مقتضى اتخاذ خواهد نمود.
5ـ با توجه به مفاد گزارش خبرى چنانچه از طرف مقامات عاليه ساواك با رحيم زهتابفرد مصاحبهاى به منظور كسب اطلاع زيادتر در اين زمينه انجام شود، عملى به مصلحت خواهد بود