هامون به نقل از
خبرگزاری دانشجو: حجت الاسلام پناهیان شب گذشته در یادواره مردمی شهید
اندرزگو که به همت قرارگاه ولی امر در مشهد برگزار شد، به بررسی خصوصیات شخصیتی این
شهید و جایگاه این نوع شخصیت ها در جامعه دینی بویژه در انقلاب اسلامی پرداخت که به
این شرح است:
قبل
از پرداختن به شهید اندرزگو باید درباره جایگاه این گونه شهدا در جامعه دینی صحبت،
و به عنوان یک ضرورت اجتماعی درباره این گونه شخصیت ها مطالعه کرد.
شهید اندرزگو به تعبیر امام
(ره)، نیمی از انقلاب بود
جایگاه ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی
به گونه ای بود که امام (ره) گفتند: «او نیمی از انقلاب بود»، تمام فعالیت ها و
زحمت های زندانیان و مبلغین انقلابی در یک طرف و در طرف مقابل این شهید است.
امام
(ره) درحالی این حرف را زدند که شاهد همه فعالیت ها بودند، بعید می دانم امام(ره)
در مورد کس دیگری این گونه تعبیری به کاربرده باشند. امام (ره) در مورد کسانی که
کار علمی و معنوی برای انقلاب کردند، شهدا و حتی کسانی که پایگاه اجتماعی بلاد
بودند همانند ائمه جماعات، این تعبیر را به کار نبردند.
شهید اندرزگو؛ نخ تسبیح فضائل
انقلاب
شهید
اندرزگو حکم نخ تسبیح فضایل انقلاب را داشت. شما وقتی تسبیح را نگاه می کنید، تنها
دانه های آن را می بینید، درحالی که اگر نخ تسبیح نباشد، دانه ها از هم می
پاشد.
اگر
بخواهیم شبیه این شهید را نام ببریم تنها شاگرد برجسته وی، مرحوم ابوترابی را می
توان نام برد؛ آن سرافرازی که آن نقش برجسته را در اسارت ایجاد کرد.
شهید اندرزگو؛ ودیعهای الهی
برای انقلاب
وقتی
به مرحوم ابوترابی و نقشش در دوران اسارت نگاه می کنیم، می بینیم که به اعتراف همه،
اسارتگاه را تبدیل به دانشگاه کرده بود.
مرحوم
ابوترابی مثل یک ودیعه الهی برای آزادگان بود و این نقش را شهید اندرزگو برای کل
انقلاب داشت. همه این نقش کلیدی در اسارت را در حالی برای مرحوم ابوترابی، اعتراف
می کنند که وی شاگرد شهید اندرزگو بود.
خاطرهای از توسل شهید اندرزگو
به حضرت زهرا(س)
یکی
از خاطراتی را که از برادر مرحوم ابوترابی شنیدم نقل کنم؛
در
زمان قبل از انقلاب شهید اندرزگو و مرحوم ابوترابی، مقداری اسلحه پشت ماشین پنهان
کرده بودند تا به جایی منتقل کنند. ظاهرا این قضیه لو رفته بود و برای همین ساواک
ایست بازرسی گذاشته بود تا ماشین ها را بگردند.
مرحوم
ابوترابی می گوید: در ماشین نشسته بودیم که متوجه شدیم ساواک در حال گشتن ماشین
هاست، نگران این بودم که شهید اندرزگو دستگیر شود، منتظر بودم تا ببینم شهید چه می
کند.
ساواکی ها آمدند و نگاهی کردند و گفتند
شما برید. بعد از رفتن پرسیدم چی شد؟ شهید گفت: یک لحظه به حضرت زهرا (س) توسل کردم
و مادرمان ما را از این جا رد کرد.
بارز بودن توسل به حضرت زهرا
(س) در زندگی شهید اندرزگو
توسل
در زندگی شهید اندرزگو خصوصا به حضرت زهرا (س) بارز بود. در جبهه ها هم بیشترین
توسل رزمندگان به حضرت زهرا (س) بود، خیلی از عملیات ها در ایام فاطمیه انجام می
شد، در عملیات فتح المبین، رمز عملیات یا زهرا (س) بود و آن فتح مبین رقم خورد؛
اینها همه حساب شده است.
انقلاب ما با توسل به حضرت زهرا (س)
پیروز شد، من دو نیمه از انقلاب را برایتان گفتم، یکی شهید اندرزگو و دیگری دفاع
مقدس.
دو نفری که همیشه گردان را نجات
می دادند
در
جنگ، در یک گردان، یک یا دونفر همیشه بودند که آن گردان را نجات می دادند، اتفاقاتی
که برای این یک یا دو نفر می افتاد را هم کسی جز خدا خبر ندارد، همه کسانی هم که
شاهد این اتفاقات برای این افراد بودند، باقی نمی ماندند؛ برای همین فقط خدا می
داند که برای این افراد چه اتفاقی می افتاد؛ مثل شهید احمدی روشن که می گویند سایت
نطنز حاصل تلاش ایشان بوده است.
این
یکی دو نفر حکم نخ تسبیح را دارند و نقش فوق العاده ای هم ایفا می کنند. بنابراین
باید در مورد جایگاه شخصیتی آنها فکر کرد.
قرار نیست همه جامعه خوب
شوند
اصلا
قرار نیست که همه جامعه خوب شوند، لازم هم نیست. اگر همه جامعه هم خوب شوند بازم هم
یکی دونفر هستند که از بقیه خوبترند. مثل فیلم سینمایی که یک یا دو نفر بیشتر نمی
توانند قهرمان فیلم باشند. البته این مثال مع الفارغ است و قابل مقایسه با جامعه
نیست.
در
حقیقت جامعه آن یک نفرها هستند که در آن نقش ایفا می کنند، اگر شما همه جوانان خوبی
باشید و بخواهید یک کار انجام بدهید، قریب به اتفاق شما کار اندکی انجام می دهید و
یکی یا دو نفر نقش برجسته تری پیدا می کنید.
این
برجستگی قبل از اینکه به افراد بستگی داشته باشد به جامعه بستگی دارد. قرآن می
گوید: اگر 10 نفر یا 20 نفر بایستید به شما می گویم که چگونه همه قله ها را فتح می
کنید.
تفاوت تربیت نخبگان انقلابی و
کار عمومی
کار
فرهنگی دو قسمت است؛ تربیت نخبگان و خواص انقلاب و دیگری کار عمومی کردن. این دو
متفاوت است. خیلی وقت ها می بینیم که خیلی از مراکز کار عمومی می کنند و می خواهند
همه را جذب کنند.
دوستان به من می گویند: من می توانم با
صحبت هایم ضد انقلاب و بی نماز را هم جذب کنم؛ پس بروم برای غیرمذهبی ها سخنرانی
کنم؛ اما من حرف های ناگفته ای دارم که باید به انقلابی ها بگویم، برای همین تمایل
دارم خوب ها را خوب تر کنم.
این مسئله
را از حضرت آقا پرسیدم، گفتند: معلوم است که این کار خوبی است. ایشان رقمی را گفتند
که اگر این تعداد آدم خوب داشتیم به هیچ کس نیاز نبود.
تفاوت ابوذر، کمیل و مالک از
منظر امام علی (ع)
اگر
دقت کنید، نیاز ما به جمعیت های خوب کمتر است، بلکه نیاز به نخبگان داریم. این
نبخگان باید توان بیشتری داشته باشند؛ حضرت امیر المونین (ع) به ابوذر گفت: تو رئیس
یک نفر هم نشو، چون نمی توانی. به کمیل هم گفت: بدون اجازه من آب نخور. اما درباره
مالک اشتر فرمودند: هر جا فکر کند همانند من فکر می کند.
نخبگان که ستون جامعه اند، ناگهانی به
وجود نمی آیند. در مورد ویژگی این گونه شخصیت ها باید مطالب بیشتری مطالعه
کرد.
کمبود نخبگان؛ عامل اصلی
مشکلات
این
شخصیت ها اهمیت فوق العاده ای دارند؛ به حدی که اگر مشکلاتی در جامعه به وجود آید
به این خاطر است که از آن نخبگان کم داریم و نمی توانیم مدعی باشیم که عموم مردم را
کم داریم.
وقتی
احساس می کنیم این گونه شخصیت ها را کم داریم، باید بدانیم که همه گرفتاری ها از
خود ماست. اصلا نباید خوشحال باشیم که یک جمع خوب هستیم که پای انقلاب ایستاده ایم
و کار می کنیم، همین ماها هستیم که وضعیت را این گونه کرده ایم.
کسانی
که نمی توانند از رفیق بازی بگذرند، به راحتی دچار مصلحت اندیشی می شوند؛ به بیماری
هایی دچار می شوند که در هیچ آزمایش خونی هم نشان داده نمی شود.
باید
در شهید اندرزگو، مرحوم ابوترابی که در واقع شهید است و امثال شهید بهشتی این نخ
تسبیح بودن را دید. امثال این افراد به سادگی پیدا نمی شود.خیلی از بچه مذهبی ها از
ویژگی های این شخصیت ها، عاری هستند.
درگیری شهید اندرزگو با باند
مهدی هاشمی قبل از انقلاب
شهید
اندرزگو با جریان مهدی هاشمی قبل از انقلاب درگیر شد و اصلا موافقشان نبود. این
درحالی است که کسی مثل منتظری در دام مهدی هاشمی اسیر شد که امام می گفت من چند بار
در منتظری خلاصه می شوم.
یک
کسی به من می گفت یکی از رفقای منتظری بعد از ربوده شدن امام موسی صدر، گفت بعد از
امام کسی جز منتظری دیگر نیست.
مثل
منتظری اسیر مهدی هاشمی شد اما شهید اندرزگو نه، صلابت شهید اندرزگو جدای از بصیرتش
است؛ او میان دو تا انقلابی، در رو در بایستی گیر نکرد.
جایگاه شخصیتی شهید اندرزگو در
جامعه، مطابق سنتهای الهیست
این
نقش در جامعه مدنی و انقلابی طبق سنن الهی تعریف شده است، همیشه به چنین افرادی
نیاز داریم، کسانی که محور و سنگ زیرین آسیاب باشند.
مشکل
امروز ما این است که این گونه افراد را کم داریم، در بقیه بخش ها مشکل نداریم؛ از
نظر بی نمازهای جامعه مشکلی نداریم، در مورد عرق خورها و ضد انقلاب همه چیز نرمال
است، در مورد میزان جهالت و معرفت همین قدر که داریم خوب است. بیشتر از این هم
نباید انتظار داشته باشیم.
برای
آمدن امام زمان (عج) نگفته اند که مثلا دو درصد جمعیت جهان یار امام شوند. هر چه
نسل و جمعیت بیشتر شده است، 313 نفر یار امام زمان همان تعداد باقی مانده
است.
شخصیت های برجسته، کاستی های
بچه حزب اللهی ها را جبران می کنند
نقش
شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی از قوه قضائیه هم بیشتر است. قانون و قانون گذار
برای جامعه ضروریند، مثل اسکلت برای جامعه می مانند، اما با تمام اهمیتشان چقدر
برای جامعه اثر دارند؟ این شخصیت های برجسته جامعه اند که به جای کاستی های همه بچه
حزب اللهی ها کار می کنند، جلودار هستند و نقششان در قوام جامعه از قانون و قانون
گذار هم بالاتر است.
جامعه
انقلابی به تک افرادی که عمود جامعه اند، خیلی وابسته است، همه جامعه باید تحت لوای
این چنین افرادی معنا پیدا کنند و در راس چنین شخصیت هایی، ولی خداست.
فکر
نکنید ساختارها اگر به خوبی طراحی شوند، بدون این گونه افراد، سازمان ها اداره می
شوند. امام زمان (عج) در عصر ظهور، بهترین و دقیق ترین طراحی های جامعه بشری را
انجام می دهند، اما چرا کارشان وابسته به 313 نفر است؟ چون کار جامعه بشری بدون
افراد پیش نمی رود.
اگر
بخواهیم در شجاعت و فداکاری در عرصه مبارزه و سیاست مشابه شهید اندرزگو مثال بزنیم،
جز مقام معظم رهبری نمی توانیم اسمی بیاوریم.
ثمره خلوص نیت رهبر انقلاب در
ولایت ایشان است
رهبر
انقلاب 10 سال با خلوص نیت در اوایل انقلاب جنگیدند، ثمره و بخش کوچکی از آن اخلاص
در ولایت ایشان نمود پیدا کرده است و خداوند هم همه خوبی های بندگان را در این دنیا
جواب نمی دهد بلکه در بهشت پاسخ می دهد. کمتر کسی مثل مقام معظم رهبری از امام بهره
بردند.
پیش بینی شهید اندرزگو از
شهادتش، آینده انقلاب و مقام معظم رهبری
شهید
اندرزگو قبل از انقلاب و آمدن امام به ایران، به خانواده اش آمدن امام و پیروزی
انقلاب را می گوید و از شخصی به نام سید علی اسم می آورد که یا رئیس جمهور می شود
یا بعد از امام (ره)، رهبر.
خانواده
اش می گویند: حتما سید علی شمایید، جواب می دهد: نه، من قبل از آمدن امام شهید می
شوم.
شهادت
قبل از انقلاب هم معنای خاصی دارد، این غربت، خاص شهید اندرزگو است.
باید
نسبت به چنین آدم هایی تواضع داشته باشیم، اگر تواضع داشتیم، نشانه عاقبت به خیری
است. این گونه شخصیت ها را باید در مقابل افراد مدعی بگذاریم تا از حجالت و شرم آب
شوند.
اولین
عملیات بزرگ ما، فتح المبین با رمز حضرت زهرا (س) بود، دومین عملیات گسترده هم بیت
المقدس با رمز یا علی (ع) بود. سومین عملیات والفجر بود، از آنجایی که با شکست
همراه شد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند و در آن بیشترین شهید را هم دادیم؛ رمز
این عملیات یا الله بود.
این
روی خیلی زیادی می خواهد که یک ساله از 14 معصوم بگذریم و به یاالله برسیم. خیلی
ظریف است، بعد از این عملیات، رمز هیچ عملیات دیگری یاالله نشد.
شهید اندرزگو اول اهل روضه بود
و بعد انقلابی
اول
انقلاب خیلی از مبارزان را داشتیم که ویژگی منحصر به فرد امام را نداشتند و آن هم
توکل و توسل به روضه بود. خیلی از انقلابیون اهل روضه نبودند و حتی مخالف آن هم
بودند. مقام معظم رهبری هم سالی سه مرتبه در مجلس روضه خوانی می نشینند و در حضور
ایشان روضه خوانده می شود و مداحی می کنند و سینه می زنند.
بعد
از انقلاب، مهدیه تهران تعطیل شده بود، بعضی از این انقلابیون می خواستند همان
برخوردی را بکنند که پیامبر (ص) با مسجد ضرار کرد. امام (ره) بود که به داد مهدیه
رسید.
مرگ بعضی از مبارزان انقلابی به
خاطر سکته بود!
بعضی
ها در مبارزات انقلابی شهید نشدند، بلکه سکته کردند، اما به عنوان تعلیم دهندگان
انقلاب معروف شدند، خود ساواکی ها می گویند که بعضی افراد بر اثر سکته می مردند.
اما همین ساواکی ها می گویند امثال کافی را شهید کردند؛ هرچند هنوز می گویند مرحوم
کافی؛ گناه کافی این بود که روضه خوان بود.
مهدی
هاشمی که منتظری را فریب داد، یک روضه خوان به اسم شمس آبادی را به خاطر روضه خوانی
قبل از انقلاب کشت.
امروز
خودتان را نگاه نکنید، شهید اندرزگو این چنین روزهایی را تصور نمی کرد که همه
جوانان اهل روضه باشند. اهل روضه بودن یک ویژگی خاص شهید اندرزگو بود. شهید اندرزگو
از دل همین روضه ها انقلابی شد نه اینکه انقلابی شود و بعد اهل روضه.
مخالفت بعضی از فرماندهان و
روحانیون جنگ با روضه
من
فرماندهان و روحانیونی را در جبهه می شناختم که با روضه مخالف بودند. گرایش های آن
زمان را امروز هم می بینم. زمانی اگر کسی روضه می خواند ضد انقلاب می شد؛ به خاطر
ترس از انجمن حجتیه هرکس که می گفت «یابن الحسن» ضد انقلاب می شد و می گفتند نگویید
«یابن الحسن» چون تضعیف ولایت فقیه می شود. همان افراد امروز عصمت ائمه (ع) را هم
قبول ندارند.
این
روضه بود که به شهید اندرزگو بصیرت داد، البته این مسئله مطلق نیست، بلکه باید
حواسمان باشد بر عکس شهید اندرزگو نشویم.
ما در
حالی که نیازمان بیشتر از شهید اندرزگو است اما به اندازه او توسل به حضرت زهرا (س)
نداریم. توسلات شهید اندرزگو به حضرت زهرا (س) را هیچ کس نداشته
است.